شب گذشته مستند میرحسین موسوی از شبکه یک سیما پخش شد. تنها وجه مثبت و ایجابی که موسوی در فیلم خود گنجانده بود و سعی در القای ان داشت مردمی بودن وی با پخش تصاویری از سفرهای تبلیغاتی و حضور وی در میان مردم برخی شهرها بود. جالب است که همین تصاویر کاملا شبیه به سفرهای استانی احمدی نژاد تهیه شده بود و تداعی گر همان صحنه ها بود. غافل از آنکه اگر مردم بخواهند به این شیوه مردمی بودن رأی دهند هیچ گاه نقد فعلی را به نسیه وعده ها نمی فروشند. البته این نکته هم در مستند قابل توجه بود که میرحسین سعی کرده بود غلطیدن خود در آغوش اصلاح طلبان را که کارنامه آنها در ذهن مردم کاملا منفی است، سانسور کند و حتی یک صحنه درست و حسابی از حمایت های بی دریغ خاتمی و سفرهای انتخاباتی وی در آن گنجانده نشده بود. آقای موسوی چرا خجالت می کشی؟ مگر نه این است که همه اطرافیان شما و و اعضای ستادهایتان همان اصلاح طلبان دولتهای خاتمی اند؟
اما بقیه فیلم تنها جنبه نفی دولت کنونی را داشت که با بد دهنی همراه بود. باورم نمی شد که موسوی به ظاهر موجه و مدعی میراث داری ارزشها بگوید: «با دروغ و خرافات نمی شود کشور را اداره کرد.» آقای موسوی! امثال عبدی و میردامادی و تاج زاده و... که دور شما جمع شده اند خائنین و منافقینی هستند که در طول این چهار سال بارها این
سخنان سخیف و مغرضانه را به زبان رانده اند به طوری که رسانه ها کشور از آنها اشباع شده بود. اینها همان غیرخودی هایی هستند که شما دیشب گفتید: «در وضع فعلی برخی می خواهند از خانواده [انقلاب] کسانی را با برچسب غیرخودی جدا کنند و کسانی را...» و اشک هم چشمان شما را پر کرده بود. وقتی برای چند منافق مسلم که حتی روابط خود با بیگانگان را مخفی نمی کنند و بارها هم فکرانشان به علت لو رفتن جاسوسی هایشان به خارج متواری یا دستگیر شده اند، اشک می ریزید، تکرار لجن پراکنی ها و دروغ پردازی های آنها برای کسب قدرت چیز عجیبی نیست.
شما قبلا هم به قصد تخریب خدمات دولت نهم در سخنان خود در برنامه «با دوربین» شبکه یک گفته بودید که «من پول نفت و امکانات ندارم که مردم را به استقبال از خود وادار کنم...» و در جای دیگری در پاسخ به سوال خبرنگاران گفته اید: «ستاد ما پول های کلان ندارد، نمی تواند سر چهار راهها به مردم کاسه آش بدهد، نمی تواند برای رأی جمع کردن در میان مردم به عده ای پول داده و یا کیسه های سیب زمینی در میان مردم پخش کند.» آقای موسوی! دولت عدالت محور و اسلامی نباید اجازه دهد مانند دولت قبل و دولت های غربی میوه های اضافه اش بگندد یا به دریا بریزد. این ایدئولوژی اسلامی ماست. این توهین به شعور مردم است که به خاطر چند کیلو سیب زمینی و این قدر ارزان همه اراده خود را به کسی بفروشند. ضمن آنکه اگر مقصود شما از پول نفت کارهای عمرانی است که حق مردم است که به خاطر هزینه هایی که دولت برای رفاه انها می کند به بقای ان رای دهند و اگر مقصود شما کاسه اش است که سرمایه های کارگزاران انقدر کلان است که می تواند چاه نفت بین مردم تقسیم کند و صراحتا اعلام کرده است همه امکانات ما در خدمت میرحسین است.
اقای موسوی! شما دین خود را به یک عده منافق و دگر اندیش تابلو دار فروخته اید. سخنان شما چیزی جز تکرار سخنان این عده نیست که مقام معظم رهبری بارها(
1 و
2) از آن برآشفته اند و فرموده اند: «این فضای بیبندوباری در حرف زدن، در اظهارات علیهدولت، علیهکی، به خاطر اغراض، اینها چیزهائی نیست که خدای متعال از اینها به آسانی بگذرد.» (15/8/87) سیاه نمایی های شما علیه دولت کار را به جایی رساند که صدای مقام معظم رهبری را که در سفر کردستان بودند درآوردید: «نامزدهاى محترمى که تاکنون نامنویسى کردهاند و مشغول تبلیغات و اظهاراتى هستند... سعى کنند با انصاف عمل کنند. اثبات و نفىشان با توجه به حق و صدق باشد. چیزهائى را که انسان میشنود، باور نمیکند که از زبان نامزدها و آن کسانى که دنبال این مسئولیتها هستند، از روى صدق و صفا خارج شده باشد. گاهى انسان حرفهاى عجیب و نسبتهاى عجیبى میشنود. این حرفها مردم را نگران میکند؛ کسى را هم به گویندهى این حرفها دلبسته و علاقهمند نمیکند! نامزدهاى محترم توجه داشته باشند: اذهان عمومى را تخریب نکنند. این همه نسبت خلاف دادن به این و آن، تخریب کنندهى اذهان مردم است؛ واقعیت هم ندارد؛ خلاف واقع هم هست. بنده که از همهى این آقایان اوضاع کشور را بیشتر میدانم و بهتر خبر دارم، میدانم که بسیارى از این مطالبى که بعنوان انتقاد دربارهى وضع کشور و وضع اقتصاد و اینها میگویند، خلاف واقع است؛ اشتباه میکنند.»(
دیدار مردم سنندج88.2.22)
در مورد ادعای شما مبنی بر دروغ بودن آمارهای مثبت دولت نهم هم که تکرار ادعاهای سخیف همان عده منافق و دگر اندیشان به اصطلاح روشن فکر در انی چهار سال است، مقام معظم رهبری قبلا این گونه پاسخ گفته اند: «در شاخصهاى گوناگون کشور هم در همه جا نشانهى پیشرفت را ملاحظه مىکنیم. این گزارشى که چند هفتهى قبل، رئیس جمهور محترم از وضع کشور، مسائل اقتصادى و غیره به مردم داد، مورد تأیید کارشناسان منصف و حتّى در موارد بسیارى، مورد تأیید مراکز بینالمللى است؛ که آن مراکز بینالمللى غالباً نسبت به مسائل ما با غرض و عناد اظهارنظر مىکنند؛ آنها در موارد بسیارى همینها را تأیید کردند: در مسئلهى تورم، مسئلهى نرخ بیکارى و زمینهى مبارزهى با فساد. آنها انگیزههاى معکوس دارند؛ در خیلى از موارد، انسان مىبیند آمارى که آنها مىدهند، علمى و متکى بر واقعیت نیست، در واقع سیاسى است. مایلند اوضاع ما را بد جلوه دهند؛ اما همانها هم در موارد بسیارى به درست بودنِ گزارش اعتراف و تأکید کردهاند.» (
دیدار مردم گرمسار 21/8/85) اقای موسوی فاین تذهبون؟ منصف باشید! شما مدعی ارزشمداری هستید. به قول رهبری انسان باور نمی کند این چیزها از زبان کسانی که با این ظاهرهای موجه دنبال این مسئولیت هستند از روی صدق و صفا خارج شده باشد. والعاقبه للمتقین
نوشته شده در یکشنبه 88/3/10ساعت 11:10 صبح  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
اخبار متفاوتی که این روزها از رفتار انتخاباتی "خانواده هاشمی رفسنجانی" بر صفحه رسانهها نقش میبندد، حاکی از یک "جهت" و "هدف" هماهنگ است که با اندکی کنکاش به راحتی می توان آنرا دریافت. هرچند رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در این چهار سال حاضر نشده تا برای لحظهای هم هدایت سیاسی جریان مقابل دولت را رها کند، اما سایر اعضای خانواده هاشمی رفسنجانی، که در چند سال اخیر تلاش کرده بودند چندان پر سر و صدا ظاهر نشوند این ایام و همزمان با در روزهای داغ انتخابات به چهره?های خبرسازی مبدل شده?اند.
شاید زمانی که روشنک سیاسی رئیس شاخه زنان حزب کارگزاران، از حمایت فائزه هاشمی از میرحسین خبر داد، گمان نمیکرد که فضای انتخابات به زودی پشت پرده این حمایت را شفاف کند. او به خبرنگاران گفت که دختر هاشمی رفسنجانی، به آخرین نخست وزیر کشور پیوسته و در روزهای آینده نیز به شهرستانها خواهد رفت تا در گوشه و کنار کشور برای میرحسین موسوی سخنرانی و تبلیغ کند.
این خبر در حالی با اقبال حامیان میرحسین همراه شد که در آغازین روزهای سال 88، هاشمی رفسنجانی، خود با میرحسین دیدار و حمایتش را از او اعلام کرده بود. این حمایت موسوی را چنان سر ذوق آورد که در توصیف آن گفت "من به حمایت هاشمی رفسنجانی افتخار میکنم."
بر همین اساس بود که فائزه هاشمی که پیش از این و در 4 سال گذشته اغلب در کشورهای خارجی از جمله کانادا و انگلیس، گذران معیشت می?کرد، اولین عضو از خانواده شد که راه پدر را پیمود و از آنجاییکه محدودیت?های سیاسی پدر را نیز برای خود نمی?دید، به حمایت صریح از میرحسین و تخریب گسترده دولت نهم پرداخت. اما آخرین تلاش او برای حمایت از موسوی که در گردهمایی اخیر گرامیداشت دوم خرداد رقم خورد، بیش از همیشه خبرساز شد، چرا که حمایت فائزه از میرحسین با "نفی دولتنهم و احمدینژاد" همراه شد. او در بخشی از سخنانش گفت: اکنون در شرایطی به سر میبریم که نکبت، خفت و خواری، نصیب ملت ایران شده است.
فائزه هاشمی هشدار درباره پیامدهای پیروزی احمدینژاد در انتخابات را نیز به اظهاراتش اضافه کرد "مطمئن هستم که اگر در اثر خطای ما این دولت پیروز شود، امر بر این آقا مشتبه میشود و خود را امام زمان مینامد و خطاهای گذشته را با قدرت بیشتر ادامه میدهد." او که چند روز پیش از پیوستن به میرحسین از "پوشش زنان ایرانی بعد از انقلاب" انتقاد کرده بود، از فعالیتهای تبلیغی نیز غافل نشده چنانچه به گزارش سایت احمد توکلی، ساماندهی "دختران نسل فیروزهای" را به عهده گرفته و در تلاش است دخترانی فیروزهای پوش را به نفع میرحسین موسوی وارد صحنه کند.
ادامه مطلب...
نوشته شده در شنبه 88/3/9ساعت 1:18 صبح  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
سایت رسمی وزارت خارجه رژیم صهیونیستی از سیاه نمایی رئیس کل ستاد ائتلاف اصلاح طلبان هیجان زده شد. این سایت با استناد به منفی بافی های محسن امین زاده (عضو هیئت مدیره بنیاد باران خاتمی و معاون مشارکتی وزارت خارجه دولت اصلاحات)، عملکرد جمهوری اسلامی در عرصه سیاست خارجی را سیاه خواند!
ارگان وزارت خارجه جنایتکاران صهیونیست با نقل مفصل سیاه نمایی های امین زاده علیه دولت و نظام می نویسد: «سخنان این دیپلمات زمان اصلاحات می تواند مصداقی برای نظر ناظران خوش بین باشد که بگویند نه آقا، تندروی نکنید. همه را به یک چوب نرانید همه شان سر و ته یک کرباس نیستند. کسانی هستند که نه تنها می دانند چه مصیبتی بر سر ایران وارد شده بلکه شهامتی در خود می یابند که گوشه ای از این مسائل را در ملأ عام بیان کنند. آقای امین زاده در سخنرانی خود در نشست بنیاد باران، فهرستی از هزار و یک سیاهی را که بر ایران در این سال ها روا داشته شده، فهرست وار بیان کرده است. سخنان او عمق مصیبت ایران را نشان می دهد؛ انزوای کامل ایران، سرد شدن روابط با همسایگان، قرار گرفتن ایران در معرض بزرگترین بحران روابط خارجی، ماجراجویی، لطمه احمدی نژاد به منافع ایران».
سایت وابسته به وزارت خارجه اسرائیل در عین حال برای دفاع پیشاپیش از امین زاده نوشت: همین امروز و فرداست که کیهان شریعتمداری بنویسد دیدید شب انتخابات، این سایت صهیونیست ها هم زیر نظر سردسته اول پارسی گوی صهیونیست ها دارد احمدی نژاد را می زند و حامی رقیبان او شده است؟ نه، تنها خواستیم بگوییم ببینید در ایران چه غلغله ای است که یکی از خودشان ]!؟[ هم چنین فاش گویی می کند.
نوشته شده در جمعه 88/3/8ساعت 2:28 صبح  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
موسوی و کروبی به جای شعار برنامه ارائه کنند
عضو شورای مرکزی حزب مشارکت می گوید هیچ کدام از نامزدهای اصلاح طلب برنامه اقتصادی ارائه نکرده اند.
محسن صفایی فراهانی نماینده مجلس ششم در گفت وگو با سایت «فرارو» تصریح کرد: نه موسوی و نه کروبی هیچ کدام برنامه اقتصادی ارائه نکرده اند. مهندس موسوی فقط محورهای اقتصادی خود را مطرح کرده و نمی توان این محورها را برنامه دانست.
وی افزود: «طرح سهام نفت کروبی هم فقط یک شعار است و به هیچ عنوان قابل برنامه ریزی نخواهد بود و این طرح فقط شعاری است که در جامعه مطرح شده است، مانند این است که ما بگوییم به همه مردم ایران یک خانه لوکس خواهیم داد و ماهی سه میلیون حقوق هم برایشان درنظر گرفتیم و هرسال هم تمام مردم را به کنار دریا بفرستیم تا از زندگی لذت ببرند، به اینها شعار می گویند نه برنامه، برنامه یعنی این که اطلاعات ضمیمه شعار کنید تا معلوم شود که آیا امکان پذیر هست که این شعار عملی شود. طرح سهام نفت به هیچ عنوان عملیاتی نیست کشوری که در خوش بینانه ترین حالت در سال 40 یا 60میلیارد نفت می فروشد امکان انجام این طرح را ندارد، چون کشور دچار کسر بودجه خواهد شد و عملا پولی نمی ماند که بخواهد تقسیم شود.»
این اقتصاددان افزود: «بیانیه اقتصادی موسوی محورهایی را مطرح می کند که این محورها با برنامه بسیار تفاوت دارد هر وقت برنامه اقتصادی ایشان منتشر شد آن وقت می توان بر روی آن نظر داد که آیا این برنامه ها قابلیت عملیاتی شدن با توجه به شرایط ایران، منطقه و جهان را دارد یا نه. صرف مطرح کردن شعار ملاک برنامه ریزی نیست هر کاندیدایی شعاری را مطرح می کند تا با طبقه عوام بتواند ارتباط برقرار کند.»
سایت فرارو که به اصلاح طلبان نزدیک است، همچنین در گزارشی از نطق تلویزیونی سه رقیب انتخاباتی احمدی نژاد، نوشت:« این سخنان، یک شروع بد برای رقبای رئیس جمهور بود. عده ای معتقدند صحبت های آنان چندان قابل قبول نبود.»
مواضع صرفا تخریبی و سلبی نامزدهای اصلاح طلب و فقدان برنامه ایجابی روشن در مواضع آنها این پرسش را برای ناظران و افکار عمومی ایجاد کرده که آیا آنها قرار است برای رئیس جمهور شدن رقابت کنند یا صرفا برای نمایش تنگ نظری و حسادت احزاب مدعی اصلاح طلبی علیه دولت و رئیس جمهور اصولگرا به میدان آمده اند؟ این در حالی است که ماهها از آغاز تبلیغات غیرقانونی نامزدهای مذکور می گذرد.
انتقاد از بی برنامگی موسوی در حالی است که حزب مشارکت در دوران حاکمیت خود بر دولت و مجلس هم فاقد برنامه اقتصادی روشنی بود و توقع برنامه ایجابی از آنها توقعی نامعقول و بیجاست!
نوشته شده در چهارشنبه 88/3/6ساعت 11:59 عصر  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
اگر سیاه نمایی آقای مهندس موسوی در نطق تلویزیونی جمعه شب ایشان تنها علیه احمدی نژاد و دولت نهم بود، شاید نیازی به نوشتن این وجیزه نبود، چرا که جناب موسوی سخن تازه ای علیه رئیس جمهور و دولت نهم نداشت و آنچه در این باره بر زبان آورد، دقیقاً و بی کم و کاست- تأکید می شود بی کم و کاست- همان جملاتی بود که دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب طی چند سال اخیر علیه احمدی نژاد بر زبان و قلم آورده و هنوز هم می آورند. اما آقای مهندس موسوی به بهانه سیاه نمایی علیه احمدی نژاد بسیاری از آموزه های اسلامی و انقلابی را مورد هجوم قرار داد و به نظرات صریح و خالی از ابهام حضرت امام(ره) حمله کرد. البته هنوز هم باید امیدوار بود که آقای مهندس موسوی برای حضرت امام(ره) و خط انقلابی آن بزرگوار احترام قائلند و حملات جمعه شب ایشان به آموزه های امام(ره) و انقلاب را می توان ناشی از آن دانست که احمدی نژاد به عنوان فرزند معنوی امام راحل(ره) در خط امام و انقلاب حرکت می کند و از این روی، حمله موسوی به احمدی نژاد چه بخواهد و چه نخواهد، حمله به آموزه های اسلام و انقلاب تلقی می شود البته تردیدی نیست که مواضع و عملکرد دکتر احمدی نژاد در پاره ای از موارد نیز خالی از نقد نبوده است ولی این موارد، اولاً؛ بسیار اندک و ناچیز است و ثانیاً؛ همین موارد اندک و ناچیز نه فقط مورد اعتراض و حمله دشمنان بیرونی و برخی از مخالفان داخلی وی قرار نگرفته بلکه از آن حمایت و دفاع نیز کرده اند، نظیر اظهارات موهن آقای مشایی درباره «مردم اسرائیل»! که از یک سو با اعتراض اصولگرایان روبرو شد و از سوی دیگر حمایت مشترک آمریکا و اسرائیل و برخی از اصلاح طلبان را درپی داشت. درباره نطق انتخاباتی آقای مهندس موسوی اگرچه گفتنی های فراوانی هست ولی در این نوشته به چند نمونه بسنده می کنیم؛
ادامه مطلب...
نوشته شده در یکشنبه 88/3/3ساعت 10:7 عصر  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
"میرحسینموسوی " در 22 اسفندماه سال گذشته با صدور بیانیهای به صورت رسمی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری اعلام کاندیداتوری کرد. سخنرانی وی در مسجد نازیآباد تهران در 24 اسفندماه نیز سرآغاز فعالیتهای انتخاباتی وی بود و از جدیت وی خبر میداد. پیش از وی، حضورآقایان "کروبی " و "خاتمی " به عنوان نامزد انتخابات جریان دومخرداد قطعی شده بود.
الف- چگونگی ورود "مهندسموسوی " به انتخابات
چگونگی ورود "مهندسموسوی " به انتخابات، همچون اصل ورود وی به این عرصه با ابهاماتی همراه بود. در حالی که سوابق آقای "میرحسین " وی را به عنوان گزینهای از جریان دومخرداد معرفی مینمود، وی با مواضعی نزدیک به اردوگاه اصولگرایان وارد عرصه انتخابات شد ولیکن با مواضع دوپهلوی بعدیتا به آنجا پیش رفت که امروز وی را میتوان گزینه اصلی جریان دومخرداد در انتخاباتدهم دانست.
برای تحلیل صحیح دوران مسئولیت ایشان ناچار به بررسی شکلگیری کانون فتنه و انحرافی و افراطی در آن دوره هستیم که تمام تلاش خود را معطوف به اثرگذاری در دولت و ساختارهای اجرایی کشور و برنامهها داشت که تأثیر قابل توجهی داشت. جریانی که اقدامات افراطی را تحت عنوان نهضتهای آزادیبخش و اقتصاد بسته، کوپنی و دولتی را دنبال میکرد. جریانی که "حلقهکیان " را سامان داد. جریانی که پای منافقین و لیبرالها را به دستیابی از مراکز و اسناد نظام باز کرد. بر این باوریم بسیاری از چالشهای این دوره را در اثرگذاری این کانون فتنه میدانیم.
البته ما آقای موسوی را جزء این جریان نمیدانیم زیرا شاهد مقاومتهای نامبرده مقابل این جریان بودهایم. از آنجایی که این جریان امروز حامی و برنامهریز اصلی تیم مدیریتی آقای موسوی است، ناگزیر به تحلیل رویکردهای آقای "میرحسینموسوی " و این جریان افراطی هستیم.
ب) دوران نخستوزیری (دهه 60 انقلاب)
طی دهسال اول دوره فعالیتهای "موسوی " از پیروزی انقلاباسلامی تا پایان دوره نخستوزیری به فراز و نشیبهای زیاد و نکات برجسته و قابل توجهی میتوان اشاره نمود که با نگاه امروز، نکات مثبت و منفی آن را ذیلاً یادآور میشویم.
ادامه مطلب...
نوشته شده در یکشنبه 88/3/3ساعت 10:2 عصر  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
19/2 ـ هزینه جنگ، حداکثر یک هفتم بودجه دولت
دفاعمقدس در افزایش هزینه دولت نقش مهمی داشته به طوریکه هر ساله بین 13 تا 17 درصدکل پرداختها را تشکیل میداده است و در سال 66 حدود 22 درصد هزینه کل را، مخارج جنگ تشکیل میداد. دولت از اول سال 60 تا آخر 66 کلا مبلغ 2881 میلیارد تومان هزینه کرده است که مبلغ 416 میلیاردتومان آن صرف کلیه هزینههای مربوط به جنگ شده است. البته این مبلغ شامل همه مخارج مستقیم و غیرمستقیم جنگ میشد. یعنی از هزینه عملیات و خرید مهمات و اسلحه تا بازسازی و مخارج بنیاد شهید و مهاجرین جنگی حتی هزینههای اندک مثل مخارج پزشکانی هم که در سال، یکماه را در جبهه میگذراندند حساب شده است. با توجه به کلیه این مخارج در طول 8 سال دفاعمقدس 4/14 درصد کل هزینه دولت را مخارج جنگ تشکیل میداده است. اگر تمامی هزینه دفاع مقدس را هم از بانک مرکزی قرض کرده باشیم، باز هم حدود 60 درصد یعنی سه پنجم بدهی بخشدولتی به بانکها ناشی از مخارج دیگر دولت بوده و فقط دو پنجم کل بدهی مربوط به جنگ خواهد بود.
بنابراین نمیتوان ناکامیسیاستهای غلط مهندسموسوی را به پای جنگ نوشت.
دولت مهندسموسوی بارها به این نکته اشاره کرده که آن زمان به دلیل وجود جنگ، اقتصاد کوپنی و دولتی بود و جنگ، هزینههای زیادی را به اقتصاد کشور تحمیل میکرد و میگفتند هزینههای دفاع مقدس از بودجه دولت بالاتر بود و کشور دچار بحران شده بود. بر اساس بررسیهای کارشناسان، بالاترین میزان بودجهای که دولت آقای میرحسینموسوی به جنگ اختصاص داد هیچگاه از یک هفتم بودجه فراتر نرفت.
20/2 ـ نامه سیاستمداران و نظامیان و جام زهر امام(ره)
برخی میگویند مهندس میرحسینموسوی در دوران دفاع مقدس با آن همه مشکلات، کشور را به نحو احسن اداره کرد. در آن سالها دو نامه خدمت حضرتامام(ره) رسید که منجر به نوشیدن جام زهر به تعبیر خودشان شدند. یکی نامه محسن رضایی(فرمانده وقت سپاه) و دیگری نامه میرحسینموسوی نخست وزیر بود.
در پی ارسال مطالبی که این افراد به حضرتامام منتقل کرده بودند، امام به این نتیجه رسیدند که نمیشود جنگ را ادامه داد و باید جام زهر را نوشید.
یکی از همتهای جدی که دولت در آن موقع دنبال میکرد در حمایت از جبهه بود. البته پیشبینی میشد که سرانجام دولتیکردن این قدر هزینهها را بالا میبرد که با توجه به محدودیت منابع دولت، کسری بودجه تورمزاست. در نتیجه متأسفانه حمایت از جبهه به ناچار کنار گذاشته میشود. به رغم اهتمامی که شخص نخستوزیر در این امور داشت و متاسفانه همینطور هم شد در نامهای که امام (ره) به نخبگان کشور برای پذیرفتن قطعنامه نوشتند آمده که آقای نخستوزیر آمدهاند و گفتهاند که بودجه دولت زیر صفر است و نمیتواند حمایت مالی کند. آقایرضایی هم گفتهاند موشک و تانک و نفربر میخواهیم، در عین حال میجنگیم که این یک تعارف است و قطعنامه را پذیرفتند و گفتند جام زهر را سر میکشم ".
ادامه مطلب...
نوشته شده در یکشنبه 88/3/3ساعت 10:2 عصر  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ