اقای تاج زاده عضو شورای مرکزی مشارکت، در یک
جلسه انتخاباتی در سال 87 حرفهایی زده که برای امثال من و شما باید جالب باشه. چرا که مثلا وقتی ایشون از یک اثار منفی یک دست شدن حکومت در دولت نهم صحبت می کنه به نظرم میشه گفت دولت نهم در عمل به وظیفه قلع و قمع دگراندیشان و ساختارشکنان وابسته و نفوذی موفق عمل کرده.
لطفا داوری های این مشارکتی تندرو را با سخنان رهبری درباره دولت نهم مقایسه کنید و بعد قضاوت درست را انتخاب کنید:
تاج زاده میگوید «با اینکه در دوره جدید شعار مبارزه با مفاسد اقتصادی گوش فلک را کر کرده... در عرصه اقتصادی، آمارهای جهانی نشان میدهد که در این سه سال، روز به روز به مفاسد اقتصادی افزوده میشود و فساد اقتصادی گسترش پیدا کرده» اما رهبری تابستان 86 در دیدار دولتی ها فرمودند: «خوشبختانه رویکرد دولت و آقاى رئیسجمهور طورى بوده که کسانى که تمایل به فساد دارند، مرعوبند.» رهبری مهرماه 85 در دیدار دانشجویان گفتند: «این که گفته شود در مبارزهى با فساد یا اجراى اصل چهلوچهار هیچ کارى انجام نگرفته، نه؛ این طورى نیست. کارهاى زیادى انجام گرفته و دارد انجام میگیرد... واقعاً کار دارد انجام میگیرد و پیشرفتهاى خوبى هم داشتهاند.» ایشان در آبان همان سال در دیدار مردم گرمسار آمارهای پیشرفت کشور در زمینه های مختلف از جمله مبارزه با فساد را مورد تأیید کارشناسان منصف و مراکز بین المللی دانستند.
در عین حال، مشارکتی های باز هم تکرار می کنند که آمارهای اعلام شده دولت از پیشرفتهای کشور چیزی جز دروغ نیست. از جمله اینکه: «در روشنترین مسائل این دولت آمارهای دروغ میدهد. آقای احمدینژاد ادعا میکد در این سه سال بیش از دو برابر هشت سال آقای خاتمی در تولید برق پیشرفت داشته است در عین حال روزی چند ساعت بیبرقی را شاهدیم. متاسفانه دروغ گفتن مقامات به رفتاری ثابت تبدیل شده است.»
تاج زاده سیاست خارجی دولت را ماجراجویی دانسته و می گوید: « کشوری که سه سال پیش پرچمدار گفتوگوی تمدنها در جهان بود و احترام جهانی را جلب کرده و همه تهدیدات را از ایران دور ساخته بود، امروز به یمن سیاست خارجی دولت نهم به یک "مورد امنیتی " تبدیل شده است و ملت بیشترین فشارها را به علت سیاستهای غلط تحمل میکنند.»
این در حالیست که مقام معظم رهبری درباره عزت ملی، تعبیر «اعاده» به کار برده اند که به معنای بازگرداندن است؛ یعنی عزت ملی مارا از بین برده بودند: «مسئلهى اعادهى عزت ملى و ترک انفعال در مقابل سلطه و تجاوز و زیادهطلبى سیاستهاى دیگران و ترک شرمندگى در مقابل غرب و غربزدگى را هم انسان در این دولت احساس مىکند؛ عزت ملى و استقلال حقیقى و معنوى از این جا حاصل می شود. » به عقیده رهبری غرب باوری که مع الاسف در دولت های کارگزاران واصلاحات در بدنه دولت نفوذ کرده بود، در دولت نهم کنترل شد از این رو ایشان در وصف دولت نهم فرمودند: «روند غربباورى و غربزدگى را که متأسفانه داشت در بدنهى مجموعههاى دولتى نفوذ میکرد، متوقف کردید؛ این چیز مهمى است. حالا یک عدهاى در جامعه، ممکن است به هر دلیلى شیفتهى یک تمدنى یا یک کشورى باشند؛ اما این وقتى به بدنهى مدیران انقلاب و مجموعههاى انقلاب نفوذ میکند، چیز خیلى خطرناکى مىشود. این دیده میشد؛ خب، جلویش گرفته شد.» (3/6/86 در دیدار هیات دولت) ایشان همچنین منطق دولت نهم را منطق قدرت و دوری از وادادگی در عرصه بین المللی خواندند و درک این واقعیات از سوی دولت نهم را باعث عزت ملی دانستند (3/6/86 در دیدار هیات دولت) و ابهت نظام اسلامی را کم سابقه و بی سابقه توصیف کردند (6/06/85 در دیدار هیات دولت) رهبر انقلاب ابتکار عمل در سیاست خارجی دولت نهم را ستودند و فرمودند: « امروز در عرصهى بینالمللى دیگر اینطور نیست که مسئولان کشور ما مجبور باشند دنبال حرف سیاستمداران و سیاستسازان بدوند. اعتمادبهنفس و ایمان و اتکاء به خدا در مسئولان کشور، یک چنین اثرى دارد. نه، ابتکار عمل در دست مسئولان ماست و امروز بحمداللَّه اینطور است» (21/8/85 در دیداد مردم گرمسار)
تاج زاده در ادامه موج رسانه ای به بهانه اشتباه رحیم مشایی میگوید: «سه سال از طرح مساله هولوکاست نمیگذرد. امروز معاون رییس همین دولت صحبت از طرح دوستی با مردم اسرائیل میکند» و این دو نوع نگرش را ناشی از افراط و تفریط در دولت نهم می داند. درست چند روز بعد (29 شهریور 87) مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه تهران می فرمایند: «سعى میکنند التهابآفرینى کنند؛... این، جزو سیاستهاى مخالفان نظام جمهورى اسلامى است... دو سه مسئلهى کوچک و کماهمیتى را که وجود دارد و سعى میشود که از اینها براى التهاب استفاده شود، عرض میکنم، براى اینکه درِ گفتگوها بسته بشود. یک نفر پیدا میشود دربارهى مردمى که در اسرائیل زندگى میکنند، اظهار نظرى میکند. البته این اظهار نظر، اظهار نظر غلطى است... حالا کسى حرف اشتباهى میزند، عکسالعملهائى هم در مقابل آن نشان داده میشود. خوب، مسئله را باید تمام کرد. این که یک روز یک نفر از این طرف بگوید، یکى از آن طرف بگوید، یکى اینجور استدلال کند، یکى از آن طرف حرف بزند، درست نیست. این التهابآفرینى است. حرفى بود، گفته شد و اشتباه بود و تمام... این را نباید وسیلهى التهاب قرار داد. من خواهش میکنم از همه، اینجور مسائل کوچک و مسائل جزئى را وسیلهاى قرار ندهند براى اینکه مدتى جریانسازى و مسئلهآفرینى در سرتاسر کشور بشود؛ یک عده مخالف، یک عده موافق، سر قضیهاى پوچ. موضع نظام هم معلوم است. تمام شد.
عضو تندروی مشارکت در ادامه تظاهرهای دینی دولت نهم را از خطرناک ترین عوامل گسترش بی دینی در جامعه می شمرد و می گوید: «هر گاه زور جامه تقوا به تن کند و استبداد به اسم دین حاکم شود و امری قدسی تلقی شود، عمیقترین و گستردهترین جریانها و گرایش های ضد دین در آن جامعه شکل میگیرد. عملکرد غیرانسانی کلیسا پنج قرن پیش ماتریالیسم را پرورش داد و این پدیده در ایران هم در حال رخ دادن است... مسئولیت این دینگریزی متوجه اصولگرایان است که میخواهند دولت را مقدس کنند تا کسی به آنها ا نتقاد نکند. آنان توجه ندارند که نمیتوانند دولت را مقدس کنند ولی با عملکرد غیر دموکراتیک خود جامعه را سکولار میکنند آنهم در ضدیت با هنجارهای دینی نه در بیتفاوتی نسبت به هنجارهای دینی. اگر اسلام خاتمی نبود، اسلام مصباح آثاری به مراتب مخربتر از آنچه امروز برجا گذاشت، برجا میگذاشت.» و نیز «وقتی به نام دین انسداد ایجاد می شود، یک سلسله پیامدهای عمیق و دراز مدت تخریبی دارد که کمتر به آن توجه میشود ولی به نظر من از آثار کوتاه مدت آن خطرناکتر است.» محسن میردامادی دبیرکل مشارکت هم 15 آذر 87 در
کنگره سالیانه این حزب دقیقا همین کلمات را تکرار کرد: «قرار نبود در نظام جمهوری اسلامی دین خرج سیاست ها و برنامه های غلط مسؤولان شود، قرار نبود به نام دین ظرفیت ها و فرصت های کشور از میان رود و دنیا به کام مردم تلخ شود، بلکه قرار بود با درایت و مدیریت شایسته نشان داده شود که مؤمنان با الهام از آموزه های دینی می توانند علاوه بر تضمین زندگی معنوی و سعادت اخروی که خود انسان ها باید آن را بخواهند و بسازند، دنیای مردم را نیز آباد کنند.»
جای سوال است که چرا با وجود خیانتی که امثال تاج زاده این نامردان مردنما و نا محرمان دلسوزنما، بر مملکت، فرهنگ،سیاست، دین و اخلاق روا داشتند همان ها این روزها برای فرهنگ و دین و اخلاق مردم وا اسلاما سر می دهند. براستی چرا دلسوزی برای دین مردم گفتمان برخی روزنامه ها و جریانات شده است؟ در حالی که رهبری معتقدند رشد سکولاریسم که در دولت های پیشین زیر چشم برخی آقایان به آرامی صورت می گرفت خوشبختانه در این دولت مهار شده است: «گرایشهاى سکولاریستى - که متأسفانه باز داشت در بدنهى مجموعهى مدیران کشور نفوذ مىکرد - جلویش گرفته شد. نظام انقلابى، بر مبناى دین و بر مبناى اسلام و بر مبناى قرآن شکل گرفته و ... آن وقت مسئولان یک چنین نظامى دم از مفاهیم سکولاریستى بزنند؟! «یکى بر سر شاخ و بن میبرید»؛ یعنى خودشان بنشینند و بنا کنند بنِ اینمبنا و قاعده را کلنگ زدن! خیلى چیز خطرناکى بود. خب، الحمدللَّه اینها جلویش گرفته شد.» (2/6/1387 در دیدار هیات دولت)
مقام معظم رهبری معتقدند هجمه شدیدی از جانب همه گروههای داخلی و دشمنان خارجی علیه دولت نهم در جریان است تا مسیری را کشور آغاز کرده و به ضرر همگی مغرضان و جاهلان جبهه مقابل است، هر چه زودتر کند کنند. ایشان این شرایط را با جنگ احزاب قابل مقایسه می دانند: «دو جریان الان علیه این دولت وجود دارد: یک جریان، جریان داخلى است؛ یک جریان هم جریان خارجى است که او مهمتر است. الان شما اگر رسانههاى دنیا و حرفهاى محافل خبرى دنیا و محافل سیاسى دنیا را نگاه کنید، مىبینید همهشان واقعاً مثل جنگ احزاب دست به دست هم دادهاند و دارند فشار مىآورند که این دولت را بکوبند. هدف واقعیشان هم این دولت... نیست؛ البته آماج این دعواها شمائید؛ اما هدف واقعى، انقلاب است؛... شماها هم چون حرف نظام را میزنید، طبعاً آماج این تهاجمها قرار میگیرید؛ این خطى است که الان در بیرون وجود دارد. همه جورش را هم ما مىبینیم. حالا بعضى از انواع این تهاجمات را عامهى مردم مىبینند، بعضیها را خیلى از خواص هم نمىبینند؛ اما ما مىبینیم. ما از خبرهایى که به ما میرسد و از نوع تحرک و تعاملى که وجود دارد و از حرفهایى که زده میشود، میفهمیم که چطور مجموعهى دولت آماج حملات است. علتش هم همین است که گفتمان این دولت، گفتمان انقلاب است و در جهت انقلاب حرکت میکند.» (2/6/87 در دیدار هیات دولت) ایشان در همان جا مسیر این دولت را مسیر انقلاب و نظام بیان می کند و می فرماید: «هر کسی که پیشرفت کشور را با هدایت انقلاب و با کارگردانی انقلاب تصور میکند، باید این را قدر بداند.»
مقام معظم رهبری ریشه هجمه تخریب از سوی برخی مغرضان را کینه امام و انقلاب می دانند و می فرمایند: «انگیزههای خط تخریب داخلی هم یک طیف وسیعی است و نمیشود انسان همه را به یک چوب براند: بعضیها واقعاً خبری ندارند ـ یعنی مغرض نیستند، اطلاعاتشان کم است و بر اثر بیاطلاعی چیزی میگویند. بعضیها غرضهای شخصی و غرضهای سطحی دارند. بعضیها غرضهاشان، غرضهای عمقی است؛ یعنی با نظام مسئله دارند، کینهی امام در دلشان است و حرفهای امام را یا از اوّل قبول نداشتند یا حالا قبول ندارند ـ آنهایی که از این حرفها رو برگرداندند و پشیمانشدهها و برگشتهها ـ اینها یک طیف وسیعی از انگیزههاست. لیکن بالأخره محصول و جمعبندیاش همین تهاجمها و پنجهزدنها و لجنپراکنیهاست که وجود دارد.» (همان) جالب است که میردامادی دبیرکل مشارکت که از مخاطبان اصلی این کلام رهبری است با نیرنگی که خصوصیت همیشگی منافقین است در
همان جلسه ضد دولتی کنگره سالانه مشارکت دم از امام میزند و نقش امام خمینی(ره) در راهبری و هدایت انقلاب اسلامی را بی بدیل و پیروزی این انقلاب و استقرار جمهوری اسلامی مرهون بینش، منش، درایت و دوراندیشی مثال زدنی ایشان معرفی میکند. البته خیلی زود غرض خود را آشکار می سازد که: « [امام خمینی (ره)] به خداوند اتکاء و به ملت اعتماد داشت و در طول حیات خود نگذاشت هیچ عاملی جای مردم را در تحولات سیاسی بگیرد» و سپس شروع می کند به انتقادهای همیشگی به جریان ناسالم انتخابات در ایران و نظارت شورای نگهبان و از جمله حمله به دولت نهم.
نوشته شده در سه شنبه 88/2/22ساعت 7:52 عصر  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()