منافقین معمولا در دو موضع باطن شیطانی خود را لو می دهند؛ یکی هنگامی است که با هم فکران دگر اندیش خود سخن می گویند و از باب «اذا خلوا الی شیاطینهم...» و دیگری هنگامی است که دچار اختلافات داخلی می شوند. این روزها موضع گیری برخی عناصر تندروی اصلاح طلبان در هر دو موضع مذکور، ذات ناخوشایند و انحصارطلب این عده را که در دولت سابق هم از سوی خاتمی به منحرف کردن دولت به سوی اهداف شیطانی خود متهم شدند آشکار می کند.
سایت اصلاحات در این باره با اشاره به منش احزابی چون مشارکت و سازمان مجاهدین می نویسد: وزارت علوم در آن سالها توسط افرادی مانند دکتر «خ» و «ظ» (خانیکی و ظریفیان) اداره می شد و همین ها با تغییر آیین نامه تشکل ها، آزادی تشکل های سیاسی را سلب کردند... همان زمان متوجه شدیم منفعت طلب ها را باید از اصلاح طلب ها جدا کرد. روی دوش ما سوار شدند و همه نیروهای اصلاح طلب را خانه نشین کردند و منفعت طلب ها را بر آنان سوار کردند. الان هم همان ها دوباره اطراف خاتمی را گرفته اند. بی معرفت هایی که جواب سلام اعضای ستادهای انتخاباتی را بعد از سوارشدن بر اسب قدرت نخواهند داد. باز هم اگر حرف آنها را مو به مو گوش ندهیم، می شویم ضد اصلاحات. بروید ببینید بعد از دوم خرداد چه گروه هایی روی کار آمدند، اصلاح طلبان اصیل یا منفعت طلب های بی ریشه؟ با صراحت عرض می کنم وضع الان اصلاح طلبان بدتر از دوم خرداد است. برخی اطرافیان آقای خاتمی، نماینده میرحسین موسوی را 4ساعت پشت در نگه می دارند. وقتی با میرحسین و کروبی و نوری و کرباسچی  این گونه رفتار می شود، وای به حال دیگران.

سایت مذکور اضافه می کند: اگر می گویید می خواهید درون قدرت باشید و با تعامل کارهایتان را گام به گام پیش ببرید، بروید سراغ میرحسین و کروبی... اما اینکه چرا رفته اید سراغ کسی که می گوید «وقتی به این فکر می کنم که دوباره رئیس جمهور این مملکت  شوم تمام دست و بدنم می لرزد» باید واقعا پاسخگو باشید. بالاخره ما هم پای حرف های خاتمی نشسته ایم. دقیقا به همان دلیل که خاتمی قانع نمی شد بیاید ما هم معتقدیم نباید می آمد. حتی الان هم می گوید که «علی رغم میل باطنی آمده ام.»... لازم باشد کد می دهیم که چه کارهایی کردید تا میرحسین موسوی نیاید. اکنون که خاتمی را مجبور کرده اید بیاید، برنامه تان چیست؟ آمده اید برای تعامل یا دعوا؟ اگر می خواهید تعامل کنید آیا حاکمیت به شما اطمینان دارد؟ اگر می خواهید دعوا کنید آیا خاتمی اهل دعواست؟ شما و خاتمی با هم جور درنمی آیید.
اصلاحات می نویسد: چطور آن زمان که شعار عبور از خاتمی را مطرح کردید، از اصلاح طلبی خارج نشدید اما امروز که با نامزدی خاتمی مخالفیم، خروج کرده ایم؟ مگر اولین بار عبور از خاتمی را نشریه عصر ما (سازمان مجاهدین) مطرح نکرد؟ چه انتقاداتی از خاتمی کردید تا حمایت از معین را توجیه کنید. چه کسی گفته یک ملت باید جلوی شما تعظیم کند تا روی دوشش به قدرت برسید؟ چه کسی به فلان آدم خوش احوال اجازه داده که زنگ بزند مدیرعامل خبرگزاری... را تهدید کند که چرا از میرحسین حمایت می کنید؟... چه گلی به سر این مردم و اصلاح طلبی زده اید که این قدر طلبکارید؟
این سایت اصلاح طلب در پایان می نویسد: ...می نشینید یک عده ساده لوح و جوان  احساسی پیدا می کنید و می گویید انتخابات دوره نهم مهندسی شده  بود!؟ کدام مهندسی؟!... البته شما یک راهبرد اساسی دارید و آن هم این است؛ «دیگی که برای من نمی جوشد، می خواهم سر سگ بجوشد.» شما وقتی حساب و کتاب می کنید و می بینید اگر میرحسین موسوی یا کروبی بیایند چیزی به شما نمی رسد، به این نتیجه می رسید حالا که چیزی به ما نمی رسد بگذاریم که ببازند... اگر به دنبال پست و مقام هستید، عیبی ندارد، اما چرا سرمایه های جریان اصلاح طلبی را می سوزانید. 10 سال از عبدالها نوری خواهش کردید سکوتش را بشکند و از او استفاده کردید اما وقتی سکوتش را شکست، سانسورش کردید. 20 سال خواهش کردید موسوی سکوتش را بشکند  اما وقتی این اتفاق مهم افتاد، به او تاختید و زیرسوالش بردید. فقط در این چند روز به این پرسش فکر کنید که چرا خیلی از اصلاح طلبان نظیر مهاجرانی، کدیور، باقی، سروش، نوری، عبدی، کرباسچی، کروبی، منتجب نیا، هادی خامنه ای و... از خاتمی دور شدند؟ چرا همه ساکتند و فقط مشارکت و مجاهدین در این روزها فعال هستند؟