تخریب رئیس جمهور از سوی میرحسین،
باز هم با سخنان غیر کارشناسانه
یک کارشناس و منتقد اقتصادی از متولیان اصلی سازمان مدیریت طی دهه های اخیر خواست به جای جلو انداختن سیاستمداران، خود پاسخگوی عملکرد ناموفق خویش در این سازمان باشند.
محمد کاظم انبارلویی این نکته را لابلای نقد سخنان اخیر نامزد اصلاح طلبان متذکر شد. موسوی گفته بود «روند عقلانیت در دولت نهم از بین رفته و نمونه آن ویران سازی سازمان مدیریت است... امروز ریخت و پاش های کلان در دولت صورت می گیرد و کسی نیست که در مقابل آن بایستد و حساب پس بگیرد چرا که سازمان مدیریت ویران شده است.»
انبارلویی در سرمقاله روزنامه رسالت و در نقد اظهارات غیرکارشناسی میرحسین موسوی نوشت: مطابق اصل 126 قانون اساسی، «رئیس جمهور مسئولیت امور برنامه و بودجه و امور اداری و استخدامی کشور را مستقیماً به عهده دارد.» اگر رئیس جمهور خود مسئول امور برنامه و بودجه است چگونه می تواند خودش ناظر خودش باشد؟! سازمان مدیریت هیچ گاه به حساب و کتاب دولت نظارت نمی کند.
نظارت بر حساب و کتاب دولت در قوه مجریه در امور مالی و محاسباتی به عهده «سازمان حسابرسی» و در قوه مقننه به عهده «دیوان محاسبات» و در قوه قضائیه به عهده «سازمان بازرسی کل کشور» است. لذا حساب و کتاب دولت زیر نظر سه دوربین از سه قوه است. رئیس جمهور خودش نمی تواند ناظر خودش باشد.
وی اضافه کرد: سازمان مدیریت و برنامه ریزی هیچ گاه ویران نشده است. سرجای خودش با همان پرسنل و کارشناسان و متخصصان ولی با نام جدید قرار دارد. نصب رئیس سازمان در دولت های پیشین به عهده رئیس جمهور بوده است. در این دولت هم به عهده رئیس جمهور است. در دولت های پیشین یک سازمان مستقل بوده و با اختیارات مشخص. الان هم همین استقلال را با اختیارات قانونی دارد. منتهی در دولت نهم از حالت سازمانی بیرون آمد و به صورت معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور درآمد. یعنی درست همان وظیفه ای که قانون اساسی در اصل 126 از رئیس جمهور طلب می کند. اگر آقای موسوی دغدغه «نظارت» را هم دارند به عنوان این معاونت واژه «نظارت راهبردی» را هم افزوده اند بنابراین چه جای نگرانی است. ادامه مطلب...
وزارت خارجه رژیم صهیونیستی و نامزد حزب مشارکت، به طور تصادفی حضور مقتدرانه و عزتمندانه رئیس جمهور اسلامی ایران در کنفرانس ضد نژادپرستی دوربان 2 (ژنو) را «افتضاح»! خواندند. موسوی در جریان سفر به مشهد، مدعی شده بود «افتضاح سوئیس، نتیجه افراطی گری رئیس جمهور است.» البته کروبی هم مشابه همین موضع گیری را داشته است. همزمان سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی هم نوشت «کنفرانس دوربان 2، افتضاح و شکست سیاسی برای احمدی نژاد بود». البته ناراحتی و خشم رژیم صهیونیستی قابل پیش بینی است اما آنچه جای تعجب است موضع اصلاح طلبان فریب خورده است.
سایت وزارت خارجه اسرائیل در مطلبی تند و آمیخته با خشم نوشت: به عیان دیدیم روزهای گرانبهای کنفرانس به حملات افسارگسیخته برخی کشورهای اسلامی و عرب و جهان سومی علیه اسرائیل به هدر رفت و در پایان کنفرانس نیز دوباره ادعا کرد که نهضت ناسیونالیسم یهود (صهیونیسم) برابر نژادپرستی است... در روزی که جهان باید با هولوکاست همدردی نشان دهد، رئیس جمهور سوئیس، احمدی نژاد را می پذیرد و او را مورد تفقد نشان می دهد؛ که این به نوبه خود یک فاجعه تاریخی است و یک سرشکستگی عمیقاً رنج آور برای غربی ها است که جز به منافع خود، به چیز دیگری نمی اندیشند. غرب امروز در مماشات با فاشیسم مذهبی ایران خطوط قرمز اخلاقی بیشتری را پشت سر می گذارد. برخورد احمدی نژاد هتاکانه وغیرقابل تحمل بود.
در همین حال آسوشیتدپرس و فاکس نیوز (به نقل سایت بولتن نیوز) با اشاره به بازتاب حضور شجاعانه احمدی نژاد در اجلاس ژنو گفته اند«احمدی نژاد از محبوب ترین شخصیت های خاورمیانه است و این محبوبیت را به خاطر مخالفت با صهیونیسم به دست آورده است... رئیس جمهور ایران تاول اسرائیل را ترکاند.»
بولتن نیوز آنگاه با اشاره به مواضع برخی نشریات زنجیره ای وطنی نظیر روزنامه اعتماد که رفتار احمدی نژاد را دور از عزت می دانند نوشت: نظر این طیف را به اقدام اخیر خاتمی در ترکیه و دست دادن با نخست وزیر هتاک دانمارک (دبیر کل فعلی ناتو) و میزان انطباق آن با عزت و غرور ملی ایرانیان جلب می کنیم.
بعد از نماز جمعه تهران هم جمعی از نمازگزاران در حمایت از سخنان رئیس جمهوری اسلامی ایران در اجلاس «دوربان2» تا میدان فلسطین راهپیمایی کرده و در میدان تجمع کردن. این تجمع کنندگان در دستان خود پلاکاردهایی داشتن که بر آنها نوشته شده بود «حماسه ساز ژنو حمایتت می کنیم»، «احمدی دلاور... پیرو خط رهبر» و شعار می دادند: «مرگ بر اسرائیل»، «مرگ بر آمریکا»، «می جنگیم می میریم سازش نمی پذیریم»، «لبیک یا حسین»، «هیهات مناالذله» و...بعضی از تظاهرکنندگان هم شعار می دادند «نه سازش نه تسلیم نبرد با اسرائیل» و «نبرد با صهیونیست آرزوی شیعه است» و در دستان خود پلاکاردهایی داشتند در حمایت از رفتار شجاعانه رئیس جمهور در اجلاس دوربان.
آفرین به هاشمی که این بار (در خطبه های نماز جمعه) لااقل اگر تعریفی از حماسه بزرگ شکست دادن صهیونیست ها نکرد تخریب هم نکرد. ایشان فقط گفت: غربی ها در این اجلاس امتحان بدی دادند و نشان دادند هیچ اعتقادی به مبارزه با نژادپرستی ندارند.
بعد از انصراف و کنارهگیری آقای خاتمی از صحنه رقابت انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری میرحسین موسوی در جواب نامه خاتمی خطاب به ایشان مطالبی را بیان کردهاند که به نظر رسید برای کسانی که میرحسین موسوی را نخست وزیر ارزشی و انقلابی دوران پرافتخار دفاع مقدس میدانند قابل تأمل باشد، لذا بر آن شدم تا نکاتی را نسبت به این نامه مطرح کنم.
میرحسین موسوی در نامه خود به آقای خاتمی اینگونه عنوان کرده است که:
برای سالها به عنوان یک شهروند از این شخصیت عزیزی چون شما ریاست این جمهوری را بر عهده گرفته است لذت میبردم و به آن افتخار میکردم. زمانی که نسل نوخاسته تلالؤ آرمانهای خود را در آن چهره ملاقات میکرد و به هیجان میآمد به همراه آنان خود را جوان میدیدم این احساس همچنان که هنوز با آنان باقیمانده است با اینجانب نیز هست و ذخیرهای است برای اسلام و انقلاب و...
این جملات دقیقاً بیانگر این نکته است که آقای میرحسین به تفکر و عملکرد آقای خاتمی افتخار میکند و آنچه در آن دوره اتفاق افتاده برایش لذت بخش بوده و اما امروز ایشان در تمام سخنرانیها و گفتگوهای خود توپ انتقاد و تخریب را به سوی دولت نهم مسلح کرده است در حالی که مقام معظم رهبری در رابطه با این دولت فرمودند:
من از دولت حمایت مىکنم. از همهى دولتهاى بر سر کار و منتخب مردم حمایت کردم، بعد از این هم همین خواهد بود؛ از این دولت هم به طور خاص حمایت مىکنم. این حمایت، بىدلیل و بىحساب و کتاب نیست
حال این موضوع بهانه ای شد تا جریانات مهم و اتفاقات دولت آقای خاتمی را به اجمال مرور میکنیم تا ببینیم آقای میرحسین موسوی به چه چیزهایی افتخار میکند و از آن لذت میبرد!
1.بر همگان روشن است که شعارتوسعه سیاسی توسط آقای خاتمی، عرصه برای جریان خزنده تخریب باورهای دینی، فرهنگی و سیاسی مردم با استفاده از مطبوعات و روزنامههای زنجیره ای با حمایت های دولتی باز شد و بازار شبهه افکنی و اهانت به مقدسات به جایی رسید که مقام معظم رهبری فرمودند:
یک جریان منحرف مطبوعاتی با هدف جهتدهی افکار عمومی به مخالفت با اسلام و انقلاب و نظام اسلامی، هر روز موجبات نگرانی و تشویش افکار عمومی را فراهم میکند... و بعضی از مطبوعات پایگاه دشمن شدهاند. (بیانات مقام معظم رهبری 1/2/79- 8/2/79)
2. پروژه قتلهای زنجیرهای یکی از بحرانهای مهم نظام جمهوری اسلامی بود که توسط نیروهای دوم خرداد راهاندازی شد و سعید امامی از نیروهای اطلاعات در زندان به صورت مشکوک کشته شد و گنجی و باقی عالیجنابان خاکستری و سرخپوش را درست وبا حمایت دولت در سطح گسترده ای پخش کردندوچهره نظام مقدس جمهوری اسلامی را در بیرون از کشور خدشه دار نمودند و از این تاریخ به بعد جریان استحاله فرهنگی، تبدیل به جریان براندازی امنیتی و تبلیغاتی با استفاده از نیروهای وابسته به دولت شد.
3. جریان کوی دانشگاه از طرحهای دیگر براندازی بود که در این پروژه میدان داران اصلی را مسئولین دولت خاتمی تشکیل دادند وامروز با مراجعه به مواضع وحرکتهای ثبت شده آنها ازجمله عبدالله نوری، تاج زاده(معاون سیاسی وزارت کشور) و اعضاء سازمان مجاهدین و... که در تاریخ این ملت ثبت شده است افتخارات دولت خاتمی در سطحی برای براندازی نظام مشخص میشود .
مقام معظم رهبری در دیدار اخیرشان با خبرگان رهبری چنین میفرماید:
در برههای از زمان در همین خیابانهای تهران عدهای مغرض با همراهی عده ای از اراذل، چند روزی را با چراغ سبزی که از افرادی در ردههای خاصی از مسئولیت دریافت کرده بودند جولان دادند و در آن برهه، ضد انقلاب فعال شده بود؛ اما اکنون حرکت صحیح و معقول نظام و پیشرفتهای ایران، ضد انقلاب و حامیانشان را غرق ناامیدی کرده است.
4. بحث مذاکره مستقیم با آمریکا طراحی دستاندرکاران دولت آقای خاتمی بود که در سایه شعار گفتگوی تمدنهای ایشان پیگیری میشد و جلسات باغ لواسان و گفتگوی خاتمی با کریستین امان پور و صدور ویزای اختصاصی از سوی جرج بوش به آقای خاتمی همه نشان از حرکت مرموزانه،جهت ارتباط با آمریکا بود. و حمایتهای علنی کاخ سفید از طرفداران و نزدیکان دولت اصلاح طلب ماجرای پشت پرده را برای عموم مردم مشخص نمود.
5. انرژی هستهای حق مسلم ماست، شعاری است که مردم سرافراز کشورمان به جهت باورهای درونی و اعتقادی خود ندا سردادند اما متأسفانه در دولت آقای خاتمی داشت به تعطیلی مراکز انرژی هستهای و دستگاههای سانتریفیوژها میانجامید و نامه مخفیانه آقای خاتمی به کاخ سفید و قبول ذلت بار شرایط آنان، از جمله تعطیلی حرکت هسته ای، نشان از عقب نشینی از مواضع اصولی مردم ایران بودکه با درایت مقام معظم رهبری از این بحران عبور کردیم وبا پیگیری ومواضع مقتدرانه دولت نهم توانستیم فناوری هسته ای را در جهان تثبیت نماییم .
اما تأسف اینجاست که آقای میرحسین موسوی در همین نامه پیشرفت انرژی هستهای را از نقش مهم دولت آقای خاتمی عنوان می کند.
6. گریههای خاتمی به جهت دستگیری و زندانی اکبر گنجی و آغاجری مسألهای نیست که از یاد مردم به فراموشی سپرده شود اشکی که در رثای یاران خود میریخت که آنان دین را افیون تودهها و ملتها عنوان کرده بودند و عاشورای حسینی را انتقام گیری امویان از کشندگان کفار و مشرکین قریش در جنگ بدر میخواندند در مجامع اعلان داشتند که اندیشههای حضرت امام به موزه تاریخ سپرده شده است.
7. مسأله هواپیمای تشریفاتی، اسرار پشت پرده تشریفات دولت آقای خاتمی را نشان داد، هواپیمای بوئینگ 737 که 17میلیون دلار جهت تغییر دکوراسیون در سال 1380 تحویل شرکت «سیل» سنگاپور شده بود تا برای استفاده اختصاصی آقای خاتمی و هیأت دولت طراحی شود و کارشناسان بعد از بررسیهای دقیق اعلام کردند که 12میلیون دلار اضافی داده شده است.
8.. آنچه مسلم است ومردم شاهد آن بودند پروژههای عمرانی در دولت آقای خاتمی بود که اکثراً به تعطیلی کشانده شد و یا اگر کلنگی هم به زمین خورد، متأسفانه در 8 ساله دولتمردان اصلاح طلب اکثر پروژهها از 30% پیشرفت تجاوز نکرده بوداما در دولت نهم همان پروژه ها در عرض 3سال با پیشرفت 70%بقیه ساخت و سازها، مردم شاهد شکوفایی عظیم و به ثمر رسیدن پروژههای عمرانی در کشور شدند که در این رابطه مقام معظم رهبری فرمودند:
البته این حرف درست است که آغاز برخی از این طرحها در دهههای اخیر بوده است اما نباید فراموش کرد که برای به ثمر رسیدن کارهای بزرگ، برخی ارادهها کارآمدتر و بعضی همتها نافذتر هستند.
9. شعار جوانگیری در دوره خاتمی زمین و آسمان را کر کرده بود، اما آنچه از این شعار برای جوانان کشورمان به جا ماند طبق گزارشات رسمی بالا رفتن سن ازدواج و افزایش درصد بیکاری و سمت و سو دادن به ابتذال و بیهویتی بود.
10.سیدمحمد خاتمی با شعار آزادی، جامعه مدنی و اصلاح طلبی پا به کاخ سعدآباد گذاشت و در سایه لبخندهای مصنوعی او یاورانش، تعرض به ساحت مقدس ائمه اطهار، شریعت اسلامی، ولایت فقیه، مرجعیت را کلید زدند. و در دولت خود وزیری همچون مهاجرانی (لندن نشین) را برگزید که پرچم دینستیزی در عرصه فرهنگی کشور را به دوش کشید و به خاطر اهانت به ارزشها و مقدسات، مراجع عظام و روحانیون و طلاب حوزه، سه روز در مسجد اعظم قم دست به تحصن زدند، ولی خاتمی اندیشه مهاجرانی را همان اندیشه خود معرفی کرد و دفاع از او را افتخار برای خود دانست.
آنچه ذکر شد گوشه ای از جریانات دولت هفتم وهشتم است که آقای میر حسین موسوی بعد از بیست سال سکوت هنری وبرپایی نمایشگاه های نقاشی وطراحی آثارش، امروز تمام این اتفاقات را برای خود لذت بخش وافتخار می داند .البته طبیعی است که اینگونه از دولت اصلاح طلبی حمایت کند چرا که مشاور عالی بودن برای آقای خاتمی به همراه سکوت،مایه ی افتخار دیگری بود که در اواخر دولت ایشان با اهدای مدال افتخار، آقای خاتمی از ایشان تلافی کرد .
88/1/17منبع
چند روز پیش خبری منتشر شد که واقعا هر انسان انقلابی و دوست دار امام راحل رو متاسف می کرد: نشست انتخاباتی شورای مرکزی سازمان منافقین (مجاهدین) انقلاب با میرحسین موسوی. سازمانی که مورد طرد امام قرار گرفتند و ایشان همه را موظف کردند مراقب نفوذ عناصر اینچنینی به بدنه نظام باشیم. یادمان باشد که همین ها اعتراف کردند که گروهک رجوی در جبهه سخت مبارزه می کند و ما جبهه نرم همان راه هستیم.
در این جلسه که چهارم فروردینماه برگزار شده، چند عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین به تشریح دیدگاههای منحرف این سازمان درباره موضوعات داخلی و خارجی پرداخته و پیششرطهای حمایت از میرحسین در انتخابات دهم ریاست جمهوری را اعلام کردند. خدا کند صحیح نباشد
جای تاسف است که میرحسین بعد از سخنان اعضای سازمان مجاهدین دیدگاههای خود را به دیدگاههای مطرح شده سازمان نزدیک دانست و برنامه های انتخاباتی خود را برای خوشامد آنان مطرح کرد.
در پایان هم شورای مرکزی سازمان مجاهدین با فراخوانی مسئولان استانی سازمان، استراتژی انتخاباتی این سازمان را در انتخابات دهم ریاست جمهوری که مبتنی بر حمایت و پشتیبانی از کاندیداتوری میرحسین موسوی است اعلام کردند.
البته یکی از بحثهای مطرح در این جلسه طرح انتقادهایی از ناحیه برخی اعضای استانی سازمان درباره چرایی سکوت 20 ساله میرحسین با تشبیه وی به هندوانه سربسته، دلایل حضور وی در صحنه انتخابات با وجود کاندیداتوری خاتمی و همچنین برخی شعارها و گفتمان انتخاباتی میرحسین بود.
پیشبینی میشود در روزهای آتی این سازمان به عنوان طلایهدار حمایت از میرحسین موسوی در میان گروههای دوم خردادی، بیانیهای را در استقبال از کاندیداتوری میرحسین منتشر نماید، بیانیهای که هیچگاه در حمایت از کاندیداتوری سیدمحمد خاتمی صادر نشد.