نمایندهی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی درتذکری نسبت به هیاتهای که اخیرا با عضویت نمایندگان جهت بررسی حوادث بعد از انتخابات 22 خرداد تشکیل شده، انتقاد کرد و آنها را مطابق با قانون تشکیل کمیتههای تحقیق برای امور مختلف کشورندانست.
به گزارش ایسنا، در جلسه امروز مجلس شورای اسلامی مهدی کوچکزاده در تذکری با استناد به مادهی 198 و بند 11 مادهی 23 آییننامهی داخلی گفت: در مادهی 198 صراحتا مسیر تشکیل کمیتههای تحقیق برای امور مختلف کشور ذکر شده است.
این نمایندهی مجلس ادامه داد: طی هفتهی گذشته دو کمیته برای بررسی مسائل پس از انتخابات در مجلس تشکیل شده که یکی از آنها به دستور رییس مجلس بوده که حق هم دارند و هر نمایندهای هم میتواند برای خود کمیته راه بیندازد. یکی دیگر هم توسط کمیسیون امنیت ملی تشکیل شده است که آن هم اشکالی ندارد و وظیفهی ذاتی کمیسیون است که برای خود بررسیهایی داشته باشد.
کوچکزاده گفت: برای اطلاع مردم و رسانهها عرض میکنم در هیچکدام از این کمیتهها مسیر ذکر شده در مادهی 198 طی نشده، لذا هیچیک از این کمیتهها سخنگوی مجلس نیستند و اظهارنظرها و اعمالشان هم نمیتواند اعمال مجلس تلقی شود. خصوصا اینکه یکی از آقایان عضو این کمیتهها اظهار کرده بود که ما کمیته مجلس هستیم.
وی گفت: در رابطه با همین مطلب و ذکر بند 11 مادهی 23 باید عرض کنم حفظ حرمت مجلس دست هیات رییسه است. مجلس که طبق قانون اختیار احضار رییس جمهور را دارد، حق ندارد به دیدار کسی برود که طبق فرمایشات رسمی آقا به دلیل سکوت و دعوتش به اعمال غیر قانونی شریک در جنایاتی است که در این روزها اتفاق افتاده و حق ندارند به اسم مجلس به دیدار فرد متهم بروند، ولی اگر به اسم خود بروند، اشکالی ندارد.
محمدقاسمی ساکن تهران به همراه همسر خود که در اغتشاشات اخیر به شدت مجروح شدهاند در مصاحبهای با شبکه خبری ساعت 14صداوسیما به بیان جزئیات آلام خود در جریان حملات آشوب طلبان پرداختند.
قاسمی گفت:روز شنبه 30خرداد ماه همراه همسر و پسرم مهمان داشتیم که قرار شد تا ایشان را به منزلشان در خیابان آزادی برسانم.
وی افزود: ناگهان متوجه شدم که ده متر جلوتر و عقب تر اتومبیل اینجانب توسط عدهای چماقدار نقابدار که برخی از آنان پارچههای سبز داشتند بسته شد.
همسر قاسمی در ادامه تائید اظهارات وی گفت: 2موتور سوار که مقابل اتومبیل ما بودند وحشیانه به یک فرد بسیجی حمله کردند و وی را مضروب ساختند.
در این هنگام به سمت اتومبیل ما حمله ور شدند و شیشههای آنرا شکستند، کودک من که ترسیده بود به شدت گریه میکرد.
قاسمی در تائید گفتههای همسر خود افزود: افراد موتور سوار به همراه تعدادی دیگر از اراذل و اوباش که هویت آنان را نمیدانم با نهایت بیرحمی به من حمله کردند و مرا پشت ماشین کشانده و با چوب و سلاح سرد مرا مضروب ساختند.
این شهروند تهرانی در افشای جنایات مدعیان دروغین قانون گرایی ادامه داد: اوباش با ضربات چاقو و کلاه کاسکت و چوب آنچنان ضربهای زدند که بلافاصله ابروها و لبهایم ترکید و این افراد حتی به همسر و کودک خرد سال من نیز رحم نکرده و آنها را مجروح ساختند.
وی در ادامه افزود: نیروهای هلال احمر مرا به همراه خانواده ام در اتومبیل خودم انداختند و به بیمارستان منتقل ساختند.
قاسمی تصریح کرد:ای کاش این اتفاقات رخ نمیداد و این افراد فریب خورده اندکی به خود میآمدند و به نتیجه اعمال خود فکر میکردند.
وی در پایان خاطر نشان ساخت: بسیاری از خانوادهها با اتومبیل خود امرار معاش میکنند و تمام زندگی آنان از جابه جایی مسافر تامین میشود که با یک اقدام خرابکارانه ممکن است تمام هستی این افراد که وسیله نقلیه آنان است ، از میان برود
آقای کروبی ـ حقیقت این است که ایشان بیهوده وارد این بازی دشوار شده اند و من به سادگی و صداقتی که از ایشان سراغ دارم می دانم کاندیدا شدن ایشان به القاء آنانی بوده است که می گویند « ز هر طرف که شود کشته سودِ کفار است » زیرا اگر آقای کروبی با آن همه سوابق انقلابی بوسیله مردم انقلاب خاکمالی شود اثر سویی در اذهان می گذارد و اگر هم بتوانند پس از شکست قطعی شان او را به حرکات نامناسبی وادارند سودش برای دشمنان انقلاب بیشتر است و آرزو دارم که حضرتشان هرچه زودتر از کمند دشمنان بگریزند.
آقای دکتر محسن رضایی ـ مقابله آقای رضایی با آن همه سوابق درخشان انقلابی و نظامی از این جهت منجر به شکست گردید که دکتر احمدی نژاد پرچم مبارزه با مفاسد را که پرچم امت است برافراشته و گرنه سوابق چهل سال مبارز عزیزمان آقای رضایی کجا و سوابق دکتر احمدی نژاد کجا !! .ولی آقای احمدی نژاد می آید و می گوید همه ثروت من عبارت است از منزل مسکونی و حقوقی که از معلمی می گیرم لیکن درباره آقای رضایی پچ پچ می شود، می گویید نه ایشان هم به شفاف سازی دارایی های خود پرداخته و پرچم مبارزه با رانتخواران را بر دوش گیرند تا در دوره آینده آراءشان بیش از آراء احمدی نژاد گردد زیرا امروزه به حق یا به باطل درباره ایشان پچ پچ هایی می شود و می گویند رضایی در واردات سیگار نقشی دارند، ایشان چندین کارخانه دست و پا کرده و آقازاده ایشان رفت و آمدهای تجاری دارد و ... و چنان چه می دانیم جو امروز نسبت به این امور سخت حساس است و من پیشتر به نفع ایشان عرض می کنم قرآن ثروت حلال را خیر نامیده اما این را هم متذکر می گردد که "المال و البنون فتنه "یعنی این دو دشوارترین وسیله آزمایش اللهی می باشند آری اسلام می گوید اگر شما میلیاردها تومان هم داشته باشید و به تولیدات مفید و اشتغال زا بپردازید اسلام حرفی ندارد زیرا در آن صورت شما به تولید کار و تأمین نیازهای جامعه پرداخته و بایدتان زکوات درآمد را بپردازید و معصوم می فرماید اگر ثروت مندان زکات مالشان را بپردازند نیازمندی در دنیا باقی نمی ماند .
آقای میرحسین موسوی ـ ایشان می فرمایند من برای احیاء قانون وارد صحنه شده ام لیکن پس از اعلان نتیجه انتخابات اجرای قانون را خیابانی کرده و چنان فضاحتی را به بار می آوردند . من و ایشان پیش از پیروزی انقلاب هر دو با نهضت آزادی بودیم لیکن ایشان تندی کردند و با دکتر پیمان و گروهش به طرح مبارزه و دین داری منهای روحانیت پرداختند و آن رهبر فعلی انقلاب بود که دست هر دوی ما را گرفت و ما را به عضویت هیأت مؤسس حزب جمهوری برگزید و روزنامه جمهوری را به ایشان سپرد ولی چیزی نگذشت که نهاد خود را آشکار ساخته و فرمودند ما شاه را بیرون رانده ایم دوباره با دست خود برای خود شاه بتراشیم، ادامه مطلب...
استاد حاج حیدر رحیمپور ازغدی در نشستی دوستانه به بیان مسائلی پیرامون انتخابات و پس از انتخابات پرداخته و رجانیوز، بخشهایی از این گپ و گفت دوستانه را منتشر کرده است که در ذیل خلاصه آن را می خوانید: (ضمنا دفعه پیش ایراد گرفتند که این قلم استاد ازغدی نیست، باید عرض کنم، حسن ازغدی فرزند حیدر رحیم پور است. اشتباه نشود.)
...وقتی در ایران انقلاب شد، اینها دیدند که شیعه کلاه سرش نمیرود. یک صف مقابل ما قرار دادند که آن صف عبارت بود از التقاط مجاهدین انقلاب، ارتجاع گروه شریعتمداری آذربایجان، خوارج مجاهدین خلق، طلحه و زبیر اسکناسپرستان، نادانها و امثال شریح قاضی و ابوموسی و... این صفها را مقابل ما ایجاد کردند، با اینها میجنگیدیم. وقتی صف آنها را شکست دادیم، برخی درسخواندههای غرب آمدند با ارتجاع متدین، یعنی دینداران انقلابنشناس آنتلکتول پیوند زدند و یک تمدنی برای ما بر پایه مذهب انتخاب آزادی ساختند، آزادید که انتخاب کنید. در صورتی که فقه شیعه میگوید شما موظفید بر پایه قدرت انتخابتان، بهترین را اختیار کنید. یعنی ما بر پایه مذهب عدل، باید بهترین را اختیار کنیم...
...در دموکراسی غرب، همیشه 2 شاخه فلاخن زر و زور و تزویر با هم پیوند میخورند، قدرت را دست به دست میکنند. حزب جمهوریخواه و حزب دموکرات، حزب محافظهکار و حزب کارگر، در ایران هم چپ و راست درست شد، حتی روحانیها نیز 2 قسمت شدند؛ روحانیت مبارز و روحانیون مبارز. اما با تدبیر هرکس که بود، این 2 شاخه زر و زور و تزویر در دوره احمدینژاد به یک چماق تبدیل شد. به طوری که یکباره دیدیم ناطق نوری، موسوی، خاتمی، مهاجرانی و... همه در یک خط ایستادهاند.
این ناآرامیهای فعلی در حالی است که از اول هم اینها دنبال یک بهانه برای فریب بودند. در حقیقت میخواستند آرا نزدیک به هم باشد تا بعد بتوانند ناآرامی ایجاد کنند. امریکا هم به کامش میرسید، مردم هم در 2 صف مقابل هم قرار میگرفتند. در مقابل ناآرامی یا باید اجازه بدهی هجوم بیاورند و یا باید برخورد کنی...
...خدا را شکر، کثرت آرا مانع از این حرکت شد و این آشوبهای پراکنده هم فرو مینشیند.
اما اکنون باید چه کنیم؟
یک نکته خطاب به دکتر احمدینژاد میگویم. دور دوم، غیر از دور اول است. الآن شما حاکم هستید، باید بسیاری از افراد خوب و متدین را در بازی بیاورید و اینها را جذب کنید. بینی و بینالله احمدی نژاد یک رحمت و یک برکت آسمانی بود. برخی بچههای خودی در این انتخابات نزدیک بود، اشتباه کنند، بعضیها اول به سمت رضایی و موسوی رفته بودند...
...درخصوص موسوی باید بگویم، وقتی حزب جمهوری اسلامی را میخواستند تأسیس کنند، من تهران پیش آیتالله خامنهای بودم، ایشان گفت امام دستور دادهاند که حزب جمهوری اسلامی را افتتاح کنید. شب قبل از آن، آیتالله بهشتی با مقداری پول آمده بود و گفته بود مصلحت نیست که حواله یا وامی بگیرید، با این پول، کارهای مقدماتیاتان را انجام دهید. من از همان اول با گزینش آیتالله خامنهای عضو هیئت مؤسس حزب بودم. موسوی هم همشهری آیتالله خامنهای بود و ایشان هم بنا به لطفی که به او داشتند، وی را به حزب آوردند و روزنامه حزب را هم به او سپردند. این در حالی بود که موسوی قبل از آن با اشخاصی مثل پیمان که یک آدم چپ نیمه مارکسیست بود، نزدیک بود. موسوی بعداً با آیتالله خامنهای درگیر شد و تمام وجودش مخالفت با ایشان شده بود.
همین آقای موسوی یک روز آشکارا گفت "فلانی ما سلطان را برداشتیم، باز میخواهیم برای خودمان شاه بتراشیم." یعنی نظرش درباره ولی فقیه عین شاه بود. امام را به عنوان منهای روحانیت به عنوان شخصیتی انقلابی قبول داشتند، بازرگان هم همینطور بود، رفیق من بود اما در اثر همین نوع نگاهها بود که میگفت ما اسلام را برای ایران میخواهیم ولی شما ایران را برای اسلام میخواهید.
دیشب یک آدم متدین با تحصیلات بالا میگفت چرا امام در آن جریان از موسوی حمایت کرد؟ گفتم امام به هرکس حکومت میدادند، میگفت از حکومت اطاعت کنید. صیاد شیرازی گریه میکند، التماس میکند که به من قدرت بدهید، من قبل از اینکه ضدانقلاب در کردستان ریشه بدواند، ریشهاش را میخشکانم. امام گفتند هرچی بنیصدر میگوید، قبول کنید. امام میخواست سازمان حکومتی درست کند، به صورت خانخانی نباشد. اما به وقتش هم که رسید، در ساعت 12 شب فرمود همه هم بگویند بنیصدر خوب است، من میگویم بد است. از نظر آنها این یعنی فوق استبداد اما از نظر ما یعنی اسلام محض. پس امام وقتی از بنیصدر پشتیبانی میکرد، وقتی از بازرگان پیشتیبانی میکرد، وقتی از موسوی پشتیبانی میکرد، از حکومت و رئیس قوه مجریه پشتیبانی می کرد نه از شخص. موسوی بینی و بین الله کاملاً روشنفکر زده بود و همکاریاش با جمهوری اسلامی هم جاهطلبانه بود. از آن هم گذشته، مرد مسلمان، تو در 2 دوره هاشمی رفسنجانی اگر میآمدی، رئیسجمهور می شدی، در 2 دوره خاتمی میآمدی، رئیسجمهور می شدی، خودت نخواستی اما حالا آمدی به جنگ عدالتخواهان؟ موسوی، خاتمی، ناطق نوری و هاشمی رفسنجانی در یک خط قرار گرفتهاند.
...دکتر احمدینژاد باید نیروهای ارزشی را از هرجا که هستند، جمع کند و روی کار بیاورد، به نیروهایی که هستند، قناعت نکند. او یک بار به من گفت آقای رحیمپور عزیز! اینها نمی خواهند کمک کنند، می خواهند بیایند کار خودشان را به نام ما انجام دهند. گفتم بالاخره هنر مدیریت همین است که اجازه ندهد ساز خود را بزنند.
اما وظیفه جریان عدالتخواه از این به بعد در مقابل خط زر و زور و تزویر چیست؟ سکوت، ماست مالی کردن و...؟ خیر، بلکه روشنگری. ما در اسلام سرمایه متمرکز در مقابل فقر محرز و مسلم نداریم. ما در اسلام آقازادهپروری و قوم و خویشپروری نداریم. از وقتی که عثمان قوم و خویش بازی کرد، اسلام ازبین رفت. عمر و ابوبکر هم حتی این کار را نمیکردند. مالک و ابوحنیفه با یکدیگر صحبت می کردند. مالک گفت اگر بعد از شیخین، علی به خلافت رسیده بود، این کارها نمیشد. اگر علی آمده بود، امویان جان نمیگرفتند، در دستگاه عثمان، امویان جان گرفتند. چون عثمان، لیبرال بود. مقدس ولی لیبرال.
در مقابل اینها اما تهاجم نباید کرد. نه پیغمبر(ص) و نه ائمه(ع) اهل تهاجم نبودند. روی سر پیغمبر خاکستر میریخت، یک روز نیامد این کار را بکند، حضرت سراغش را گرفت، گفتند بیمار است، رسولالله به عیادتش رفت. او هم ملحفه را روی سرش کشید و گفت اول تشهد را به من بیاموز، بعد من مسلمان میشوم.
هرگز تهاجمی عمل نکنید. مجاهدین خلق، فدائیان خلق، هرکسی به صورت تهاجمی عمل کرد، شکست خورد. بنیادی و علمی باید مقابله کرد. 30 سال است که انقلاب شده. امام گفته بود هرچه غیراسلامی باشد، غیرقانونی است. آیا این دادگستری و اقتصاد و ادارات قانونی است؟ بعد از 30 سال، بالاخره باید ادارات را زیر و رو کنید، اداراتی بسازیم که متناسب با خط انقلاب باشد. احمدی نژاد اولین کاری که میکند باید ادارات را اصلاح کند؛ انقلاب اداری. منبع
میرحسین موسوی که این روزها روی دنده لجبازی افتاده است و با ادعای قانونگرایی، فقط به راههای غیرقانونی برای پیگیری خواست خود روی آورده است، ظاهرا باید یک دور قانون مجازات اسلامی را مرور کند. وی طبق ماده 498 برای راه انداختن تجمعات غیرقانونی 2 تا 10 سال حبس دارد. همچنین به خاطر فراهم آوردن مقدمات اغتشاش علیه امنیت، 2 تا 5 سال(ماده 610)، برای توهین و تهمت به مجریان انتخابات موضوع ماده 609،697و698 حبس یا شلاق، برای سخنرانی و تبلیغ علیه منافع نظام 3 ماه تا 1 سال حبس، برای مباشرت و معاونت در نظم و آسایش و کار مردم حبس و شلاق(ماده 500،203و208)، برای معاونت در محاربه موضوع ماده 183، 3 تا 10 سال حبس خواهد داشت. این موارد و موارد دیگر را یک حقوقدان در نامه ای با توضیحات حقوقی خود گردآوری کرده که در ذیل می خوانید:
اهم این جرایم عبارتند از:
1- مباشرت در برهم زدن امنیت کشور موضوع ماده 498 قانون مجازات اسلامی
حرکات غیرقانونی شما که با دادن اطلاعیه از هواداران خود میخواهید با نماد خاص و به صورت غیرقانونی و بدون کسب مجوز از مقامات ذیصلاح، به خیابانها بریزند و خود نیز با حضور در این مجامع موجبات تحریک و تشویق بیشتر قانونشکنان را فراهم مینمایید از مصادیق بارز برهم زدن امنیت کشور موضوع ماده 498 قانون مجازات اسلامی است. مطابق این ماده: «هرکس با هر مرامی، دسته، جمعیت یا شعبه، جمعیتی بیش از دو نفر در داخل یا خارج از کشور تحت هر اسم یا عنوان تشکیل دهد یا اداره نماید که هدف آن برهم زدن امنیت کشور باشد و محارب شناخته نشود به حبس از 2 تا 10 سال محکوم میشود.»
2- مباشرت در اجتماع و تباهی در ارتکاب جرائم
مطابق ماده 610 قانون مجازات اسلامی «هرگاه دو نفر یا بیشتر اجتماع و تبانی نمایند که جرایمی بر ضد امنیت داخلی یا خارجی کشور مرتکب شوند یا وسایل ارتکاب آن را فراهم نمایند در صورتی که عنوان محارب بر آنان صادق نباشد به 2 تا 5 سال حبس محکوم خواهند شد.»
3- مباشرت در افتراء و توهین و هتک حرمت اشخاص
شما در موارد متعدد و با استفاده از الفاظی چون «شعبدهبازی دستاندرکاران انتخابات و صداوسیما»، «صحنهآرایی خطرناک»، «متصدیان بیامانت»، «توجیهگریان دروغگو»، «متقلبان»، «خائن به آرای مردم»، «برنامهریزی پشت پرده برای دستکاری در انتخابات» و.... در اطلاعیههایتان، اقدام به هتک حرمت مقامات مسئول در انتخابات، موضوع مواد 609، 697 و 698 قانون مجازات اسلامی نمودهاید. مطابق ماده 609 قانون مجازات اسلامی «هرکس با توجه به سمت، یکی از رؤسای سه قوه یا معاونان رئیس جمهور یا وزرا یا یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی یا نمایندگان مجلس خبرگان یا اعضای شورای نگهبان یا قضات یا اعضای دیوان محاسبات یا کارکنان وزارتخانهها و مؤسسات و شرکتهای دولتی و شهرداریها در حال انجام وظیفه یا به سبب آن توهین نماید به 3 تا 6 ماه حبس و یا تا 74 ضربه شلاق و یا 50 هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی محکوم میشود.»
مطابق ماده 697 قانون مجازات اسلامی «هرکس به وسیله اوراق چاپی یا خطی یا به وسیله درج در روزنامه و جراید یا نطق در مجامع یا به هر وسیله دیگر، به کسی امری را صریحاً نسبت دهد یا آنها را منتشر نماید که مطابق قانون آن امر جرم محسوب میشود و نتواند صحت آن اسناد را ثابت نماید جز در مواردی که موجب حد است به یک ماه تا یک سال حبس و تا 74 ضربه شلاق یا یکی از آنها حسب مورد محکوم خواهد شد.» ادامه مطلب...