یکی از رسانه ها در پی نقد فنی شیوه های تبلیغاتی نامزدها برامده و چند روز پیش از میرحسین موسوی شروع کرده. به نظر این رسانه اگر براساس نظرسنجیهای صورت گرفته در پایان فروردین ماه، میبینیم اختلاف بیش از 30 درصدی در آرا میان آقای احمدینژاد و آقای موسوی در سطح کشور وجود دارد، این پدیده معلول عواملی چون نوع گفتمان طراحی شده برای مهندس موسوی، روشهای تبلیغاتی غیرکارشناسی و سازماندهی ضعیف ستادهای ایشان است.
میرحسین موسوی ظرفیت بالقوه فوقالعاده ای در جذب آرا داشت اما بنا به دلایل مختلف را با وجود گذشت دو ماه از اعلام رسمی کاندیداتوری وی، در این جهت ناکام ماند. ناکامی نسبی وی در ایجاد موج اجتماعی نیز ناشی از اشکالات محسوس در گفتمان، تبلیغات، برنامهها و سازماندهی ستاد وی است. به طور نمونه با وجود آن که مهندس موسوی از شخصیت مردمی و در پیوند با تودههای اجتماعی در زمان عهدهداری نخستوزیری برخوردار بود، به دلیل کاهش حضور وی در مردم و توصیههای اطرافیان، گفتمان فعلی موسوی به گفتمان نخبگان نزدیکتر است و به همین دلیل، تودههای مردم ارتباط کافی با وی برقرار نکردهاند.
کمتحرکی در انجام سفرهای استانی و بسنده کردن در سفر به یک یا دو شهر در هر هفته، از دیگر معایب مهم عملکرد تبلیغاتی موسوی به شمار میآید که به دلیل سکوت 20 ساله وی، جناب میرحسین باید بیش از سایر کاندیداها وقت خود را به سفرهای استانی اختصاص داده و کمتر در تهران بماند.
نوع ادبیات، تن صدا و آرامش بیش از حد میرحسین موسوی از دیگر موانع جذب افکار عمومی توسط وی است. جایگاه ریاستجمهوری در ساختار قدرت جمهوری اسلامی و اختیارات وسیع برای این پست، این انتظار را در جامعه ایجاد کرده که ریاستجمهوری باید مقتدر، قاطع و جذاب سخن بگوید، اما نوع بیان آقای موسوی از نظر تن و حجم صدا، ادبیات و زبان بدن، به شکلگیری تصویر مورد انتظار در افکار عمومی نمیانجامد. تأکید بر عواملی چون قانونگرایی، احیای سازمان مدیریت، زیستمسلمانی و الگوهای اقتصادی، از جمله موضوعاتی است که اگرچه مورد توجه فضای نخبگان، اساتید دانشگاه و اقشار خاص است، اما برای مردم جذابیت چندانی ندارد. این موضوعات مربوط به فرآیند داخل حاکمیت است ولی از نظر مردم خروجیهای حاکمیت اهمیت بیشتری دارند. بنابراین اگر جناب میرحسین موسوی میخواهد در گفتمان نخبگانی خود بر این عناصر تأکید کند، قطعاً باید یک گفتمان موازی برای تودههای جامعه با زبان خود آنها ایجاد کند که در آن، مسائل مبتلابه جامعه مورد تأکید قرار گیرد.
مشکل بعدی انتخاباتی آقای موسوی، نوع سازماندهی ستاد وی بوده است، این ستاد عمدتاً بر روی قشر دانشگاهی و رسانه اینترنت متمرکز شده است، در حالی که به صورت طبیعی، اکثریت اقشار دانشگاهی و همچنین مخاطبان اینترنت با جریان اجتماعی وی همراه هستند و مشکل اصلی را وی باید در اقشاری نظیر کارگران، خانمهای خانهدار، کشاورزان، روستاییان و بیکاران جستجو کند، اما عملکرد رسانهای وی به چند سایت اینترنتی محدود شده است و عملاً کار مؤثری در شبکههای اجتماعی صورت نگرفته است.
سومین بخش از مشکلات تبلیغاتی مهندس موسوی استفاده از کاراکترهای نامتعارف در جامعه، نظیر حضور وی همراه با همسر خود در میتینگهای انتخاباتی است. اینگونه اقدامات که تحت تأثیر القائات اطرافیان وی صورت می گیرد شاید برای اقشار روشنفکر و جوانان امروزی جذاب باشد، اما تأثیر منفی در اقشار سنتی و متدین که توده جامعه اند برجا میگذارد و ریزش آرا با اینگونه اقدامات، به مراتب بیشتر از رویش آرا است، مضاف بر این که اقشار هدف در اینگونه برنامهها به صورت طبیعی با موسوی همراه هستند.
آسیب دیگر عملکرد تبلیغاتی میرحسین موسوی فاصله گرفتن تصویر ارائه شده از وی با شخصیت مورد انتظار از او و همچنین ساختار حلقههای اصلی ستادهای وی است. وارد کردن وی به صحنه از سوی اطرافیان اصلاح طلبش عمدتا به خاطر این انتظار جامعه از او بود که شخصیتی انسانی، ارزشی، معتقد، منطقی، اخلاقی و مردمگرا داشته باشد، اما تصویر منعکس شده از ایشان توسط اطرافیان و ستادهای انتخاباتی که علائق و رفتارهای سیاسی و فرهنگی خاص دارند، به مردم ارائه میشود و این شکاف موجب میشود عملاً افکار عمومی با وی ارتباط عمیق برقرار نکنند.
اشتباه دیگر در راهبرد انتخاباتی میرحسین موسوی، توجه بیش از حد و عجله در نقد دولت است. زیرا ایشان قبل از این که خود را اثبات کنند، عمده توجه را به نقد و نفی رفتار و اعمال رقیب میپردازند که این موضوع نیز با توجه به عدم موفقیت کافی در این مسیر، به تخریب بیشتر موسوی میانجامد، علاوه بر این که توده مردم از نفی و طرد دیگران و اختلافات سیاسی انتخاباتی آزرده می شوند.
نوشته شده در سه شنبه 88/2/22ساعت 1:57 عصر  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ