منحنی انتخابات ریاست جمهوری اکنون در اوج قرار دارد و گروه های سیاسی مختلف تمام تلاش خود را خواهند کرد تا در چند روز آینده بر مسیر حرکت این منحنی تاثیر بگذارند و آن را به شکل مورد نظر خود تنظیم نمایند. میزان موفقیت این تلاش ها البته همچون گذشته بستگی به این دارد که کدام گروه درک صحیح تری از الگوی رفتار مردم و عناصر سازنده تصمیم های سیاسی آنها داشته باشد.
اگر 4 هفته اخیر را مبنای تحلیل قرار بدهیم می توان به دقت این موضوع را که دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب چه «سبک»هایی را برای مبارزه انتخاباتی خود در نظر گرفته اند تحلیل کرد.
این بازه زمانی در حالی آغاز شد که اصولگرایان پس از یک دوره «مواجهه با تخریب بی امان» و «غیبت تبلیغاتی» تصمیم به اتخاذ یک استراتژی جدید در صحنه انتخابات گرفتند.
شدت و عمق تخریب ها علیه دولت اصولگرا در 3-2ماه گذشته که گاه بی انتها می نمود به اندازه ای رسید که برخی از تحلیلگران نتیجه گرفتند پروژه «نه احمدی نژاد» هیچ خط قرمزی را به رسمیت نمی شناسد و عدم تکرار دولت نهم برای برخی از جریان های سیاسی آنقدر حیاتی است که حاضر خواهند بود دست به هر اقدامی که مقدوراتشان - که البته کم هم نیست- اجازه دهد بزنند. دروغ، جعل و تهمت تنها مقدمات فهرست طویل اقداماتی است که از دل این استراتژی بیرون آمد. در مقابل اما اصولگرایان تا زمانی که شدت تخریب ها علیه دولت «کاری، مردمی و انقلابی» از حد معینی فراتر نرفته بود دلیلی نمی دیدند که رویه جاری خود را تغییر داده و روشی دیگر به جای آن برگزینند. اما پس از آنکه محرز شد جنگ احزاب جدید حد و مرز نمی شناسد و واقعاً امر بر کسانی مشتبه شده که می توانند مردم را به پیمودن دوباره راهی نافرجام که 12 سال پیش آنها را به بیغوله اصلاحات کشاند وادار سازند، نوعی تغییر در رفتار انتخاباتی جریان اصولگرا لازم آمد. استراتژی جدید که بلافاصله تدوین شد و به سرعت به اجرا درآمد، مشخصاً 3 رکن عملیاتی را در بر می گرفت: 1- حضور قاطع و به اصطلاح «با دست پر» در مناظره ها که به خود رئیس جمهور باز می گشت و البته کسی تردید نداشت که احمدی نژاد به بهترین شکل از عهده آن برخواهد آمد. 2- حضور در خیابان ها و معابر اصلی شهرهای بزرگ توسط دانشجویان و جوانان انقلابی حامی دولت اصولگرا به منظور گفت وگوی رو در رو با مردم، پاسخ به سؤالات و ابهامات آنها و نهایتاً دعوت از آنها برای رأی مجدد به کاندیدای اصولگرایان و 3- آغاز فعالیت تبلیغاتی در سطح شهرها به شکل کاملاً کنترل شده فقط با این هدف که غیبت تبلیغاتی اصولگرایان - که ناشی از احساس بی نیازی آنها به پر کردن در و دیوار از عکس کاندیدای مورد نظر خود بود- به فرصتی برای یکه تازی جریان رقیب تبدیل نشود. تلفیق این 3 عنصر با یکدیگر به مبارزه انتخاباتی اصولگرایان سر و صورتی نو داد و موجی بزرگ از اقبال مردمی بالفعل به وجود آورد که هیچ کس حتی اصلاح طلبان را مجال انکار آن نبود. این موج اکنون چنان فراگیر شده که براساس آخرین مطالعات حتی در شهری چون تهران به خلق وضعیتی خارق العاده انجامیده است. به گونه ای که بدبینانه ترین تخمین ها رأی احمدی نژاد در تهران را حداقل 10 درصد بیش از کاندیدای رقیب خود برآورد می کنند، شهرستان ها و روستاها هم که جای خود دارد.
در سوی مقابل اما اصلاح طلبان پس از یک دوره فعل و انفعالات پر ماجرای سیاسی که نهایتاً به اتفاق نه چندان محکم و بلکه از سر اکراه آنها روی میرحسین موسوی انجامید، در این 4 هفته نشان دادند که همچنان نوعی «سبک کثیف» را برای روبرو شدن با حریف خود برگزیده اند والبته قدرت اجرای ماهرانه همان را هم ندارند. مطالعه سبک مبارزه جریان اصلاح طلب در این بازه زمانی و روش هایی که برای غلبه بر رقیب خود برگزیده. البته مجالی فراخ می طلبد ولی این یادداشت چون در مقام مقایسه است، در اینجا به ارائه فهرستی از رئوس اصلی برنامه مد نظر بسنده کرده و صرفاً یک نتیجه خواهیم گرفت؛ تفصیل بحث باید بماند برای زمانی بعد از انتخابات که همه بازیگران به صحنه آمده و همه بازی ها رو شده باشد. آنچه به طور خلاصه می توان به مثابه فهرستی از طراحی های اصلاح طلبان در صحنه انتخابات دهم در نظر گرفت چنین است: 1- تلاش برای غلبه دادن عملیات روانی بر واقعیت. اصلاح طلبان پس از جدی شدن فرایند مبارزه انتخاباتی در یکی از اولین گام های کاری خود یک اتاق عملیات روانی تشکیل دادند که وظیفه آن صرفاً خراب کردن تصویر دولت اصولگرا در ذهن مردم و بدبین کردن آنها به آینده خود در صورت تداوم این دولت تعریف شده بود. این اتاق فعالیت خود را خیلی زود با تولید انواعی از فیلم ها، کلیپ ها، جزوات و پیامک ها آغاز کرد و هنوز هم گویی ناسزا گفتن برای آن اصالت داشته باشد بی توجه به اینکه مردم به راهی دیگر روانه شده اند به کار خود ادامه می دهد. نمایش دادن جلوی چشم مردم و مانور در سطح شهرها از جمله مأموریت هایی است که این اتاق انجام آن را پی در پی به نیروهای فرو دست خود توصیه می کنند.
2- تلاش برای امنیتی کردن فضای کشور. از حدود یک ماه پیش قرائنی وجود داشت که نشان می داد بخشی از جریان اصلاح طلب- که احتمالاً فردی چون میرحسین موسوی بی اختیار امورات خود را به آنها سپرده و اگر بخواهد هم توان کنترل آنها را ندارد چنانکه خاتمی نداشت- به دلایلی به این نتیجه رسیده اند که حاکم شدن فضای امنیتی بر کشور به نفع آنها تمام خواهد شد و به همین دلیل مجموعه ای از اقدامات رادیکال را طراحی نموده اند.
برخی تحلیل های رایج در میان اصلاح طلبان حاکی از آن است که انجام اقدامات تندروانه- به شکل اغتشاش و آشوب- در هر حال به نفع آنها تمام خواهد شد!
چرا که اگر نظام با اقدامات آنها برخورد کند آن وقت می توانند به مظلوم نمایی بپردازند و اگر برخورد نکند تمام شهر را به آشوب و درگیری خواهند کشید. از طراحان خام خیال ماجرای 18 تیر البته چنین تراوشات ذهنی نه فقط بعید نیست بلکه کاملا بیشتر از آن را هم می توان انتظار داشت.
مخصوصا آن که ارتباط کشف شده برخی از طراحان غائله 18 تیر با سرویس های اطلاعاتی بیگانه، این ترفند را از آنچه به نظر می رسد معنی دارتر می کند. با این وجود واضح است که اولا اصلاح طلبان نه توان و نه ظرفیت ناآرام کردن جامعه را ندارند و مدت هاست که میلیشیاهای آنها انگیزه های لازم برای هدر دادن نیروهای خود در مسیر اهداف به اصطلاح اصلاح طلبانه را از دست داده اند. ثانیا برخلاف آنچه آقایان تصور می کنند قشون کشی خیابانی و ایجاد ناامنی هیچ چیز به رغبت مردم به آنها اضافه نخواهد کرد سهل است خیل کثیری از مردم را به این نتیجه می رساند- و رسانده است- که این جماعت جز شلوغ بازی کار دیگری نمی دانند و در نتیجه در همان خانه هاشان بمانند بهتر است تا این که دولت به آنها سپرده شود.
3- تمهید پیشاپیش مقدمات جرزنی. آخرین حلقه از این سناریو هم که در مجالی مفصل آن را خواهیم شکافت تلاش پیشاپیش برای زیر سؤال بردن انتخابات در صورت پیروزی اصولگرایان، همزمان با اعلام زودهنگام پیروزی کاندیدای اصلاح طلبان و حتی ارائه درخواست برگزاری جشن پیروزی به نهادهای مسئول مقدمات لازم برای ایجاد تشنج در صورت باخت را - که علائم آن از حالا آشکار شده- فراهم آورند. کمیته های غیرقانونی به اصطلاح صیانت از آرا هم وظیفه فراهم آوردن ملات لازم برای اجرای این پروژه را به عهده خواهند داشت.
مقایسه این دو استراتژی را که رئوس آن در اینجا مرور شد، به عهده خوانندگان می گذاریم تا قضاوت کنند چه کسانی برای رقابت آمده اند و چه کسانی انتخابات را فقط بهانه ای می دانند برای کارهای دیگر.
کیهان - مهدی محمدی
نوشته شده در دوشنبه 88/3/18ساعت 2:17 صبح  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ