دادگاه متهمان حوادث پس از انتخابات بازخوردهای متفاوتی داشته است، به طوری که اگرچه افکار عمومی را در این زمینه حساس و هوشیار کرده و به همین دلیل از آغاز برگزاری این دادگاهها هیچ تجمعی دیگر در تهران و سایر شهرها با استقبال مردمی مواجه نشده است اما طیفهای بیرون از زندان این جریان را به تکاپو برای انکار اعترفات بازداشتشدگان واداشته است. در این میان، فرمانده کل سپاه و عضو شورای عالی امنیت ملی ه در مسجد ولی عصر(عج) تهران سخن می گفتبخشی دیگر از تلاش های برنامه ریزی شده برای انجام انقلاب مخملین و حذف ولایت فقیه در کشورمان با استناد به اعترافات جدید برخی از افراد سیاسی را تشریح کرد.
فرمانده سپاه با اشاره به اینکه خیلی ها میگویند نگویید انقلاب مخملی، چراکه وقوع انقلاب در ایران ممکن نیست، گفت: ولی همین اتفاق در خیلی از کشورها از بستر انتخابات و دموکراسی انجام گرفته است. به گزارش فارس، وی افزود: بزرگترین نقطه آسیب انقلاب و محتوای نظام، همین جاست. مقاطع انتخابات (البته در گذشته کمتر این فرصت در اختیار مخالفین استمرار انقلاب اسلامی و راه امام قرار گرفته بود)، محل بروز چنین رفتارهایی است، اما در دهه چهارم انقلاب با این موضوع بیشتر مواجه هستیم.
جعفری اضافه کرد: بعضی از آقایانی که چند وقتی است دستگیر شدهاند، اعترافاتی داشتهاند که به صراحت اعلام میکنند در گذشته نیز همین هدفها دنبال میشده، اما به شکل دیگر. البته برخی فکر میکنند این حادثه اخیر یک اتفاق ساده بود و تنها یک رقابت سیاسی به شمار میرفت که در درون نظام اتفاق افتاد. البته اینکه میگوییم درون نظام، از یک نظر درست است، چون همه مردم در زیر چتر نظام جمهوری اسلامی زندگی میکنند. اما در جایی دیگر مفهوم از درون نظام آن است که ما محتوای نظام را قبول داشته باشیم در حالی که در این انتخابات موضوع به این سادگی نبود.
عضو شورای عالی امنیت ملی تصریح کرد: پاسخ به این موضوع در جملات و اطلاعاتی که به آنها استناد خواهم کرد، نهفته است. وقتی حرف از براندازی به میان میآید، به آن معنایی که امریکاییها در گذشته میگفتند و امروز جرأت بیان آن را ندارند، نیست. بلکه منظور همان است که به اصطلاح «تغییر رفتار جمهوری اسلامی» خوانده میشود. یعنی تغییر جهتگیریهای اصلی انقلاب و عدول از اصول و آرمانهای انقلاب که هدف امریکاییها نیز اکنون همین است.
وی در ادامه سخنان خود به طور مستند به برخی از سخنان افراد اصلاح طلب اشاره کرد که آنها هدف اصلی خود برای پیروزی در انتخابات را تضعیف ولایت فقیه عنوان کرده و اینگونه گفته اند:
* آقای موسوی خوئینیها در بهمن 87 اینگونه میگوید: ما باید بیاییم و توان بگذاریم تا به هر قیمتی رهبری را از تخت پایین بکشیم. او باید بفهمد که این مملکت آنطور نیست که ایشان هر جور بخواهد، به هر سمت بکشد. خاتمی و یارانش اکنون کلی تجربه دارند.
* آقای ابطحی در اعترافات خود میگوید: «خاتمی و فاتح و مهدی هاشمی رفسنجانی میگفتند که "برنده شدن در این انتخابات خیلی با انتخابات گذشته فرق میکند. در این صورت جریان اصولگرا و رهبر دیگر نمیتوانند سرشان را بلند کنند و این معنای یکسره کردن کار است. " یعنی رسیدن به یک نظام با ولایت فقیه بسیار ضعیف شده یا بدون ولایت فقیه جا بیفتد. اعتراضات در انتخابات کاملا برنامهریزی شده بود.»
* آقای خاتمی در بهمن 87 میگوید: "اگر در این انتخابات احمدینژاد سقوط کند، عملاً رهبری حذف میشود، اگر به هر قیمتی و به هر شکلی اصلاحات دوباره به قوه اجرایی بازگردد، دیگر رهبری اقتداری در جامعه نخواهد داشت. سقوط اصولگرایی به معنای پایان اقتدار رهبری تلقی میشود و با شکست اصولگرایان باید قدرت رهبری را مهار کرد."
* آقای نبوی میگوید: "باید سعی کنیم احمدینژاد را کاندیدای رهبری معرفی کنیم که اگر شکست خورد، رهبری شکست خورده باشد. ما یک بار این کار را در خرداد 76 انجام دادیم که ضربه سنگینی بود و به سختی از جا بلند شدند، اکنون باید ضربه نهایی را به رهبری بزنیم. برای محدود و پاسخگو کردن قدرت باید از بالاترین قدرت شروع کرد."
* آقای عطریانفر اعتراف میکند که «آقای تاجزاده در انتخابات میگفت "اگر بتوانیم ببریم، با تجربیاتی که در این سالها کسب کردهایم به راحتی میتوانیم رهبری را مهار کنیم. " شاید تنها کسی که انقلاب مخملی در ذهنش کاملا تئوریزه شده بود و بدون آنکه اسمش را بیاورد همان ایدهها را مطرح میکرد، آقای تاجزاده بود.»
* آقای ابطحی در رابطه با هدف اصلاحات میگوید: «هدف اصلاحات حذف عنوان ولایت فقیه و رهبری دینی و تغییر حاکمیت انقلابی و دینی به حاکمیت عرفی و سکولار است.»
ادامه مطلب...
کلمات کلیدی :
نوشته شده در چهارشنبه 88/6/11ساعت 4:5 عصر  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
گروه سیاسی- ییلاق چیست و قشلاق کدام است؟ آیا خارج از تغییرات جوی و زیست محیطی در سیاست نیز میتوان به ییلاق رفت و متعاقب آن به قشلاق مراجعت کرد؟ ... اما آیا قدرت و سیاست ییلاق و قشلاق را بر میتابد؟ به دیگر سخن آیا سیاستمداران در تغییرات اجتماعی و سیاسی به طرح بندی ییلاقات و قشلاقات سیاسی مبادرت میکنند؟
مفروض ییلاق سیاسی و ایضاً قشلاق سیاسی آن است که سیاستمدار هرگاه آبوهوای سیاست را مطابق با میل خویشتن نبیند، خود را از مکانی نامطلوب به مکانی مفرح میرساند تا در سایهی این رفت و آمدها از گزند حوادث در امان باشد. تهران اما این روزها تابستانی است، از آن روی که هم اکوسیستمش گرم و بعضاً غبارآلود است و هم از حیث سیاست نیز برخی همانند سعید حجاریان «تابستان داغ» را برای پایتخت وعده کرده بودند!
با این حال، به نظر میرسد ییلاق و قشلاق وقتی از زیست بوم معنایی خود و نیز زندگی حقیقی مردمان سخت کوش کوه و کمر که در پی دامپروری و کسب و کارند، فاصله گرفته و به حوزهی قدرت و سیاست تسری یابد، از حالت حقیقی و واقعی خود دور افتاده و به صورتی مجازی، تصنعی و دروغین، تغییر ماهیت میدهد. چه اینکه مردمان بختیاری و ایلات عشایری، قشقایی و اساساً زاگرسیها و البرزیها وقتی از نقطهای سردسیر به نقاط گرمسیری و یا شکل دیگر آن کوچ مینمایند، کاری عبث نمیکنند بلکه به کشور سود میرسانند. آنها یکجانشینی اختیار نمیکنند چون تنبلی و آسودگی با مدنیت پویای ایلاتی در تناقض میباشد. اما در خوش بینانهترین طرز تلقی از ییلاق و قشلاق در سیاست، آسودگی و فراغت به ذهن متبادر میشود؛ امری که -فراغت از کار- در سنتهای اسلامی هم مذموم است چه رسد به اینکه سیاستمدار به نوعی از کوچ سیاسی در فصول و برههای خاص از آب و هوای سیاست مبادرت کند که نه برای آسودگی و آسایش خود که برای آشفتگی و فرسایش محیط باشد. در این صورت، کوچهای سیاسی تصنعی حتی از مدنیت ایلاتی هم بدویتر بوده و نه به خوشنشینی که به دگم اندیشی منجر میگردد. ...به 3 مسیر زیر توجه کنید تا سیاحت سیاسی یک سیاستمدار رمزگشایی شود.
مسیر اول: ایران- تهران- خیابان انقلاب- خیابان فلسطین- حسینیهی امام خمینی- جشن ملی تنفیذ ریاست جمهوری منتخب در حضور حضرت آیت الله العظمی خامنهای رهبر فرزانهی انقلاب اسلامی
مسیر دوم: ایران- تهران- میدان بهارستان- مجلس شورای اسلامی- جشن ملی تحلیف دهمین رئیس جمهوری اسلامی ایران
مسیر سوم: تهران- سوادکوه- زیرآب- بابل- بندپی- منطقهی ییلاقی شیخ موسی- نور- لاویجِ چمستان.
درست دریافتید! فرعی سوم اما غیر از شاهراه اول و دوم است. مسیر اول و دوم مهیای جشن مردم و دولت اسلامی و بلکه امت اسلام است. این در حالی است که مسیر سوم، مسیر فردیت و قهر از ملت است. در اینجا آب و هوای تنفیذ و تحلیف سرشار از عطر معنویت است، به گونهای که اهل حکمت را بینیاز از کوچ ساخته است. شاهراههای مسیر اول و دوم آنقدر فراخ است که ورود به جادههای مالرو و صعب و سخت کوهستان [بخوانید حضور در تودههای طوفانی و فتنه آلود سیاست] در این موسم بهاری به احدی توصیه نمیشود. مسیر تنفیذ از دیرباز تاکنون مسیر تمکین به قانون و رأی ملت بود، بهخصوص اینکه دولتداری در خنکای تنفیذ و تحلیف با انفاس قدسی ولایت امری فقیهی پارسا و نایب الامام(عج) گوارا شده، مشروعیت مییابد و امضاء میشود.
جشن تنفیذ با درجهای از اهمیت در تاریخ سیاسی انقلاب اسلامی برخوردار بوده و هست که اقشاری از لایههای ملت در کنار رجال دینی و سیاسی بهعلاوهی سفرا و نمایندگان ممالک دول خارجه با تعطیلی تمامی کارهای فرعی، خویش را به این مراسم آیینی میرسانند و بر شکوه آن میافزایند، همانطور که از آن حظ برده و برای فردای خویش مدد میجویند. اما یک سیاستمدار در چنین مقطعی از خود نوعی تشخص بروز میدهد تا ابهت این مراسم آیینی را درهم بشکند. گویا او از محمول تنفیذ و تحلیف دل خوشی ندارد، اما تنفیذ و تحلیف در ادبیات ساختاری انقلاب اسلامی آنقدر مهم بود تا ملت از او مطالبه کند که وی آن احساس تشخص را از خویش دور کند. به هر روی عالیجناب بخواهند و نخواهند مسیر سوم فی حد ذاته شگفتی ساز است. شگفتی نه از آن روی که مراسم آیینی چیزی کم داشته و با کاستیای روبرو شده باشد، زیرا قانون اساسی ملت بزرگ ایران را پیشاپیش مستظهر به عبور از پدیدهی موهوم قحط الرجالی نموده و اندازههای این جشنهای ساختاری و آیینی را نشان داده و نیز وزانت و ابهت میزبانان آن را نیز فراتر از قهر و اخم سیاستمداران ذینفوذ ترسیم و تصویر کرده است، بلکه شگفتی و تحیر از آن روی که یک سیاستمدار که حتماً در زمرهی خواص کشور میباشد، برای نخستین بار در تاریخ انقلاب اسلامی هنگامهای که همهی اذهان به نقطهای تاریخی متمرکز شد، از ییلاق و تفرجگاهی سر در آورد که خارج از شاهراههای تنفیذ و تحلیف بود. اکنون بحث بر آن نیست که در قبولی یا مردودی این فرد از طایفهی خواص موضوع گفته شده حکمی صادر شود اما این حق برای خوانندگان گرامی محفوظ است تا پس از رصد کردن 3 مسیر ذکر شده در این گفتار، حُکمی در تراز این سیاستمدار صادر کنند.
...امروز یازدهم مرداد هشتاد و هشت است! یک روز ما قبل مراسم آیینی تنفیذ و متعاقب آن تحلیف! گروهی پیشرو امنیتی و لجستیکی از تهران خارج میشود! پیشقراولان آقای سیاستمدار مسیر سوادکوه را میپیمایند و به قصد کنترل نقطهای کوهستانی در بابل عزیمت میکنند. موضوع با مسئول سابق امنیتی مازندران؛ کیومرث نیاز آذری که اکنون مدیر دانشگاه آزاد ساری است، چک میشود. اکنون همه چیز برای قهر از تهران آماده است. من قهر میکنم، پس هستم! سیاستمدار حرکت میکند. سوادکوه، زیرآب و اکنون منطقهی کوهستانی «رجه» که عنوان شهرک صنعتی را نیز با خود یدک میکشد، زیرپای هاشمی رفسنجانی است. اهالی رسانه میگویند او تهران را به قصد خاصی اما به مقصدی نامعلوم ترک کرده است. اما مگر میشود به دیار علویان طبری وارد شد، به گونهای که علویان طبرستان از آن بیخبر باشند. تودهی اصولگرا و آگاهان منطقه در حیرتی سخت فرو میروند و از بانیان این سیاحت شگفت زدهاند که از چه روی، برخی افراد انگشت شمار این دیار در میزبانی افراط میکنند و در برابر جشن امت و رهبری در تنفیذ و تحلیف تهران، سفرهای در کوهستان گسترانیدهاند؟! او پیشتر از روز مبعث نیز با تهران قهر کرده بود اما بهجای کوهستان، به علی ابن موسی الرضا پناه برده بود. داخلیها و خارجیها مرتب ضریب القای این قهر و ییلاق و قشلاق سیاسی را بیشتر میکنند. اینجا «رجه» است. همسر، پسر و دختر سیاستمدار او را همراهی میکنند. قریب به 40 محافظ، امور امنیتی آنها را تدارک میکنند. یکدستگاه آمبولانس و یکدستگاه اتومبیل حاوی مواد خوراکی این سیاست ییلاقی را همراهی میکنند. «رجه» بهعنوان نقطه رهایی گردش میدانی سیاستمدار انتخاب شد.
گفته میشود یک روز قبل از تنفیذ، عالیجناب کوچک؛ جاسبی در این مکان با هاشمی رفسنجانی دیدار میکند. رئیس دانشگاه آزاد ساری و یکی دیگر از هم قطاران او نیز به دیدار ایشان میشتابند. اینجا خبری از تنفیذ نیست. حاج آقا پس از ساعاتی به منطقهی کوهستانی «شیخ موسی» عزیمت میکند. شیخ موسی منطقهای ییلاقی در بابل است. شیخ موسی در ایام تعطیل، شاهد حضور افراد خاص در خود بوده و در مابقی ایام عموماً غیر مسکونی میباشد. 15 نفر از مردم منطقه بر این میهمان سیاستمدار وارد میشوند. حاج آقا به هر یک، اسکناسی 2 هزار تومانی عیدی میدهد. اهالی فقیر و مقیم لب به شکوه گشوده و میگویند راه نداریم و میشنوند از همان کسی که به او رأی دادید، بخواهید تا برای شما بسازد و جاده بکشد.
حاج آقا در منطقهی کوهستانی لفور به دهکدهی «اسبخنی» پای میگذارد. اسبخنی، روستای کوهستانی قبیلهی رئیس سابق اطلاعات مازندران، کیومرث نیاز آذری (رئیس دانشگاه آزاد کنونی ساری) است. کیومرث، حاج آقا را به «درزی کلا» میبرد و به افتخار او میزبانی ناهار را ترتیب میدهد و به این ترتیب، آیین تنفیذ سپری میشود. تحلیف که فرا میرسد گروه حاج آقا منطقهی کوهستانی رجه در بابل را به قصد منطقهی لاویج چمستان در شهرستان نور ترک میکند. توقف چهار، پنچ ساعتی در اینجا، انسان را از اخبار مراسمات ملی تهران دور میکند. حاج آقا ناهار را در دامنهی ارتفاعات برخوردار از چشمههای آب گرم صرف میکند و ساعاتی بعد، دوباره به آسایشگاه کوهستانی بابل مراجعت میکند.
با اینکه قضاوت را بر عهدهی مخاطبان ارجمند گزاردهایم اما نیک میدانیم که برخی خواص باید از بعضی تشخص طلبیها به نفع ملت و دولت اسلامی دست کشند و خود را در دریای عظیم ملت مستغرق یابند چه اینکه قدرت و سیاست در نظام اسلامی هیچگاه آسایش نمییابد، آسوده نمیگردد و ییلاق و قشلاق بر نمیدارد. وانگهی رجال و خواص باید مستحضر باشند که دوام و بقای انقلاب اسلامی هرگز مستظهر و قائم به افراد نیست بلکه به قدرت قاهرهی خدای بزرگ و پیوند پر برکت امام و امت در نظام دینی ابتنا یافته است.
کلمات کلیدی :
نوشته شده در دوشنبه 88/5/19ساعت 8:17 عصر  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
انقلاب های مخملی یا "انقلاب های رنگی" یا "گُلی" از شیوه های براندازی نرم است که نوعی سرنگون کردن حاکمیت و جابجایی قدرت است و از شیوه مبارزه منفی و نافرمانی مدنی بهره می گیرد.
در برخی از کشور های اروپای مرکزی، اروپای شرقی و آسیای مرکزی انقلاب مخملی طراحی و پیاده شده است. این واژه برای نخستین بار از سوی والسلاوهادل – رئیس جمهور پیشین چک، که در آن زمان رهبر مخالفان چکسلواکی سابق بود – به ادبیات سیاسی وارد شد.
در سال 1989 طی یک دوره شش هفته ای، مخالفان حکومت در چکسلواکی با انجام سلسله اقداماتی زنجیره ای توانستند رژیم حاکم را سرنگون کرده و قدرت را در دست بگیرند.
این طرح و ایده به ترتیب در کشورهایی همچون صربستان، گرجستان، اوکراین و قرقیزستان منجر به تغییر طبقه حاکم شد. غرض اصلی از طراحی و پیاده سازی انقلاب های مخملی، براندازی حکومت هایی است که آمریکا آنها را مانع بسط و گسترش سلطه خود میداند.
برخی از اهداف آمریکا از سازماندهی انقلابهای رنگی از این قرار است: 1- تسلط بر مناطقی که از جهت سیاسی و راهبردی اهمیت ویژه دارند / 2- کنترل مسیر انتقال انرژی و جلوگیری از تسلیحاتی شدن آن / 3- حذف یا مهار نظام هایی که مانع گسترش سلطه آمریکا هستند / 4-ممانعت از ایجاد اتحادیه های نظامی و امنیتی در آسیا، خاورمیانه و آسیای مرکزی / 5-همسو نمودن کشورهای موردنظر با سیاست های آمریکا / 6- فرصت سازی اقتصادی برای آمریکا / 7- مهار بیداری اسلامی
با فروپاشی شوروی سابق، آمریکا وناتو به حلقه اول و اروپای شرقی؛ یعنی سپر دفاعی هارتلند، نفوذ یافتند. پس از آن، توسعه نفوذ در حلقه دوم در دستور کار آمریکا قرار گرفت. برای این منظور نفوذ در گرجستان اولویت اول را داشت. آمریکا و متحدان اروپایی اش، از طریق بنیاد سوروس و موسسات به ظاهر غیردولتی، به ساماندهی یک انقلاب رنگی در گرجستان پرداختند تا سلطه ناتو به گرجستان – به عنوان حیات خلوت روسیه – گسترش یابد.
در انتخابات پارلمانی نوامبر 2003 دو ائتلاف به رقابت پرداختند: یکی "ائتلاف گرجستان نو" و دیگری "ائتلاف تروئیکای گرجستان". در کوران رقابت انتخاباتی، بنیاد سوروس (که مسئولیت پشتیبانی از انقلاب مخملین در گرجستان را عهده دار بود) پیروزی ائتلاف تروئیکا را پیشاپیش اعلام نمود. اما پس از انتخابات، نتایج شمارش آرا بر پیروزی "ائتلاف گرجستان نو" دلالت می کرد. با اعلام نتایج اولیه انتخابات ائتلاف تروئیکای گرجستان به نتیجه انتخابات اعتراض نمود و دولت را متهم به تقلب در انتخابات کرد.
ائتلاف تروئیکای گرجستان – که از طریق رسانه های آمریکایی و اروپایی حمایت می شدند – هواداران خود را به مبارزه منفی و نافرمانی مدنی فراخواندند. جنبشی به نام کامارا توانست پانزده هزار نفر را در پایتخت سازماندهی نماید. آنان چند روز در مقابل ساختمان های دولتی از جمله ریاست جمهوری تجمع کردند و طبق برنامه به پلیس و ارتش گرجستان شاخه های گل رز اهدا می کردند. در روز افتتاح پارلمان این کشور و در حالی که رهبر ائتلاف گرجستان نو؛ یعنی شواردنازه مشغول سخنرانی بود، مخالفان به رهبری ساکاشویلی (از رهبران ائتلاف تروئیکا)، بدون مقاومت پلیس وارد پارلمان شدند و اجازه ندادند "ائتلاف گرجستان نو" قدرت را در دست بگیرد. سرانجام با موافقت مقامات روسی، شواردنادزه به استعفا شد و انقلاب به اصطلاح گل رز در گرجستان موارد زیر را شامل می شود:
1-تزریق کمک های مالی آمریکا و غرب به مخالفان حکومت گرجستان
2-حمایت تبلیغاتی وسیع آمریکا و غرب از ائتلاف تروئیکای گرجستان و تخریب و تشویش اذهان عمومی
3-متهم نمودن نظام حاکم در گرجستان به فساد مالی، فساد سیاسی و ناکارآمدی
4-افزایش انتظارات و مطالبات عمومی در جریان مبارزات انتخاباتی
5-متهم نمودن دولت گرجستان به تقلب در انتخابات
6-از پیش برنده اعلام نمودن جریان های متمایل به آمریکا و غرب
7-درخواست بازشماری آرا و همچنین فشار به دولت برای به رسمیت شناختن پیروزی مخالفان
8-فراخوان مخالفان به مبارزه منفی و نافرمانی مدنی
9-تصرف پارلمان و ماکن دولتی و به تعطیلی کشانیدن ادارات. این مطلب ادامه دارد... منبع
کلمات کلیدی :
نوشته شده در یکشنبه 88/5/11ساعت 11:49 عصر  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
دکتر محمود احمدینژاد در هفته گذشته در جلسهای با دبیران تشکلهای دانشجویی در مورد اتفاقات اخیر توضیحاتی داد که در ادامه بخشهایی از آن سخنان با اندکی تغییر میآید.
به گزارش
ثانیه محمود احمدینژاد رییسجمهور در جلسهای با دبیران تشکلهای دانشجویی در مورد اتفاقات اخیر گفت: مشایی آنگونه که شما تصور می کنید نیست. حرفهایی که شما در مورد مشایی می زنید همان حرفهایی است که […] در مورد وی می زند مثلا می گوید که او سر سفره یک ظرف برای امام زمان(عج) خالی می گذارد و مسائلی از این دست و یا...
رییسجمهور پیشنهاد کرد: شما بهتر است جلسهای با مشایی داشته باشید و حرفهایتان را بگویید و حرفهای وی را نیز بشنوید و آن موقع خواهید فهمید که درباره ایشان اشتباه میکنید.
وی افزود: : یک گروه از سوی مسولین قوه قضاییه و گروه دیگری از جای دیگر مأموریت یافتند تا در مورد مشایی تحقیق کنند ولی بعد از تحقیقات آنها هیچ مستندی در مورد مشایی گیر نیاوردند و هیچ تخلف اثبات شدهای در مورد وی وجود ندارد.
احمدینژاد اضافه کرد: مشایی جزو کسانی است که از ابتدای انقلاب تا به حال در گوشه گوشه انقلاب حاضر بوده و کارنامه بسیار خوبی دارد، ضمن اینکه باید سطح کار وی را در مقایسه با دیگران در نظر بگیرید و عملکردش در حوزه گردشگری را با دورههای قبل مقایسه کنید.
وی ادامه داد: مشایی فرد خوشفکری است و شبانهروز در خدمت دولت بوده و هست و حتی گاهی ساعت 2 نیمه شب از سفر خارجی برمی گشت، اما تماس می گرفت و می گفت چه کاری نیاز است که انجام دهم یعنی همواره از خدمتگزاری به مردم کوتاهی ندارد.
رییسجمهور یادآور شد: بروید ببینید که در جلسه هیئت دولت در کردستان که در حضور مقام معظم رهبری برگزار شد، همه اعضا صحبت می کنند و مشایی هم صحبت می کند؛ اما سطح سخنان او با سایرین چقدر تفاوت دارد.
احمدینژاد تاکید کرد: رهبری معظم فرمودند که مشایی در جایگاه معاونت رییسجمهور نباشند و ما اطاعت کردیم لیکن عدهای از مخالفین بر خلاف سخنان اخیر رهبری بازهم موضوع مشایی را مطرح می کنند تا به من فشار بیاورند.
رییسجمهور در مورد دستور حکم رهبری برای رعایت مصلحت در انتصاب مشایی به معاون اولی گفت: من خدمت مقام معظم رهبری رسیدم و توضیحاتی دادم که قرار شد کارهایی انجام شود اما بعد از آن نامه توسط برخی نمایندگان محترم، درز پیدا کرد.
وی افزود: بعد از آن، بهتر تشخیص داده شد که نامه منتشر شود و بعد از آن اقدام کنیم و پس از آن نیز وی را به سمت ریاست دفتر خودم انتخاب کردم.
احمدینژاد تاکید کرد: رابطه بنده به عنوان رئیسجمهور با رهبری با رابطه شما با ایشان متفاوت است.
وی درباره عزل محمد حسین صفارهرندی اظهار داشت: تصمیم گرفته شد دفتر ریاستجمهوری به وزرای محترمی که قرار نیست در دولت دهم حضور داشته باشند، اطلاع داده تا آمادگی لازم را داشته باشند و برادر عزیزم آقای صفارهرندی نیز جزو آن دسته از وزرایی بود که به وی اطلاع داده شده بود که در دولت دهم حضور ندارد.
وی افزود: بارها به آقای صفارهرندی، عرض کردم که تعدادی از معاونانش را تغییر دهد چون در جهت اهداف دولت و مطالبات مردم و متدینین از دولت حرکت نمیکردند، اما اینگونه نشد و میبینید که عملکرد ایشان را کمتر کسی قبول دارد و نمی گویند که او باید در وزارتخانه باقی بماند.
رئیسجمهور در خصوص عزل محسنیاژهای نیز گفت: موضوع عزل جناب آقای اژهای یک فرآیند دو ساله داشته و ربطی به مسئله جاری ندارد... به ایشان در این دو سال، با شواهد مشخص توصیه کردم دو نفر از معاونان خود را تغییر دهد اما به این کار مبادرت نورزیده است... ضمن اینکه در موضوع هاله اسفندیاری هم خوب عمل نکرد و من به او گفتم که چرا رفتاری میکنید که مورد تمسخر واقع شوید؟، یک پیرزن 70 ساله را گرفتهاید می گویید می خواهد انقلاب مخملی راه بیندازد در حالیکه عاملان انقلاب مخملی کسان دیگری هستند و باید آنها به مردم معرفی شوند.
وی ادامه داد: در موضوع پرتقالهای اسرائیلی نیز با وجود اینکه عاملان اصلی این اقدام مشخص بودند، به آقای اژهای گفتم که باید با اینها برخورد شود ولی وی گفت که نمی توانیم با آنها برخورد کنیم.
احمدینژاد یادآور شد: از دو هفته پیش از اغتشاشات، وزارت خارجه اطلاع داد که افراد زیادی از انگلیس به ایران می آیند و این کاملا مشکوک است اما وزارت محترم اطلاعات این موضوع را پیگیری نکرد و در اغتشاشات ضعیف عمل کرد که در برخی موارد اهمال مشهود بود.
رئیسجمهور، فعالیت برخی جریانهای سیاسی در انتخابات دهم و بعد از آن را مورد اشاره قرار داد و اظهار داشت: در زمینه تحرکات آنها در ایام پیش از انتخابات، وزارت اطلاعات حتی یک برگ گزارش به من نداد، حتی از برخی بزرگان هم پرسیدم که آیا وزارت به شما در این زمینه گزارشی داده است؟ که گفتند گزارشی دریافت نکرده بودند. در حالیکه مخالفین، یک برنامهریزی چندین ساله برای این انتخابات کرده بودند.
دکتر احمدینژاد سناریوی مدیریت مجلس هشتم را مورد واکاوی قرار داد و گفت: برخی اعضای مجلس میخواهند بین ارکان نظام و دولت،اختلاف بیندازند و همچنین چهره برخی روسای دولتهای گذشته را در افکار عمومی بازسازی کنند.
کلمات کلیدی :
نوشته شده در یکشنبه 88/5/11ساعت 11:45 عصر  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
رهبر معظم انقلاب در سخنرانی مشهور خواص و عوام در سال 75، فرمودند: «اگر خواص، در هنگام خودش، کاری را که لازم است، تشخیص دادند و عمل کردند، تاریخ نجات پیدا می کند و حسینابنعلیها به کربلاها کشانده نمی شوند. اگر خواص، بد فهمیدند، دیر فهمیدند، یا فهمیدند و با هم اختلاف کردند[...] معلوم است در تاریخ کربلاها تکرار می شود.»
آقای هاشمی رفسنجانی بعد از هفته ها غیبت و بعد از آرام شدن فضای جامعه و فرو نشستن گرد و غبارهای پایتخت! پشت تریبون نماز جمعه رفت و سخنانی در باب شرایط حکومت اسلام در زمان پیامبر، قانون مداری، حفظ وحدت و... ایراد کرد. ایشان تردید را بدترین مصیبت جامعه ما بیان کرد که در ایام انتخابات مثل خوره به جان ملت افتاده بود.
شاید بتوان تردید مورد نظر ایشان را به "فتنه" تعبیر کرد که به فرموده حضرت علی(ع) در نهج البلاغه "فتنه ها آنگاه که رو آورند، با حق مشتبه می شوند و هنگامی که پشت کنند، ماهیت آنها بر همه روشن می شود" (خطبه 93)
فتنه، حوادث پیچیده ای است که ظاهری فریبنده و باطنی سرشار از فساد دارد و میان مردم جنگ و خونریزی و تخریب و تباهی به بار می آورد. چهره حق به جانبی دارد اما هیچ قانونی را به رسمیت نمی شناسد...
اما آنچه از شناخت فتنه مهمتر به نظر می رسد، کشف سرچشمه های آن و اقدام مؤثر در جهت کور کردن آن است، نه صرف اشاره به مهلک بودنش، آن هم چند هفته بعد از فروکش کردن آن در جامعه. البته آقای هاشمی رفسنجانی به تعبیر خودشان راه حل هایی هم برای رفع تردیدها و بازگرداندن اعتماد مردم، بیان کردند که از جمله آن رعایت قانون و حاکمیت منطق و آزادکردن بازداشت شدگان بود.
هرچند این هم درجای خود پدیده شگفت آوری است که پایبندی به قانون، حاکمیت منطق و آزادی کسانی را که بر اساس قانون به جرم از بین بردن فضای منطقی جامعه بازداشت شده اند، یکجا طلب کنیم!
اما به هرصورت، علیرغم اینکه تلاش آقای هاشمی برای رفع تردید در فضای موجود کشور قابل تقدیر است، اشاره به چند مورد خالی از وجه نیست:
اول اینکه خواص جامعه، پیشکسوتان و تمام کسانی که جایگاهی در بین مردم دارند، باید خودشان از بهوجود آمدن فضای فتنه و تردید در جامعه جلوگیری کنند، نه اینکه با حمایت از جریانی خاص، تشکیل جلسات مشکوک و محفلی و نوشتن نامه های سرگشاده و... به استقبال این فضا بروند.
دوم اینکه اگر فتنه ای در جامعه سربرآورد، باید آن را در نطفه خفه کرد و قبل از اینکه آتش آن دامن گیر مردم شود و خون ها ریخته شود و دشمنان فرصت جولان پیدا کنند، باید صحبت کرد و راه حل ارائه داد؛ نه بعد از آن. این فرصت شناسی و اقدام مؤثر در زمان خود، جزء اولین ویژگی هایی است که خواص جامعه باید داشته باشند.
اما مهمتر از موارد بالا این است که اساساً راه رفع فتنه آنچه آقای هاشمی در نماز جمعه گفتند، نیست!
حضرت علی(ع) در ادامه همان خطبه 151، رهنمون هایی برای مقابله با فتنه بیان می فرمایند: «...سعی کنید که شما پرچم فتنه ها و نشانه های بدعت ها نباشید و آنچه را که پیوند امّت اسلامی بدان استوار، و پایه های طاعت برآن پایدار است، برخود لازم شمارید... و از گرفتار شدن به دام های شیطان، و قرار گرفتن در وادی دشمنی ها بپرهیزید...»
همچنین در جای دیگری از نهج البلاغه می فرمایند: «در فضای تاریک فتنه و آنگاه که دلهای مومنین سست می شود، چراغ در دست امام شماست.»
و این رجوع به امام و پیشوای دینی و رهبری نظام، موردی بود که در میان راه حل های آقای هاشمی رفسنجانی از قلم افتاد! حتی بیانات بعد از انتخابات رهبر معظم انقلاب در تأیید و تقدیر از ایشان هم باعث نشد آنچه حق مطلب است، در تریبون نماز جمعه این هفته ادا شود.
آقای هاشمی رفسنجانی بر حاکمیت منطق و گفتن و شنیدن نظرات در فضای آرام تأکید کرد؛ اما نگفت رهبر معظم انقلاب هم چند هفته پیش همین را از مردم، مسئولین و نخبگان سیاسی خواستند و فرمایش ایشان از این حیث که تکلیف شرعی ایجاد می کند، با بقیه متفاوت است.
وی به حفظ وحدت در میان مردم وگروه ها اشاره کرد؛ اما نگفت آنچه محور وحدت و سنگ بنای همبستگی و اتحاد در حکومت اسلامی است، رهبری نظام است.
او، قانون مداری را راه برون رفت از شرایط فعلی جامعه ذکر کرد؛ اما نگفت آنچه جایگاهی بالاتر از قانون دارد و اصلاً مشروعیت قانون از آن نشأت می گیرد، ولایت فقیه است.
و وی، وحدت بر پایه حقوق مردم را از عناصر اصلی حکومت پیامبر گرامی اسلام نامید؛ اما نگفت که رشته این وحدت بعد از رفتن پیامبر چگونه گسسته شد و شورای خواص آن زمان در سقیفه چگونه بر سخن پیامبر و جانشین بر حق او پشت کردند...
منبع
کلمات کلیدی :
نوشته شده در یکشنبه 88/5/11ساعت 8:39 عصر  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
به گزارش
رجانیوز، حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان در اردوی آموزش سیاسی دانشجویان دانشگاههای کشور که به همت معاونت سیاسی نهاد نمایندگی برگزار شد، در تشریح رابطه تقوا و سیاست گفت: امروز در جامعه ما اگر تنها 313 سیاستمدار با تقوا و درجه یک وجود داشت، حضرت ولی عصر(عج) ظهور میکردند، همین موضوع نشان میدهد که هنوز ما نتوانستهایم رابطه درستی میان سیاست و تقوا برقرار کنیم. ممکن است سیاسیون از چنین حرف هایی ناراحت بشوند اما ما از آنها اینقدر انتظارمان بالاست و باید بدون تعارف بیان کنیم و آنها نیز بدون تکبر بپذیرند و متواضعانه در اندیشه کم کردن فاصله خود با یاران حضرت باشند.
مشاور رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها در بخش دیگری از اظهارات خود با انتقاد شدید از تقسیمبندیهای سیاه و سفید یا راست و چپ در عرصه سیاسی کشور گفت: نفرین خدا بر کسانی در عرصهی ژورنالیسم سیاسی، جامعه ما را سیاه و سفید کردند، و بر طبل اختلاف کوبیدند. چنان خفقانی ایجاد کردند که کسی نتوانست حق را علیه گروهی و یا به نفع گروهی دیگر بیان کند. چنان جوی را به وجود آوردند، که تو یا با مایی یا با آنها و اگر با آنهایی، هیچ سخنات شنیده نمی شود و اگر با مایی، هیج علیه ما حرف نزن. اینجنین خفقان روانی ایجاد کردند.
این استاد اخلاق، با استناد به نوار سخنرانی شهید دیالمه به عنوان نمونهای از هوشمندی سیاسی یک جوان در اوایل انقلاب گفت: شهید دیالمه 2، 3 روز پیش از شهادت به خط مشی و دیدگاههای مهندس میرحسین موسوی میپردازد و طرز تفکر او را شدیداً زیر سؤال می برد و مخالفت خود را به عنوان یک نماینده مجلس با وزیر امورخارجه شدن او بیان می کند و حقایقی را مطرح می کند که ما امروز بعد از 27 سال به آن پی بردهایم.
وی در ادامه سخنرانی خود با تشریح ویژگیها و ماهیت تفکر کوفی گفت: کوفه، 3 امام ما را به شهادت رساند. کوفه محل رسالت و درگیری اصلی 3 امام اولین ما بود. کوفه کجاست که بزرگترین امامان ما را به گرفتار خود می کند و به مسلخ میبرد. کوفه یعنی شهر جمعی از نخبگان و خواص جامعه اسلامی آن زمان که اگر بد باشند، ولایت پذیر نیستند و استعداد جنایتکاری در وجودشان موج میزند. اگر خوب باشند، عمار، مالک اشتر و حبیبابن مظاهر می شوند.
پناهیان افزود: بعد از مطالعه شهر کوفه دیگر به نخبگان جامعه اسلامی به طور مطلق مهربان نگاه نمیکنم، چرا که همان خوب های کوفه حسین(ع) را کشتند. امروز هم دور از انتظار نیست که از برخی خواص، بدترین رفتارها را ببینیم، از این رو، هیچ کس نباید خود را در حاشیه امن ببیند. همه باید از عاقبت بخیری خود بترسند و مردم هم نباید تعجب کنند چون تجربه کوفه مقابل چشمان ماست.
پناهیان با تشریح ابعاد و وجوه پدیده "تحمیل به ولایت" گفت: بعد از تحمیل آتش بس نبرد صفین به امیرالمؤمنین و تحمیل حکمیت به حضرت و حتی تحمیل نماینده ابوموسی اشعری به حضرت، فرمودند من امیر بودم اما الآن مأمور شدهام و فقط به حرف های شما گوش میدهم. در وقایع اخیر هم برخی می خواستند همان جریان تحمیل را به گونه ای مشابه تکرار کنند اما این امتیاز برجستهی جامعه ماست که ولایت با پشتوانه معرفت و ایمان مردم این قدرت را داشت که بایستد.
وی افزود: آقا بعد از وقایع 18 تیر 78 در جمع پرشور جوانان در مصلی فرمودند اگر کسی بخواهد چیزی را بر نظام تحمیل کند، انتظار صلح امام حسن(ع) را نداشته باشد، ما مثل امام حسین(ع) رفتار میکنیم. آن روز موضع نظام روشن شد که دیگر راه تحمیل بسته است و باید هر روز بسته تر شود تا ظهور محقق گردد.
مشاور رئیس نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها گفت: امام حسین(ع) جلوی تحمیل ایستاد و به شهادت رسید، اگر امروز ما بتوانیم جلوی تحمیل ها بایستیم، انشاءالله به فرج آقا امام زمان(عج) میرسیم؛ تردید نکنید.
وی با اشاره به تحمیل هایی که از جانب برخی افراد و جریان ها طی انقلاب به امام(ره) صورت گرفت، اظهار داشت: امام(ره) فرمودند والله من به بنی صدر راضی نبودم، از این جا معلوم میشود بنی صدر به امام(ره) تحمیل شده است. امام(ره) جای دیگری فرمودند از اول مخالف منتظری بودم، معلوم میشود این هم تحمیلی بوده که امام بالاخره برطرف کردند. به خاطرات آقای ریشهری مراجعه کنید، جزییات را ببینید. در جریان پذیرش قطعنامه هم معلوم است که تحمیل داخلی در کار بوده. در حالی که امام(ره) 10 روز پیش از پذیرش قطعنامه با صدور بیانیهای میفرمایند امروز ما باید توجه بیشتری به جنگ کنیم و در جبهه ها تحول ایجاد کنیم. امام(ره) همان جا میفرمایند کوتاهی کردن درباره جنگ خیانت به رسول الله است. مقام معظم رهبری نیز یک بار در مرقد امام فرمودند، پذیرش قطعنامه یک امر داخلی بوده است.
وی در پایان به روشهای تحمیل و انواع آن اشاره کرده و گفت اگر خط تحمیل پایان پذیرد و در اوج شفافیت ما شاهد اقتدار ولایت باشیم، مردم سالاری در نهایت درجه رخ داده است و از خیانتهای خواص بد در جامعه جلوگیری می شود و مهمتر از آن، راه نفوذ بیگانگان مسدود خواهد شد.
کلمات کلیدی :
نوشته شده در یکشنبه 88/5/11ساعت 8:14 عصر  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
علیاکبر جوانفکر مشاور مطبوعاتی رئیسجمهور در گفتگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، از استعفای خود خبر داد و گفت: روال این بود که پستهای مشورتی رئیسجمهور از یک دولت به دولت دیگر منتقل میشد، اما می توان این روال را با بازگذاشتن دست رئیسجمهور برای یک انتخاب جدید، تغییر داد.
وی با تاکید بر این که خود را نامزد هیچ مسئولیت جدیدی نکرده افزود: افراد تازهنفس زیادی برای تصدی مسئولیتها وجود دارند که باید راه را برای آنها باز کرد.
گفتنی است، علیرغم گذشت 2 هفته از استعفای جوانفکر، هنوز رئیس جمهور با این استعفا موافقت نکرده است.
جوانفکر که از فعالان خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) بود، در زمان شهردار بودن احمدینژاد در شهرداری تهران فعالیت داشت و در انتخابات نهم ریاست جمهوری به عنوان مسئول کمیته تبلیغات ستاد احمدی نژاد فعالیت داشت؛ وی در دولت نهم نیز به عنوان مشاور مطبوعاتی رئیس جمهور منصوب شده بود.
هفته گذشته هم محسنی اژه ای و هرندی از بهترین های کابینه نهم به علت انتقاد از رفتار وی در برابر دستور عزل مشایی از سوی رهبر معظم انقلاب، مورد خشم و طرد احمدی نژاد قرار گرفته بودند. مدتها است اعتماد و دفاع بیش از حد احمدی نژاد از عناصر مشکوکی چون مشایی و رحیمی(معاون حقوقی) منجر به انتقاد شدید اکثر غریب به اتفاق درصد از حامیان اصلی وی شده است.
کلمات کلیدی :
نوشته شده در یکشنبه 88/5/11ساعت 7:46 عصر  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ