سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انتخاب دهم

انتشار بی سابقه نامه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به رهبری که می توانست باتوجه به شرایط فعلی کشور منطقی تر و لزوما در قالبی محرمانه و نه سرگشاده خطاب به حضرت آیت الله خامنه ای تنظیم شود ، نگارنده را بر آن داشت که نکاتی چند را در پاسخ به نامه آیت الله هاشمی رفسنجانی به رشته تحریر درآورد.
نامه تند و متاسفانه به دور از رسوم و مبانی مکاتبه با بزرگان حضرتعالی را خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامی به مانند هزاران هم وطن دیگر خواندم و در خلوت خویش به استنتاجات تاریخی شما که بر آمده از وقایع اتفاقیه سال های اول انقلاب بود اندیشیدم و در نهایت از غفلت شما نسبت به تکرار صداها و هزاران باره تاریخ متعجب شدم...
حضرت آقای هاشمی،
این نامه در صدد دفاع از عملکرد شخص یا اشخاصی نیست که گمان رود جانبدارانه و در دفاع از دکتر احمدی نژادنوشته شده است. – هر چند که لامحاله بایستی از ظلم هایی که دراین نامه بر وی شده است دفاع کرد – اما غرض اصلی به چالش کشیدن عبارات و الفاظ و بیشتر از آن ، کنایات و اشاراتی است که شما در نامه خود به عالی ترین مقام نظام مقدس جمهوری اسلامی به رشته تحریر در آورده اید. هر چند به گونه ای که گویا خود نامه را ننوشته اید در انتهای نوشتار خود آورده اید که " دوست، همراه، و هم سنگر دیروز، امروز و فردایتان " اما در نگاه اولیه محتوای این نامه تند سوای این ادعا را گواه است.
از یاد نبریم در زمانی که خرمشهر ، شهر خون و قیام ، به خاطر تبانی و سهل انگاری بنی صدر در حال سقوط بود، هر گاه ندای اعتراضی بلند می شد و بنی صدر، خائن خوانده می شد، منتقدان پاسخی چنین می شنیدند که بیان اینها به نفع مملکت نیست! آیا استدلال شما برای جلوگیری از برخورد با آقازاده ها و برخی رانت بازی ها ، همان مدعایی نیست که سال ها با تمسک بدان، آهسته و پیوسته زندگی شخصی خود واطرافیان برخی مسئولان نیز در زمره اصول انقلاب درآمده و چه صداها که به دلیل تعدی به این اصل تازه تاسیس انقلاب در نطفه خفه نشد؟
اگر شما پیش از این و در ماجراهایی نظیر دانشگاه آزاد، وضعیت نامناسب برخی اطرافیان و سایر ابهاماتی که درباره تان مطرح است به نصیحت ناصحان و شفقت دلسوزان توجه نموده بودید هیچ گاه کار به افشاگری و هم آورد طلبی نمی رسید.

نوشته اید: " دهها میلیون نفر در داخل و خارج ناظر دروغ‌پردازیها و خلافگویی‌هایی بودند که برخلاف شرع و قانون و اخلاق و انصاف، افتخارات نظام اسلامی‌مان را نشانه گرفته بود." اگر ملاک شرع و قانون است آیا این اتهام نیست؟ آیا اخبار مربوط به تخلف یکی از نزدیکان شما در پرونده استات اویل که منجر به برکناری مدیر این شرکت در اروپا – در بلاد کفر! – شد و متاسفانه در داخل کشور بر آن سرپوش گذاشته شد را انکار می کنید؟ اگر شما لغزش منسوبان خود را افتخارات نظام اسلامی مان بدانید حقا که بایستی سید جمال الدین اسدآبادی را از قبر بیرون بیاوریم تا دوباره بگوید: " در اروپا اسلام دیدم ولی مسلمان ندیدم و در ایران مسلمان دیدم ولی اسلام ندیدم! " آیا متهم کردن رئیس جمهوری اسلامی ایران به حماقت و خیال پردازی و حتی دیوانگی از سوی نزدیکان شما و کسانی مانند دخترتان در مراسم رسمی و در انظار هزاران نفر، زیر سوال بردن افتخارات نظام نیست؟ رئیس جمهور هنوز عالی ترین مقام اجرایی کشور است که یاران شما به مسلخ نرسیده او را سر می برند!   ادامه مطلب...


  • کلمات کلیدی : نامه فتنه انگیز هاشمی
  • نوشته شده در  جمعه 88/3/22ساعت  11:51 عصر  توسط چند طلبه و دانشجو 
      نظرات دیگران()

    احمدی نژاد رای آورد تقلب شده است و مردم به خیابان ها می آیند!

    در حالی که هاشمی رفسنجانی 3 روز قبل در نامه‌ای به رهبر انقلاب به صورت غیرمستقیم تهدید به آشوب خیابانی کرده بود، امروز همسر وی پس از آنکه رأی خود را به صندوق حسینیه جماران انداخت، ادعا کرد اگر تقلب نشود، موسوی رئیس‌جمهور است و اگر تقلب شود، باید مردم به خیابان‌ها بریزند.

    عفت مرعشی پس از اینکه رای خود را به صندوق انداخت، خطاب به مردم و خبرنگاران گفت: «شما شاهد هستید که من در رای خود نام میرحسین موسوی را نوشتم و امیدوارم که تقلبی صورت نگیرد که اگر این اتفاق بیافتد من در پل صراط از آنها نخواهم گذشت.»

    وی سپس با حمله به دکتر احمدی‌نژاد گفت: امیدوارم احمدی‌نژاد و دوستان خوارجش از مردم پاسخ دریافت کنند.

    همسر هاشمی رفسنجانی با اشاره به اظهارات رئیس‌جمهور در مناظره تلویزیونی با موسوی گفت: چرا اینگونه حرف‌های مزخرف می‌زنند و بچه‌های من را به دزدی متهم می‌کنند؟

    مرعشی ادعا کرد اگر تقلب نشود، موسوی رئیس‌جمهور می‌شود، ولی خدا نکند تقلب کنند که اگر اینگونه شود، مردم به خیابان‌ها می‌آیند و اعتراض می‌کنند. منبع منبع



  • کلمات کلیدی : نامه فتنه انگیز هاشمی
  • نوشته شده در  جمعه 88/3/22ساعت  10:12 عصر  توسط چند طلبه و دانشجو 
      نظرات دیگران()

     شمع را که خاموش کرد، «طلحه» با نگاه از «زبیر» پرسید؛ علی را چه می شود؟ چرا شمع را خاموش کرد؟! علی تازه به خلافت رسیده بود و آن شب در پرتو نورشمع به حساب بیت المال رسیدگی می کرد. آن دو آمده بودند برای ادامه ویژه خواری خویش در حاکمیت علی نیز تضمین بگیرند! وقتی علی شمع بیت المال را خاموش کرد و به همین اندازه هم حاضر به هزینه از بیت المال برای گفت وگو با ویژه خواران نشد،  معلوم بود که پاسخ علی چیست. اما، پاسخ طلحه و زبیر به علی هم شنیدنی است، از مدینه بیرون رفتند و غائله جمل را آفریدند و به مقابله با حکومت عدل علی برخاستند؛ یعنی «خروج از حاکمیت». دقیقاً مانند کسانی که همین چند سال پیش، وقتی احساس کردند دوران ویژه خواری و لفت و لیس آنان از بیت المال رو به پایان است، با «خروج از حاکمیت»  دست به تحصن زدند و تابلویی به زبان انگلیسی- که برای حامیان بیرونی هم قابل فهم باشد - بر فراز سر خویش برافراشتند. چه می خواستند؟ ادامه حاکمیت اشرافی خود بر مردم. شعارشان اما، چیز دیگری بود، نگرانی از فقدان «دموکراسی»! که خود  زیر پا نهاده بودند. چرا که بیان آنچه در دل داشتند رسواکننده بود. طلحه و زبیر هم پرچم دیگری، غیر از آنچه در دل داشتند برای مقابله با حاکمیت عدل علی برافراشتند. خونخواهی خونی که خود ریخته بودند و مظلوم کسانی که بی خبر از اصل ماجرا، زیر آن پرچم سینه می زدند!
    2- اینجا «صفین» است. کسانی که در «بدر» با قرآن جنگیده بودند، اکنون پاره های قرآن را به فریب بر نیزه کرده اند. بوی شکست به مشامشان خورده بود. پس باید به چیزی متوسل شوند که برای جماعت مسلمان قابل احترام باشد. چه باک که خود به آن اعتقادی ندارند! وقتی با پاره های قرآن می توان به جنگ «روح قرآن» رفت، درنگ چرا؟! حیله کارگر افتاد. کسانی از سپاه علی(ع) دست از جنگ کشیدند  و مالک از کنار خیمه معاویه بازگردانده شد. مثل امروز که نظام اسلامی با به کارگیری گفتمان امام و انقلاب در قوه اجرایی، حاکمیت اشراف و رانت خواران را با خطر جدی روبرو کرده است. اگر این روال و این نسخه ادامه پیدا کند... این بار، اما شال های سبز را واسطه کرده اند. می گویند نشانه سیادت است و راست می گویند، اما اگر به همین منظور وارد معرکه کرده اند چرا بر دست و سر و مچ کسانی آویخته اند که سید نیستند! این که چه هستند؟ بماند! بسیاری از آنها نمی دانند در کدام میدان به بازی گرفته شده اند. نگوئید چرا بعضی ها را با معاویه و عمروعاص مقایسه می کنید. در مثل مناقشه نیست و این ترفند از آن روی که ترفند است با آنچه در صفین اتفاق افتاد یکی است. مگر وقتی گفته می شود فلان کار شیطانی است به معنای آن است که  انجام دهنده آن شیطان است؟! اینجا هم سوءاستفاده از شال سبز،  با آنچه در صفین اتفاق افتاد شباهت دارد. نه این که فلانی و فلانی- خدای نخواسته- با معاویه و عمرو عاص قابل مقایسه باشند، که به یقین نیستند.
    3- اینجا «دمه  الجندل» است،  در اطراف صفین. آتش جنگ صفین بعد از آن ماجرا، موقتاً خاموش شده است.   ادامه مطلب...


  • کلمات کلیدی : نامه فتنه انگیز هاشمی
  • نوشته شده در  جمعه 88/3/22ساعت  5:50 عصر  توسط چند طلبه و دانشجو 
      نظرات دیگران()

    وقتی نامه هاشمی را خواندم، هم تعجب کردم هم عصبانی شدم. نامه بدون سلام شروع شده بود، رهبری به خاطر اینکه مصلحت دیده اند سکوت کنند مورد شماتت قرار گرفته بودند، ضرب الاجل تعیین شده بود که تا فرصت باقی مانده تا انتخابات اقدام شود و تهدید شده بود که در غیر این صورت آتش و بنزین و آتشفشان و دود و آشوب به راه می افتد، گفته شده بود که قبلا امام راحل حلال مشکلات بود گویی بعد از امام مشکلات خود ایشان و دیگران حلالی به نام رهبری نداشته است و... رهبری قبلا هم در پاسخ به نامه تندی از ایت الله طاهری خرم ابادی ضمن تاکید بر اینکه بیشترین‌ سوءاستفاده‌ از آن‌ از جانب‌ ضدانقلاب‌ وابسته‌ به‌ آمریکا و اسرائیل‌ صورت‌ گرفته‌، فرموده بودند: این‌ باید موجب‌ شود که‌ همه‌ ما در گفتار و اظهار خود هوشیاری‌ و دقت‌ و اخلاص‌ بیشتری‌ بکار گیریم‌ و نگذاریم‌ وحدت‌ و انگیزه‌ این‌ ملت‌ بزرگ‌ و قهرمان‌ خدای‌ نخواسته‌ با غفلت‌ ما مخدوش‌ شود. خلاصه آقای هاشمی! نامه شما برای ما دوست داران نظام و رهبری بی ادبانه و مشمئز کننده تلقی می شود. کاری نکنید که مانند منتظری شما را نیز با ذلت از جایگاه خود به زیر بکشند. بگذریم. مطلب زیر را در یکی از وبلاگها در این باره خواندم:
    فائزه هاشمی در همایش حامیان موسوی به احمدی‌نژاد توهین می کند. او ستاد دختران حامی موسوی را سامان می دهد. مهدی هاشمی نماینده پدر در جمع اصلاح‌طلبان حامی موسوی است. فاطمه هاشمی برای میرحسین در استان ها سخنرانی می کند. محمد هاشمی احمدی‌نژاد را بنی صدر خطاب می کند. حسین مرعشی کارگزاران را پشت سر موسوی بسیج کرده است. کرباسچی از تریبون کروبی به احمدی نژاد می تازد. پول تکنوکرات ها به "شعارهای سبزی" تبدیل می شود که در خیابان ها علیه احمدی نژاد سر داده می شود. دعوا بر سر چیست؟
    احمدی نژاد در مناظره ای تاریخی با موسوی پاسخ می دهد. او هاشمی را صحنه گردان اصلی انتخابات می خواند. میرحسین انکار می کند، احمدی‌ نژاد افشا می کند، مردم قیام میکنند و در اصفهان و تبریز و تهران و ساری "آهنگرزاده ای سمنانی" را به خاطر شجاعتش در آغوش می کشند.
    آنهایی که سن و سالی ازشان گذشته است از فتنه "چماق های سبز" می گویند. "چماق سبز" به احمدی نژادی ها رحم نمی کند. " ماشین های سبز" گران قیمت تا پاسی از شب در خیابان ها بوق می زنند، فحاشی می کنند و به رقص و پایکوبی می پردازند. شاید اصلاً رأیی ندهند. همه جا سخن از "رنگ سبز" است. سخن از "رنگ" است. سخن از "انقلاب رنگی" است. سخن از نمودارهای "رنگارنگ" است. سخن از انسان?های "رنگ به رنگ" است و از "رنگ های پریده".
    هر کس به هر طریقی که می تواند، نسبت به "فتنه" و درگیری هشدار می دهد. چه کسی به دنبال درگیری است؟ چرا درگیری؟ چرا آشوب؟ این آشوب ها قرار است به کجا ختم شود؟
    و ناگهان نامه ای که هاشمی رفسنجانی به رهبر انقلاب نوشته است، در رسانه ها منتشر می شود. این نامه چرا در رسانه ها منتشر شده است؟ اگر هاشمی خود را "دوست، همراه و همسنگر دیروز، امروز و فردای" رهبری می داند، پس چرا نامه سرگشاده؟ پس چرا با این لحن؟ احمدی نژاد را با بنی صدر مقایسه می کند، هر چند سکوت "آقا" در مقابل افشاگری احمدی نژاد را از رو ی مصلحتی می داند که ایشان تشخیص داده است، به ایشان اعتراض می کند و می نویسد که از رهبری "انتظار است" که موضع بگیرد. اما باز هم راضی نمی شود، گویی رنگ سبز به چشمانش بسیار پر رنگ آمده است، حال که چماقداران سبز در خیابان ها هستند: "بر فرض اینکه اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بی‌شک بخشی از مردم و احزاب و جریانها این وضع را بیش از این بر نمی‌تابند و آتش‌فشانهایی که از درون سینه‌های سوزان تغذیه می‌شوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونه‌های آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدانها، خیابانها و دانشگاهها مشاهده می‌کنیم."
    گویی 18 تیر را از خاطر برده‌اند و 23 تیر را. او تصمیم تاریخی خود را گرفته است، ولی او "شیخ" است اما "ساده لوح" نه. او تاریخ را خوب به خاطر می داند. هم تاریخ صدر اسلام را و هم تاریخ صدر انقلاب را. به یاد نامه ای از امام می افتم که این روزها بارها و بارها آنرا خوانده ام:

    "جناب آقای موسوی نخست‌وزیر محترم
    نامه‌ی استعفای شما باعث تعجب شد.
    حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید، لااقل من و یا مسئولین رده بالای نظام را در جریان می‌گذاشتید. در زمانی که مردم حزب‌الله برای یاری اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه می‌برند چه وقت گله و استعفا است. شما در سنگر نخست‌وزیری در چارچوب اسلام و قانون اساسی به خدمت خود ادامه دهید، در صورتی که نسبت به بعضی از وزرا به توافق نمی‌رسید چون گذشته عمل شود. این حق قانونی مجلس است که به هر وزیری که مایل بود، رأی دهد. تعزیرات از این پس در اختیار مجمع تشخیص مصلحت است که اگر صلاح بداند به هز میزان که مایل باشد، در اختیار دولت قرار خواهد داد. همه باید به خدا پناه ببریم و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند. مردم ما از این گونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیده‌اند. این حرکات هیچ تأثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت. از آنجا که من به شما علاقمندم، انشاءالله عندالملاقات مسائلی است که گوشزد می‌نمایم.
    سید روح‌الله الموسوی الخمینی - 14 شهریور 1367"

    این جمله امام در گوشم طنین انداز می شود "مردم ما از این گونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیده‌اند. این حرکات هیچ تأثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت". و تاریخ تکرار می شود، تاریخ صدر اسلام، تاریخ صدر انقلاب، هر چند با رنگ "سبز مخملی". دیگر دعوا بر سر احمدی‌نژاد نیست. هاشمی صحنه گردانی اش را در نامه ای که صحنه گردان بسیاری از صحنه ها خواهد بود، انکار می کند، اما چه سود که احمدی نژاد این صحنه گردانی را پیش از این افشا کرده است. و با خود زمزمه می کنم:
    اینکه رخساره برافروخته ای یعنی چه؟       پرده از چهره برانداخته ای یعنی چه؟



  • کلمات کلیدی : نامه فتنه انگیز هاشمی
  • نوشته شده در  جمعه 88/3/22ساعت  1:7 صبح  توسط چند طلبه و دانشجو 
      نظرات دیگران()

    امضای طومار توسط حوزویان در دفاع از رهبری:
    آقای هاشمی این آخرین اخطار است
    در پی انتشار نامه سرگشاده حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی خطاب به مقام معظم رهبری، گروه کثیری از طلاب و فضلای حوزه علمیه قم عصر چهارشنبه برای اعلام حمایت از رهبر معظم انقلاب و اعتراض به این نامه، در مدرسه فیضیه که پایگاه اصلی انقلاب اسلامی در نیم قرن اخیر بوده است، تجمع کردند.
    به گزارش رجانیوز، جمعیت چندین هزار نفری روحانیت معترض که صحن فیضیه را مملو از جمیعت کرده بودند، با سردادن شعارهایی از جمله "ای رهبر آزاده آماده ایم آماده"، "وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد"، "ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند"، حمایت خود از رهبر انقلاب را اعلام کردند.
    روحانیت حاضر در صحنه با حمل پلاکاردها و تصاویری از مقام معظم رهبری با سر دادن شعارهایی مانند "روحانیت بیدار است، از مفسدان بیزار است" و "هاشمی هاشمی! این آخرین اخطار است" اقدام هاشمی در نگارش نامه بدون سلام، تهدید آمیز و بی ادبانه به رهبری را محکوم کردند. معترضین همچنین نسبت به سخنان هاشمی رفسنجانی علیه دولت و مقایسه دکتر احمدی‌نژاد با بنی صدر و تهدید به آشوب در کشور اعتراض کردند.
    در ادامه این مراسم، مسئول دفتر مقام معظم رهبری در قم حجت الاسلام ملکا به ایراد سخن پرداخت. دیگر سخنرانان مراسم نیز این تجمع را اتمام حجت با افرادی دانستند که سعی در اعمال فشار به رهبری و ملتهب کردن جامعه دارند.
    تجمع کنندگان پس از سردادن این شعارها از ادامه تجمع به دلیل تمکین اوامر مقام معظم رهبری درسخنرانی حرم امام(ره) منصرف شدند و اعلام کردند این تجمع لغو و پیگیری این مسئله به بعد از انتخابات موکل می شود. لازم به ذکر است که در این مراسم از ورود افراد غیر روحانی به صحن مدرسه فیضیه ممانعت به عمل آمد.
    در پایان سخنگوی اجتماع کنندگان اعلام کرد پیرو سخنان رهبر انقلاب که ملت را به آرامش دعوت کرده، طلاب از هر گونه اقدامی که باعث سوء استفاده دشمنان در این صحنه حساس شود، خودداری می کنند و زمان تجمع قانونی متعاقباً اعلام خواهد شد.
    اگرچه این تجمع، بیانیه یا قطعنامه ای نداشت اما در پایان مراسم، طوماری در اعتراض به نامه تأسف‏برانگیز هاشمی رفسنجانی به رهبر انقلاب امضا شد.
    متن این طومار که بیش از دو هزار روحانی آن را امضا کردند، به این شرح است:

    باسمه تعالی
    جناب آقای هاشمی رفسنجانی
    بی گمان جایگاه و مشروعیت حضرتعالی در نظام مقدس جمهوری اسلامی برخاسته از پایبندی به اصول و مبانی انقلاب می باشد. اگر در این میان احترام ویژه ای کسب کرده اید و در نظام اسلامی به جایگاه و شهرتی رسیده اید این همه مرهون تعهدی است که نسبت به اسلام و انقلاب از خود نشان داده اید. شما تا آن هنگام که در مسیر انقلاب باشید عزت دارید و اگر خدای نکرده به هر دلیلی و از جمله دلبستگی فراوان به نزدیکان خود چشم خود را بروی حقایق ببندید و از رسوایی های نظری و عملی احزاب پیرامون خود چشم پوشی کنید و از همه عجیب تر در ایام ملتهب انتخابات از یک سو امنیت جامعه را تهدید به شورش خیابانی کنید و از سوی دیگر چراغ سبزی به اوباش برای آتش افروزی بدهید، مطمئن باشید باقی مانده جایگاه و آبروی خود را نیز از دست می دهید.
    ما علایق شخصی شما را درک می کنیم اما به شما نصیحت می کنیم مصلحت انقلاب را فدای علایق شخصی خود نکنید . آقای هاشمی شما ستون و معیار انقلاب نیستید و بدهکاری حضرتعالی به انقلاب کمتر از دیگران نیست ما و شما منتی بر انقلاب و اسلام نداریم. ما به شما نصیحت می کنیم فریب آتش افروزان و کوته نظران پیرامون خود را نخورید و اعمال صالح گذشته ی خود را با وسوسه ی خناسان به باد فنا ندهید . بدانید این انقلاب استوارتر از آن است که با نامه نگاری های حضرتعالی آسیبی ببیند . در این میان شما تنها به خود آسیب می زنید .از خداوند متعال هدایت حضرتعالی را مسئلت داریم.
    والسلام علیکم و رحمة‌الله.
    جمعی از اساتید و فضلای حوزه علمیه قم

  • کلمات کلیدی : نامه فتنه انگیز هاشمی
  • نوشته شده در  جمعه 88/3/22ساعت  12:53 صبح  توسط چند طلبه و دانشجو 
      نظرات دیگران()

     
    خبرگزاری رسا: آیت الله ممدوحی در واکنش به نامه رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: این نامه خود حریم شکنی بود که انصافا از آقای هاشمی بعید به نظر می‌رسد.
    آیت الله حسن ممدوحی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری رسا در واکنش به نامه رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام به مقام معظم رهبری گفت: این نامه خود حریم شکنی دومی بود که انصافا از آقای هاشمی بعید بود و نمی‌بایست این گونه طرح شود.
    وی افزود: حریم شکنی موجب می‌شود همه حریم‌ها بشکند و این کار بسیار کار غیرمتعارفی بود که رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام رعایت نکرد.
    آیت الله ممدوحی با اشاره به سخن گفتن از «آتش‌فشان درون سینه‌های سوزان» و «آتشی که دودش در فضا قابل مشاهده است» در این نامه اظهار داشت: این ادبیات تهدید است و ما به هیچ وجه چنین سخنی را از آقای هاشمی نمی‌پسندیم و حق نبود چنین کاری را انجام دهند.
    وی تاکید کرد: هم‌اینک این نامه موجب شده برخی را تحریک کرده تا علیه وی نامه بنویسند. این کارشان باعث شده که عده‌ای زیادی از علما و طلاب علیه‌شان تجمع کنند.
    وی در مورد دلیل نوشتن این نامه، عنوان کرد: گاهی انسان عصبانی که می‌شود اگر بخواهد معتدل حرف بزند بسیار سخت است؛ مانند این که فنری در فشار قرار دارد و زمانی که انسان آن را رها کند این فنر حساب نشده عمل می‌کند و سخن گفتن در زمان عصبانیت به همین مصداق بر می‌گردد.
    آیت الله ممدوحی تاکید کرد: به همه مردم عزیز کشورمان توصیه می کنیم با رعایت نظم و به دور از هرگونه التهاب در این انتخابات کاری کنید که دشمنان خوشحال نشوند.

  • کلمات کلیدی : نامه فتنه انگیز هاشمی
  • نوشته شده در  پنج شنبه 88/3/21ساعت  1:15 صبح  توسط چند طلبه و دانشجو 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم
    آقای هاشمی رفسنجانی
    نامه‌ام را با سلام آغاز نمی‌کنم زیرا شما در نامه خود سلام به رهبری را فراموش کرده‌اید یا عمداً آن را ترک کرده‌ای. آقای هاشمی؛ از متن نامه و تهدیدهای شما به نظر نمی‌رسد این سلام نکردن از روی فراموشی باشد.
    آقای هاشمی قطعاً کسی باور نمی‌کند که شما بعد از سی سال کار اجرایی، نامه نگاری اداری را بلد نباشی آیا در اثر پیری آن را فراموش کرده و ندانی "زید عزه" را برای چه کسی به کار می‌برند و ندانی بعد از اسم رهبری و مراجع عظام چه باید نوشت.
    آقای هاشمی؛ شما در نامه خود سخنان رییس جمهور را "دروغ‌پردازی و خلاف‌گویی‌هایی دانسته‌اید که خلاف شرع و قانون و اخلاق و انصاف است" آیا سخنان سال های اخیر شما در نماز جمعه و مجامع مختلف به طریق اولی دارای همین صفات نیست و سخنان مهره‌های بی‌اراده‌ای که به عنوان کاندید ریاست جمهوری معرفی کرده‌ای موافق اخلاق و شرع و قانون و انصاف است، به قول طلبه ها "بائک تجر و باتی لا تجر" .
    چرا شما و فرزندان و طرفداران و حزب‌هایی که ساخته‌ای وکاندیدایی که معرفی کرده‌اید حق دارید هر چه خواستید بگویید اما اگر رییس جمهور بعد از مدت‌ها پاسخ دهد خلاف شرع و قانون اخلاق و انصاف می شود؟
    آقای هاشمی؛ گفته‌اید که سخنان رییس جمهور محترم "افتخارات نظام اسلامی را نشانه گرفته بود"، آیا مثل شما، مثل مورچه‌ای نیست که در آب افتاده بود و می‌گفت دنیا را آب برده است. آیا شما و فرزندانت تمام افتخارات نظام هستید.
    آقای هاشمی؛ شما سخنان رییس جمهور را "زیر سئوال بردن تصمیمات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و تلاش امام راحل (ره)" دانسته‌ای اما نگفته‌ای چه ربطی بین اموال پسر شما و تصمیمات بنیانگذار جمهوری اسلامی هست؟ آیا این سخن مغالطه‌ای آشکار نیست.
    آقای هاشمی؛ گفته‌اید رییس جمهور "غیر مستقیم مقام ولایت و رهبر معظم انقلاب را نشانه رفته است" آیا این سخن شما مصداق کاسه داغ تر از آش نیست. آیا شما به خاطر رهبری، این عکس العمل را نشان داده‌اید؟ آیا این تهدید به بحران و آشوب حمایت از رهبری است؟
    آقای هاشمی؛ یاد از گذشته کرده‌اید و از دورانی نام برده‌اید که شما و شهید مظلوم بهشتی و رهبر معظم انقلاب را با عنوان "سه یاور خمینی" می‌شناختند ولی خوب می‌دانید که امام (ره) معیار را حال فعلی افراد می‌دانستند. شما هم می‌دانید انقلابی بودن کافی نیست؛ انقلابی ماندن مهم است. قرآن کریم می‌فرماید: "من جاء بالحسنه فله عشر امثالها" معلوم می‌شود انجام حسنه مهم نیست آن‌چه ارزشمند است حفظ حسنات تا قبر و قیامت است.
    آقای هاشمی؛ شما در همین انقلاب کسان زیادی را دیده‌اید که روزی در کنار امام بودند و روزی دیگر درمقابل امام ایستادند و سپس زیر چرخ‌های قدرتمند انقلاب له شدند.
    آقای هاشمی؛ شما شریعتمداری‌ها، بنی صدر‌ها، منتظری ها، آذری قمی‌ها و... را دیده اید. شما سرگذشت طلحه و زبیر و بسیاری دیگر از اصحاب پیامبر را شنیده‌اید. مراقب باشید که عاقبت به خیری از هر چیزی مهمتر است.
    آقای هاشمی؛ گفته اید دو پیشنهاد داده‌اید "ولی عملاً پذیرفته نشده و رهبر معظم صلاح را در سکوت‌شان دیدند" اگر چنین است و شما از نظر و مصلحت سنجی مقام معظم رهبری خبر دارید و معتقد به ولایت فقیه هستید چرا برخلاف نظر ایشان عمل کردید؟ چرا از ولی فقیه اطاعت و پیروی نمی‌کنید؟
    جناب آقای هاشمی؛ گفته اید "اکثر مردم متعهد و انقلابی‌مان کمتر تحت تاثیر خلاف گویی ها قرار می گیرند و دلیل آن آراء افتخار آمیز مردم به این جانب در آخرین انتخابات مجلس خبرگان رهبری است" .
    البته بخش اول سخن شما کاملا صحیح است و قبول داریم که مردم کم‌تر تحت تاثیر خلاف گویی‌ها قرار می‌گیرند، اما رای ندادن به شما در انتخابات نهم ریاست جمهوری و انتخابات ششم مجلس شورای اسلامی نشانه چیست؟
    آقای هاشمی؛ گفته‌اید از هیچ یک از کاندیداها حمایت نکرده‌اید و دست نشانده بودن کاندیداها را تهمت میدانید، پس چرا آقای موسوی گفت شما از او حمایت کرده‌اید و به آن حمایت افتخار می‌کند. و اگر آقای موسوی دروغ گفته است چرا شما انکار وتکذیب نکردید؟ علاوه بر آن چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است.
    آقای هاشمی؛ گفته‌اید "من ادامه وضع موجود را به صلاح نظام وکشور نمی‌دانم" سئوال این‌جاست که وقتی مردم به کسی رای داده‌اند و رهبری رای مردم را تنفیذ کرده، شما چه کاره این نظام هستید که بخواهید ادامه وضع موجود را به صلاح بدانید یا ندانید؟ نکند خود را قیم این مردم و مملکت می‌دانید؟ یا فکر می‌کنید عضو شورای رهبری هستید؟ یا بنا برآنچه از دختر تان نقل شده، معتقدید که شما مقام معظم رهبری را به ولایت رسانده‌ای و ایشان باید زحمت شمارا جبران کند؟
    جناب آقای هاشمی؛ گفته ای "بی شک بخشی از مردم و احزاب و جریان ها این وضع را بیش از این بر نمی تابند" و با تشبیه طرفداران خود به "آتش فشان" که با سرهای برهنه و وضعیت زننده در خیابان ها رقص وپایکوبی می کنند ، رهبری را به آشوب وشورش خیابانی تهدیدکرده‌ای. آیا تجربه بنی صدر ومنتظری و دیگران برای شما کافی نیست؟
    جناب آقای هاشمی؛ آیا فکر می‌کنی پسران ژیگول و دختران جوان که به بهانه‌های مختلف به خیابان آمده‌اند طاقت غرش امت حزب الله قهرمان را دارند؟
    آیا در شأن شماست که به عنوان یک روحانی انقلابی پناه خدا را رها کرده و برای چند روز قدر ت در پناه دخترکان بزک کرده سنگر بگیری.
    جناب آقای هاشمی؛ شما امروز به زمین نخوردی و حرف رییس جمهور محبوب شما را به ذلت نکشید ، ذلت آن است که در فیلم تبلیغاتی خود دختران بزک کرده را لابلای پسران جوان بنشانی و همراه آنان به بازی گری و نمایش بپردازی و در برابر دوربین اشک مصنوعی بریزی.
    جناب آقای هاشمی؛ مطمئن باش نه شما و نه نیروهای بزک کرده شما، که این روزها آنان را به خیابان کشانده‌ای، تاب و توان خشم بسیج ، طلاب غیرتمند و نیروهای وفادار به انقلاب را ندارید .جناب آقای هاشمی؛ به یاد داری داستان مرد زاهدی را که با شیطان کشتی گرفت و شیطان را به خاک انداخت و شیطان وعده داد اگر مرا رها کنی هر روز سکه‌ای در یافت خواهی کرد ، مدتی شیطان سکه‌ها را می‌داد و دیری نپایید که جریان سکه‌ها قطع شد و چون بار دیگر زاهد به مصاف شیطان رفت، شکست خورد؛ چرا که سکه های شیطان کار خود را کرده بود.
    جناب آقای هاشمی؛ می‌دانی و می‌دانیم هاشمی امروز هاشمی دیروز نیست مگر اینکه توبه کرده و به گذشته پر افتخار خود باز گردد.
    جناب آقای هاشمی؛ هنوز دیر نیست هیچ کس از شکست شما خوشحال نمی‌شود مطمئن باشید وهستید که ما دوستان دیروز شما بوده‌ایم ولی اگر احساس کنیم که در مقابل رهبری ایستاده‌اید در مقابل شما می‌ایستیم و می‌دانید در مقابل هر که بایستیم او را می‌شکنیم و البته اگر روزی مجبور به شکستن شما شویم مشتی محکم و چشمی اشکبار خواهیم داشت.
    جناب آقای هاشمی؛ سخن شما را برای خودتان تکرار می کنم :
     سر چشمه شاید گرفتن به بیل
     چو پر شد نشاید گرفتن به پیل
                                                                                              دوستدار ، ارادتمند و مرید دیروز و ان‌شاء الله فردای شما
                                                                                                                            محمود مقدمی
                                                                                                                       مدیر کل فرهنگی حوزه
    منبع


  • کلمات کلیدی : نامه فتنه انگیز هاشمی
  • نوشته شده در  پنج شنبه 88/3/21ساعت  1:10 صبح  توسط چند طلبه و دانشجو 
      نظرات دیگران()

    <   <<   6      
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    نیت شوم موسوی خوئینیها، خاتمی، مهدی هاشمی... از زبان فرمانده سپا
    سیر تا پیاز سفر شمال هاشمی هنگام مراسم تنفیذ و تحلیف
    بررسی شیوه جدید براندازی: 1. انقلاب گل رز در گرجستان
    توجیهات آبکی احمدی نژاد در مورد سه عزل
    چرایی انتقاد خبرگان از مواضع هاشمی نسبت به رهبری
    پناهیان: دوران تحمیل مسائل به رهبری گذشت
    باز هم استعفای یکی دیگر از دلسوزان احمدی نژاد
    ادامه انحرافات هاشمی و عدم حضور در مراسم تنفیذ
    پنجشنبه، دومین جلسه دادگاه متهمان آشوبها
    رسایی: بهزاد نبوی، تاجزاده وابطحی دست دومند؛پدران معنویشان رامحا
    رفتار جالب روزنامه های مختلف در قبال خبر دادگاه کودتا چیان
    چوپانی: تهمت نمایشی بودن دادگاه جرم است
    اعترافات متهمین به آشوب: هاشمی هم بود!
    توطئه اطرافیان احمدی نژاد
    انکار روز روشن
    [همه عناوین(238)]