سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انتخاب دهم
عبدالرضا داوری: جناب آقای هاشمی رفسنجانی در خطبه دوم نمازجمعه 26 تیر 88 فضای فعلی کشور را "بحرانی" توصیف کرده و با ارائه یک نقشه راه، به زعم خویش مسیر برون رفت و عبور از این بحران را ترسیم کرد.
در مورد نقشه راه ارائه شده از سوی رییس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام برای عبور از بحران مورد نظرشان بیان چند نکته ضروری به نظر می رسد:

1- تعریف بحران:
جناب آقای هاشمی رفسنجانی بحران کنونی کشور را "بحران اعتماد" دانسته و معتقد است: "این انتخابات اگر مشکلاتی در آن پیش نمی‌آمد، ما در 30 سالگی انقلاب بهترین گام را در جهت تحقق جمهوری اسلامی برمی‌داشتیم… اعتمادی که مردم را با آن وسعت وارد میدان کرد، امروز قدری مخدوش شده است. ما این اعتماد را برگردانیم و این باید هدف مقدس ما باشد."(1)

آقای هاشمی رفسنجانی در ادامه اظهار داشت: "شما من را می‌شناسید و می‌دانید که هیچ‌وقت از این تریبون نخواستم جناحی استفاده کنم و همیشه فراجناحی حرف می‌زنم، اکنون هم همین‌طور می‌گویم و من، نظر به هیچ طرفی ندارم، اما نظرم این است که همه‌ ما باید فکر کنیم و راهی پیدا کنیم که متحد کشورمان را به پیش ببریم و از آثار بد و خطرناک کینه‌هایی که بروز پیدا می‌کند، نجات پیدا کنیم و هم دشمنان‌مان را مأیوس کنیم که چشم طمع به ما نبندند."(2)

در رابطه با مسئله شناسی جناب آقای هاشمی رفسنجانی و اینکه وی مسئله اصلی کشور را "بحران اعتماد" دانسته و در عین حال نیز مدعی است که موضع خود را "فراجناحی" و برای "مأیوس کردن و بستن چشم طمع دشمنان" تنظیم کرده است، به مقایسه موضع آقای هاشمی رفسنجانی با موضع مجمع روحانیون مبارز و مواضع وزیر امور خارجه انگلیس و سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا پرداخته تا دریابیم آقای هاشمی رفسنجانی به ادعای "فراجناحی" بودن و "مأیوس کردن دشمن" تا چه میزان پایبند است:     

1-1- مجمع روحانیون مبارز نیز مانند آقای هاشمی رفسنجانی بحران کنونی کشور را "بحران اعتماد" می داند. این تشکل سیاسی در تاریخ 8/4/88 با صدور اطلاعیه ای اعلام کرد: "انتخاباتی که می‌توانست در آغاز دهه چهارم پیروزی انقلاب نشان دهد که پایه‌های مردم‌سالاری سازگار با دین در آن مستحکم‌تر و استوارتر شده است... افسوس که این فرصت از دست رفت و امروز اعتماد عمومی که مهم‌ترین سرمایه کشور و انقلاب است، لطمه دیده است و انبوهی از مردمان که به‌حق حرف و انتقادی دارند، از آن‌چه اعلام شده، قانع نیستند."(3)

تصدیق می فرمایید که موضع مجمع روحانیون مبارز به‌عنوان یک تشکل تابلودار جناحی از چنان تطابق دقیق شکلی و محتوایی با مواضع آقای هاشمی رفسنجانی برخوردار است که گویی جناب آقای هاشمی به‌عنوان یکی از اعضاء مجمع روحانیون، خطبه های نمازجمعه تهران را ایراد می کرد.

2-1- دیوید میلیبند، وزیر امور خارجه انگلیس نیز پیش از آنکه جناب آقای هاشمی رفسنجانی مسئله اصلی ایران را بحران اعتماد بداند، در تاریخ 4/4/88 اعلام کرده بود: "بین حکومت ایران و مردم آن «بحران اعتماد» وجود دارد و مردم ایران به دلیل بحران ناشى از انتخابات که نتایج آن اعلام شده است، در خیابان ها هستند."(4)

3-1- درست چند ساعت پس از آنکه آقای هاشمی رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه تهران مسئله اصلی ایران را "بحران اعتماد" خواند، رابرت وود، سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا، نیز در کنفرانس خبری روز جمعه 26 تیر 88 در واشنگتن، موضوع مواجه بودن دولت ایران با "بحران اعتماد" را مطرح کرد. این مقام وزارت امور خارجه امریکا گفت که بسیاری از مردم در ایران از وضعیت جاری راضی نیستند و به دولت ایران پیشنهاد کرد که واقعیت ها را درک کند."(5)

4-1- آقای هاشمی رفسنجانی پس از آنکه همسو با مجمع روحانیون مبارز و وزارت‌خارجه دولت‌های انگلیس و امریکا، مسئله اصلی کشور را "بحران اعتماد" دانست، علت این بحران را در تبلیغات روزهای آخر -و احتمالاً دوقطبی شدید ایجاد شده پس از مناظره دکتر احمدی‌نژاد و مهندس موسوی- ارزیابی کرده و معتقد است: "ما از اواخر دوران تبلیغات دچار تردید شدیم. افرادی تردید کردند، تبلیغات نادرست و عمل نادرست صداوسیما باعث شد، بذر تردید در دل مردم به وجود بیاید که مثل خوره به جان ما افتاده است. ما تردید را بدترین مصیبت می‌دانیم."(6)

در اینجا متأسفانه باید اذعان کرد که آقای هاشمی رفسنجانی بنا بر قاعده "تجاهل العارف" تلاش کرده اند تا صورت مسئله اصلی را پاک کرده و به جای پرداختن به متن موضوع، در حواشی آن قدم زنند.

آقای هاشمی رفسنجانی بهتر از هرکس می دانند که قطبی شدن و پلاریزاسیون جامعه سیاسی ایران، در ایام تبلیغات انتخاباتی اخیر شکل نگرفت. طوفانی که در روزهای پایانی تبلیغات انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری به‌پا خاست، ناشی از عملکرد کسانی بود که طی 4 سال اخیر "باد" کاشتند و فضای تخریب و سیاه‌نمایی را بر رسانه های کشور غالب کردند.

واقعیت آن است که برخلاف نظر جناب آقای هاشمی رفسنجانی، پلاریزاسیون و تضادهای موجود در فضای سیاسی ایران از فردای انتخابات ریاست جمهوری 84 پایه گذاری شد. هنگامی که در دوره زمانی شهریور 84 تا بهمن 87، روزانه 73 مورد گزارش تخریبی و دروغ پردازی علیه دولت و 7 مورد توهین و فحش مستقیم به رییس دولت در مطبوعات کشور درج می شود و در ادامه آن در ایام تبلیغات انتخاباتی هر 5 دقیقه یک وبلاگ برای تخریب دولت نهم فعال می شود، با این هدف که اذهان عموم نخبگان و دانشگاهیان نسبت به عملکرد دولت مشوش و مسئله‎دار شود، بدیهی است که بخشی از نخبگان کشور دولت نهم را به‌عنوان تشکیلاتی فاقد عقلانیت و موجودی بی مغز و تندرو بشناسند و با هراس از آینده خود به کمپین‌های انتخاباتی "نه احمدی‌نژاد" بپیوندند. (نکته جالب توجه آنکه فقط جناب آقای هاشمی رفسنجانی از 4/4/84 لغایت 20/3/88 جمعاً 10296 جمله را علیه دولت نهم و دکتر احمدی‌نژاد به کار برده است.)

باد تخریب دولت نهم که قریب به 4 سال در بستر رسانه های کشور کشت شد، طوفان فتنه را در انتخابات اخیر بر پا کرد و ستادهای تبلیغاتی 3 نامزد هوادار آقای هاشمی یعنی آقایان موسوی، رضایی و کروبی در این انتخابات فارغ‌البال تنها به خوشه چینی از ثمرات تخریب 4 ساله مشغول شدند. انبار باروتی که جریان "نه احمدی‌نژاد" در 4 سال اخیر فراهم آورده بود، با یک جرقه که از سوی کاندیداها زده شد، به نقطه اشتعال و انفجار رسید و ابرهای دودآلود تیره را بر افق انتخابات حاکم کرد. بنابراین، آنان که امروز از تیره و تار شدن فضای انتخابات گله‌گذاری کرده و از تأثیر آن در "بحران اعتماد" مورد ادعایشان برآشفته اند، خوب است اندکی هم به کنش سیاسی خود در 4 سال اخیر رجوع کنند و دریابند که در بسیاری موارد خودکرده را تدبیر نیست.

2- نقشه راه برای عبور از بحران:

آقای هاشمی رفسنجانی پس از آنکه تصویر بحران کنونی را بر اساس انگاره های ذهنی خویش ترسیم کرد، یک نقشه راه 4 فازی ارائه داد که بر اساس ادعای وی می تواند به‌عنوان مسیر برون رفت از بحران تلقی شود. 4 فاز نقشه راه آقای هاشمی رفسنجانی عبارتند از:

الف- پیشنهاد راه اندازی مناظره های تلویزیونی در خصوص سلامت انتخابات (احتمالاً با حضور نمایندگان کاندیداها و شورای نگهبان و وزارت کشور): "ما باید فضایی به وجود آوریم که همه‌ اطراف بتوانند آن‌جا حرف‌شان را بزنند. هر طرف منطقی، بدون دعوا و بدون مشاجره حرف بزنند. بحث‌ها منطقی باشد، برادرانه و خواهرانه بنشینند و حرف‌شان را بزنند و دلایل‌شان را هم بگویند. بالاخره مردم در این بین خودشان می‌فهمند."(7)

ب- پیشنهاد آزادی رهبران آشوب‌های خیابانی: "لازم نیست در این شرایط ما افرادی را به این نامی که الآن است، در زندان داشته باشیم. اجازه بدهیم این‌ها بیایند و به خانواده‌هایشان برسند. نگذاریم به خاطر زندانی بودن یک عده، دشمنان ما، ما را سرزنش و شماتت کنند. برای ما بخندند و برای ما نقشه بکشند."(8)

ج- پیشنهاد همدردی با آسیب دیدگان حوادث اخیر: "با آسیب‌دیدگان حوادثی که اتفاق افتاده، همدردی و دلجویی شود، آن‌هایی که عزادارند هم به آن‌ها تسلیت بدهیم و دل آن‌ها را دوباره به نظام نزدیک کنیم."(9)

د- آزادی رسانه‌ها: "رسانه‌هایمان اگر با معیارهای قانونی اجازه گرفتند، محدودشان نکنیم."(10)

در مورد نقشه راه آقای هاشمی رفسنجانی ذکر نکاتی لازم به نظر می رسد:

1-2- آقای هاشمی رفسنجانی در شرایطی خواستار برگزاری مناظره در خصوص سلامت انتخابات شده که مدعی اصلی این غائله یعنی آقای میرحسین موسوی هیچ‌گاه از موضع ابطال انتخابات پایین نیامد و در هیچ‌یک از طرح‌های شورای نگهبان برای اثبات سلامت انتخابات نیز مشارکت نکرد و تنها بدون ارائه مستندات قانونی، مدام بر طبل خدشه در سلامت انتخابات می کوبد.

بر این اساس و در حالی که آقای موسوی حتی برای جلسات تخصصی نظارتی نیز جز کلی گویی و اتهام زنی بدون سند حرفی ارائه نمی دهد، چگونه می توان از مناظره "اطراف انتخابات" آن هم در مقابل میلیون‌ها بیننده تلویزیونی سخن گفت؟ به راستی آقای موسوی و مدعیان تقلب در انتخابات چه حرفی را قرار است، در مقابل دوربین‌های تلویزیونی بگویند و بشنوند که آقای هاشمی رفسنجانی چنین مناظره‌ای را گام نخست برای ترمیم بحران اعتماد مورد نظرشان می‌دانند؟ آیا قابل انتظار نیست که جاری شدن ادعاهای بی پایه و غیرمستند مدعیان تقلب در آنتن های تلویزیونی و پژواک فحاشی‌های مکرر عده ای کم طاقت در فضای عمومی کشور یک‌بار دیگر زمینه تشویش اذهان عمومی را ایجاد کند؟ پس چگونه است که آقای هاشمی رفسنجانی فاز نخست پروژه اعتمادسازی خود را بر مناظره "اطراف انتخابات" متکی می کند؟

2-2- هاشمی رفسنجانی در شرایطی خواستار آزادی بی قید و شرط رهبران اغتشاشات اخیر می شود که وزیر اطلاعات بازداشت رهبران آشوب را گامی مهم در برقراری حاکمیت قانون و آرامش در کشور ارزیابی کرده است.

در همین رابطه حجت‌الاسلام محسنی اژه ای وزیر اطلاعات با تقسیم بازداشت شدگان غائله اخیر به 3 گروه، گفت: "کسانی که به نحوی در جریان اغتشاشات اخیر در زمینه تصمیم گیری نقش داشتند، بازداشت هستند تا تکلیف آنها مشخص شود. این افراد منجر به حضور مردم در خیابان ها شدند. گروه دیگر از عناصر ضد انقلاب بودند که از شرایط موجود سوء استفاده کرده‌اند، این افراد دستگیر شده و آزاد نخواهند شد."

اژه‌ای با اشاره به گروه سوم از بازداشت شدگان گفت: "عناصر اصلی این بخش دستگیر شده و بخشی از مردمی که تحت تأثیر جو ایجاد شده قرار گرفته و توسط پلیس دستگیر شده بودند، آزاد شدند و یا به زودی آزاد می شوند."(11)

بنا براین، توقع می رود که رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، نظر کارشناسی رییس دستگاه امنیتی کشور را در این خصوص صائب دانسته و بداند که فاز دوم نقشه راه مورد نظرشان که شامل آزادی بی قید و شرط آشوبگران است، نتیجه ای جز از بین بردن آرامش و امنیت کنونی را در پی نخواهد داشت.

البته در اینجا ذکر نکته ای از تاریخ در خصوص شیوه برخورد آقای هاشمی رفسنجانی با منتقدان دولت سازندگی خالی از لطف نیست.

حدود 19 سال قبل یعنی در 23 خرداد 69، 23 نفر از اعضاء نهضت آزادی و افراد موسوم به ملی مذهبی‌ها به دلیل انتقاد از سیاست‌های اقتصادی دولت آقای هاشمی رفسنجانی و به دستور ایشان بازداشت شدند. در همین رابطه عزت الله سحابی یکی از بازداشت شدگان سال 69 می گوید: "ما به آقای هاشمی نامه اعتراضی نوشتیم. اعتراض ما به آقای هاشمی این بود که اولاً اوضاع اقتصادی کشور بسیار خراب است. فقر و اختلاف طبقاتی بسیار فاحش است. دوم اینکه وضع سیاست خارجی ما به گونه ای است که ما در انزوای کامل قرار گرفته ایم و همه دنیا با ما مخالف هستند. در رابطه با این نامه، 23 نفر را بازداشت کردند که یکی از آنها من بودم... بعد از دستگیری ها، در کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، چند تن از نمایندگانی که مرا می شناختند، به آقای هاشمی اعتراض کردند که چرا عزت الله سحابی را گرفتی؟ آقای هاشمی پاسخ داده بود: «رویش زیاد شده بود، می خواستیم رویش را کم کنیم.»"(12)

آری! ظاهراً آقای هاشمی رفسنجانی که امروز آزادی بی قید و شرط رهبران آشوب‌های اخیر را دنبال می کند، فراموش کرده که در کمتر از 20 سال قبل و تنها به خاطر "زیاد شدن روی منتقدان دولتش" آنان را ماه‌ها به زندان می افکند.

3-2- آسیب دیدگان وقایع اخیر عمدتاً از 2 گروه هستند. یا آن دسته از نیروهای انتظامی و بسیجیانی هستند که در هجمه آشوبگران به شهادت رسیده و یا مجروح شده اند. دسته دیگر کسانی هستند که با علم به قانون شکنی با هر وسیله ای که در اختیار داشتند، اعم از سلاح گرم و سرد و یا میله و پاره آجر و آتش افروزی، امنیت شهروندان را به مخاطره انداختند و در مقابل با پاسخ کوبنده و قاطع مردم و نیروهای انتظامی سرکوب شدند.

ظاهراً منظور آقای هاشمی رفسنجانی از همدردی با آسیب دیدگان حوادث اخیر، همدردی با گروه دوم است. نگارنده بدون آنکه بیش از این قضاوتی کند، تنها به بیان دیدگاه یک دهه قبل جناب آقای هاشمی رفسنجانی در خصوص غائله کوی دانشگاه تهران و در شرایطی که اغتشاش‌گران کوی دانشگاه ایشان را نیز آماج توهین و هتاکی خود قرار می دادند، می پردازد. آقای هاشمی در این خصوص گفته بود: "توده های مردم و این نیروهای متعهد که خیلی در جامعه فراوان هستند، تا یک حدی تحمل می کنند. اگر زمانی احساس کنند که به اصولشان و بنیان انقلاب که به جانشان بستگی دارد و این همه برای آن شهید دادند و سرمایه گذاری کردند، آسیب می رسانند، به صورت دیگری برخورد می کنند.شما نمونه اش را در حوادث کوی دانشگاه دیدید. مردم به طور خودجوش یک عکس العمل وسیع نشان دادند."(13)

4-2- آقای هاشمی رفسنجانی در آخرین گام پیشنهادی در نقشه راه خود، خواستار مقابله با محدودسازی مطبوعات شد. البته این پیشنهاد علی الاصول پیشنهاد درستی است و در تمامی دوران‌ها باید مورد توجه مجریان قانون باشد. اما نکته ای که در این میان نباید فراموش شود آن است که در وقایع اخیر، معدودی از رسانه ها و مطبوعات به‌عنوان بازوی مطبوعاتی وزارت خارجه انگلیس رفتار کردند. مانند آنچه که در جریان تفتیش دفتر روزنامه کلمه سبز آشکار شد و پیوندهای پنهانی این جریان رسانه ای با بی‌بی‌سی فارسی و ایفای نقش ویژه در هدایت اغتشاشگران اثبات شد. آیا جناب آقای هاشمی رفسنجانی آزادی چنین رسانه هایی را نیز مطالبه می‌کنند؟


پی‌نوشت‌ها:

(1) http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1371654&Lang=P
(2) http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1371654&Lang=P
(3) http://www.alarabiya.net/articles/2009/06/30/77474.html
(4)http://www.radiofarda.com/content/f4_Britain_crisis_credibility_Iran/1762769.html
(5) http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/07/090717_wkf-state-iran-wood.shtml
(6) http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1371654&Lang=P
(7) http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1371654&Lang=P
(8) http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1371654&Lang=P
(9) http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1371654&Lang=P
(10) http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1371654&Lang=P
(11) http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/06/090629_nm_election_arrest.shtml
(12)روزنامه فتح- چهارشنبه 2 بهمن 1378- شماره 49- صفحه 6
(13)روزنامه ایران- 7 بهمن 1378
منبع


  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  دوشنبه 88/4/29ساعت  1:13 صبح  توسط چند طلبه و دانشجو 
      نظرات دیگران()

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    نیت شوم موسوی خوئینیها، خاتمی، مهدی هاشمی... از زبان فرمانده سپا
    سیر تا پیاز سفر شمال هاشمی هنگام مراسم تنفیذ و تحلیف
    بررسی شیوه جدید براندازی: 1. انقلاب گل رز در گرجستان
    توجیهات آبکی احمدی نژاد در مورد سه عزل
    چرایی انتقاد خبرگان از مواضع هاشمی نسبت به رهبری
    پناهیان: دوران تحمیل مسائل به رهبری گذشت
    باز هم استعفای یکی دیگر از دلسوزان احمدی نژاد
    ادامه انحرافات هاشمی و عدم حضور در مراسم تنفیذ
    پنجشنبه، دومین جلسه دادگاه متهمان آشوبها
    رسایی: بهزاد نبوی، تاجزاده وابطحی دست دومند؛پدران معنویشان رامحا
    رفتار جالب روزنامه های مختلف در قبال خبر دادگاه کودتا چیان
    چوپانی: تهمت نمایشی بودن دادگاه جرم است
    اعترافات متهمین به آشوب: هاشمی هم بود!
    توطئه اطرافیان احمدی نژاد
    انکار روز روشن
    [همه عناوین(238)]