دکتر غلامحسین الهام در گفتوگوی تفصیلی با
رجانیوز، با بیان اینکه درخصوص طیفهای گفتمانی طی 2 دههی اخیر انقلاب گفت: اولین گفتمان بعد از امام با دولت آقای هاشمی کلید خورد که گفتمان توسعه بود. در بحث توسعه آسیبهای جدی به عدالت وارد شد، این آسیبها شکافهایی در جامعه بین حاکمیت و مردم ایجاد کرد و به تدریج دولت، حاکمیت را به سمت یک گروه و طبقه خاص سوق داد.
وی با تأکید بر اینکه "چون رهبری بهطور جدی پرچمدار گفتمان عدالت بود، ارتباط حاکمیت و مردم از طریق رهبری حفظ شد"، ادامه داد: این ارتباط بین مردم و رهبری باقی ماند و از مسیر دولت عبور کرد. دولت بهجای فراگیر بودن حوزه پوشش، به گروه خاصی که بعداً الیتها (نخبگان) از دل آن بیرون آمدند، محدود شد. این موضوع با نگاه انتقادی رهبری به گفتمان دولت همراه بود.
الهام خاطرنشان کرد: در پی انتخابات ریاست جمهوری سال 76 و با شکاف به وجود آمده، افرادی دنبال یک گریزی از این گفتمان بودند و شاکلهی تبلیغاتی آقای خاتمی هم به گونهای بود که فاصلهای با دولت آقای هاشمی را القا می کرد. همچنین در رقیب وی هم نکاتی وجود داشت که باعث میشد مردم تصور کنند آقای ناطق کپی آقای هاشمی است، به همین خاطر رویکرد مردم به سمت آقای خاتمی شاید اینگونه قابل تحلیل باشد که میخواستند از گفتمان هاشمی فاصله بگیرند.
وی با اشاره به اینکه "تصور این بود که یکی از مسائلی که آقای خاتمی به آن خواهد پرداخت، همین مسئله عدالت اجتماعی است"، افزود: ولی در نهایت بخشی از جریانی که در سال 76 روی کار آمد، یعنی بعضی از روشنفکران و حامیان خاتمی، افق نگاهشان تغییر ساختار حکومت و عبور از نظام دینی به سمت یک نظام سکولار بود.
سخنگوی دولت با رد این نگاه که مردم با انتخاب خاتمی به دنبال عبور از حکومت دینی بودند، این نوع نگاه را معطوف به برخی روشنفکران و سیاستمداران همراه خاتمی دانست و اظهار داشت: یکی از ویژگیهای آقای خاتمی ملبس بودن وی به لباس روحانیت بود که مردم اصولاً چنین انتظاری یعنی عبور از نظام دینی را از روحانیت ندارند.
وی اضافه کرد: همچنین شعارها و رویکردهای مردمگرایانه که در صحبتهای آقای خاتمی در آن دوره بروز میکرد، این احساس را ایجاد کرده بود که وی نگاه تودهای و مردمگرایانه دارد، با قشرهای متوسط و بدنه جامعه امکان ارتباط دارد و میتواند سخنگوی این قشر باشد.
وزیر دادگستری با بیان اینکه در پایان دولت سابق نه تنها مشکلات اقتصادی مردم حل نشد بلکه شکافهای جدیدی ایجاد شد که هزینههای سیاسی، امنیتی و اجتماعی سنگینتری را هم به جامعه تحمیل کرد، افزود: طبیعی بود که جامعه به دنبال یک تحول در این جهت میگشت، ورود دکتر احمدینژاد به عرصه، زمینه تغییر را پدید آورد.
وی در بخش دیگری از این گفتوگو، تشکیل حزب کارگزاران را نقطه عبور هاشمی از جامعه روحانیت دانست و گفت: این اتفاق، فاصلهی او را از مبانی و ارزشهای سنتی روحانیت تشدید کرد.
الهام با تأکید بر اینکه هاشمی دهه سوم انقلاب، هاشمی دهه اول انقلاب نیست و از نظر گفتمانی هم نمیتواند باشد، تصریح کرد: به نظر من، آقای هاشمی حتی ظرفیت تغییر گفتمان موجود حکومت دینی را از نظر شخصی دارد، منتهی به صورت کارویژههای خاص خودش. آقای هاشمی میتواند یک خاتمی پیچیدهتر، سیاسیتر و پرنفوذتری باشد که حامیان خود را در بخشی از اجزاء سنتی حاکمیت حفظ کرده است، چون این ماهیت و فاصله سابقه انقلابی و سنتی به راحتی قابل تحلیل دوستان قدیمی وی نیست، لذا هاشمی بخشی از دوستان سنتی خود را از بین روحانیت حفظ کرده و آن خوش بینی تاریخی به آقای هاشمی اگرچه تا حدود زیادی کاهش یافته اما بخشی از آن هم باقی مانده است.
وی درخصوص انتخابات نهم ریاست جمهوری خاطرنشان کرد: در این دوره، تبلیغات آقای هاشمی با آن ژستهایش کاملاً با دورههای قبل تفاوت داشت، او به این باور رسیده بود که باید با لایههای دیگری از جامعه ارتباط برقرار کند و خیالش هم راحت بود که با سابقه قبلی خود میتواند بخشی از بدنه سنتی جامعه را محفوظ بدارد، گمان میکرد که قشرهای انقلابی تند را نیز به خاطر تندروی غیرواقع بینانه که از ابتدای دوره ریاست جمهوریاش نسبت به وی داشتهاند، باید از صحنه تصمیمگیری حذف کند.
سخنگوی دولت اضافه کرد: مدارکی هم وجود دارد که نشان میدهد تلاش جدی هاشمی در دور اول بر این بود که احمدینژاد را حذف کند و در این جهت توفیقی پیدا نکرد لذا خود او حدس میزد که در میان رقبای سال 84، جدیترین رقیب او ممکن است احمدینژاد باشد ولی چون هنوز جامعه با احمدینژاد آشنایی کامل نداشت، تصور چنین نتیجهای را نداشت.
وی با بیان اینکه در طول این دوره، احمدینژاد گفتمانش برمبنای عدالت بود و خیلی شفاف با مردم آن را مطرح کرد و توانست با این گفتمان غلبه پیدا کند، افزود: از این دوره به بعد، احیای گفتمان و اندیشه امام هم در حوزههای عدالت اجتماعی و هم در حوزه ارتباط با مردم و تعامل حکومت با مردم و شکسته شدن حلقه تنگ مدیرانی که به ناحق در قدرت جایگیر شده بودند.
وزیر دادگستری گفت: سادگی رفتار و فراگیر شدن قدرت و حضور مردم در عرصه تصمیمگیری در کشور، نگاه جامع به مجموعه کشور از روستا تا شهر، رها کردن دولت و منتشر کردن آن در همه بخشها، سادهگرایی و سادهزیستی احمدینژاد و صداقتش پایههایی برای قدرت مردمی او شد.
وی در بخش دیگری از این گفتوگو تخریب زودهنگام احمدینژاد در انتخابات دهم توسط رقبا را مورد اشاره قرار داد و بهعنوان نمونه اظهار داشت: آقای خاتمی در یک نشستی، وقتی افراد جمع شده در آن جلسه، شعار "مرگ بر احمدینژاد" سردادند، گفت: مرگ بر افراد نگویید، بگویید "مرگ بر تفکر احمدینژاد". خیلی صریح، این مُشت، برای عموم مردم باز شد. شاید اگر این کار را نمیکردند، برای بدل سازی در این گفتمان موازی که به اسم امام آمده بود و می خواست از اعتبار امام استفاده کند، می توانستند تا حدودی اثرگذار باشند ولی خیلی زود کم آوردند.
سخنگوی دولت تأکید کرد: احمدینژاد خاستگاه این جریان را رو کرد و ارتباط موسوی را با 2 دولت و درواقع همان گفتمان هاشمی و خاتمی برملا ساخت. این هوشمندی، یکباره جهشی در جامعه ایجاد کرد، آن چیزی که اینها فکر میکردند، میتواند نقطه غلبهاشان باشد، به نقطه منفی تبدیل شد و دریافتند که احمدینژاد با یک خیزش عمومی حرکت کرد ولی موسوی نه.
وی با اشاره به روش رقیب در قبال احمدینژاد در انتخابات اخیر گفت: آنها خواستند احمدینژاد را تخریب کنند ولی صداقت بارز احمدینژاد را نتوانستند تخریب کنند. شعار آنها وصل کردن دروغگویی به احمدینژاد بود، بدترین تخریبها را کردند، اگر از حیث تخریبی نگاه کنیم، احمدینژاد مظلوم این انتخابات بود، به شدت تخریب شد. آنها تخریب احمدینژاد را از مدتها قبل شروع کردند.
سخنگوی دولت تصریح کرد: قصد بنده این نیست که تقابلی در جامعه ایجاد کنم و جامعه را بین 24 میلیون و 13 میلیون تقسیم کنم و اصلاً این را قبول ندارم، اتفاقاً 2 دسته کردن جامعه چیزی است که آنها شدیداً به دنبال آن هستند. باید توجه کرد در یک جامعه اسلامی، قطبی کردن وجود ندارد ولی آنها یک ظرفیتی بهکار بردند که این اتفاق بیافتد اما نشد و دنبال این هستند که این تقابل را حفظ کنند و این عدد را رشد دهند.
وی در بخش دیگری از این گفتوگو با بیان اینکه آنهایی که مرتب برای کشور دم از هزینه میزنند و برنامه هستهای احمدینژاد را پرهزینه اعلام میکنند، معلوم نیست پای منافع ملی تا کجا بایستند، تأکید کرد: آنها با اولین مسئله عقبنشینی میکنند و هر مسئلهای را بحران تعریف میکنند. شما آقای موسوی را در عرصه ایستادگی مقابل بحران هرگز نمیبینید، اگر در مقوله 8 سال اول و ایستادگی در دفاع مقدس هم میبینید، با در نظر گرفتن اینکه امام فرماندهی میکرد، مشاهده میکنیم که ظرفیت امام از هر حیث یک ظرفیت ممتاز و بینظیر برای کشور بود ولی دولت وقت در طراز این ظرفیت و توانمندی نتوانست عمل کند.
الهام در توضیح این مسئله افزود: ببینید اینها چگونه بازویی برای امام بودند؟! این پرسشی اساسی است، در بحث قطعنامه سال 67، وقتی امام قطعنامه را پذیرفتند، تصریح کردند من تا چند روز قبل از این، به ادامه نبرد تا مسیر پیروزی که رفع فتنه از کل عالم بود، فکر میکردم، بحث این است، این مقوله برای امام یک اتفاقی بود که در یک پروسه چند روزه پیش آمد. ناشی از این بود که اینها کاملاً تسلیم شدند و القا می کردند ما نمی توانیم.
عضو حقوقدان شورای نگهبان درخصوص بیانات رهبر انقلاب درباره آقای هاشمی رفسنجانی و جواز یا عدم جواز نقد وی در آینده تصریح کرد: همیشه نقد باید مبتنی بر یک مبنا و منطق باشد، نقد مبتنی بر این مبانی باقی میماند. نه رهبری خواستار حذف است و نه چنین اتفاقی ممکن است. اشخاص یا باید دور خود حصار بکشند و با جامعه کاری نداشته باشند که مصونیت داشته باشند یا اگر با جامعه ارتباط داشتند، در معرض خطر هستند.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: جامعه اسلامی این را برنمیتابد که کسی که در عرصه کار و اجرا باشد، بعد هم فکر کند که مردم نسبت به او هیچ حرف و نقد و نقلی نخواهند داشت. رفتار خود افراد هم در نقدشان تأثیر دارد. هر چه افراد شفاف، راحت و با صداقت با مردم باشند، ظرفیت جامعه آن را بیشتر میپذیرد، یعنی سطح جامعه ما دارای یک سطح فرهنگی خوبی است، در کل جامعه ما جامعه خوبی است، یک جامعه ارزشمند است، منصف و عاطفی است.
سخنگوی دولت اظهار داشت: اینها ظرفیتهای خوبی است که در مردم وجود دارد، البته در جامعه ممکن است کسانی دچار مشکل شوند، من نمیخواهم بگویم جامعه دچار هیچ آفتی نیست، هرکس با مردم همراهی کند، مردم هم در قبال او نگاه منصفانهای دارند. اما اگر بخواهیم مردم بنده و شما را در هالهای از تقدس و مصونیت ببینند و چشمانشان را در برابر حقیقت ببندند، اصلاً شدنی نیست، اصلاً تربیت انقلاب این را اقتضا نمی کند. اساساً سیره امام(ره) و مقام معظم رهبری هم اینگونه نبوده است.
الهام در پایان گفت: چرا ما باید این انتظار را داشته باشیم که انسانها نیندیشند و واقعیتها را نبینند، یعنی هر طور که ما تعریف میکنیم، ما را ببینند، این نمیشود. در تبلیغات ممکن است که مدتی افراد را در این فضا نگه دارند که هر چه را که میخواهند، به مردم القا کنند ولی بالاخره وقتی فرا میرسد که انسان چهرهاش را میشوید و چهره واقعیاش را میبیند. همیشه جامعه ما را از پشت یک نقاب نگاه نمیکند، بهخصوص تربیت جامعه ما و تربیت انقلاب اینگونه است، با ارتباط صحیح با جامعه می توان سوءتفاهم ها را رفع کرد و از مزمن شدن آنها و تبدیل شدن مشکلات به بزرگ و بحرانی پیشگیری کرد.