سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انتخاب دهم
در 30 سالگی یک انقلاب و آغاز دهه چهارم حیات آن، 85 درصد مردم بار دیگر به نظام برآمده از آن انقلاب «آری» گفتند و با قریب 40میلیون رای، نشان دادند مردم سالاری و دموکراسی حقیقی یعنی چه. انتخابات 22خرداد 88- 12ژوئن 2009- جنبشی است الهام بخش و انتخاباتی دوران ساز در جهان، و این کم ضربه ای به فراعنه مدعی سرقفلی دموکراسی نیست.
هضم چنین اتفاق بزرگی البته آسان نیست. جبهه استکباری غرب اگر در برابر این انفجار اطلاعات سکوت و انفعال پیشه کند، حتما قافیه را نه فقط مقابل ایران بلکه در برابر جهان کنجکاو و مطالبه گر باخته است. پس باید بازی را به هم زد و به شعبده و تحریف و مصادره ماجرا پرداخت. آمریکا و انگلیس و برخی دولت های اقماری اروپایی در این ماتم بزرگ تنها نیستند. در داخل ایران نیز می توان دو جبهه بزرگ را جست که حس مشترکی با آن جبهه بیگانه دارند. برای این دو جبهه نیز، تن دادن به رفراندوم و جنبش بزرگ ملت، یعنی مرگ. فریاد فجیعی هم که به راه انداخته اند؛ بی شباهت به ناله های محتضر نیست.
درباره حماسه 22خرداد و صف بندی های مقابل آن چند نکته به اجمال قابل ذکر است:
1-سه جبهه در برابر انتخاب خیره کننده ملت صف آرایی کردند. اول: جبهه استکبار. دوم: دیکتاتورهای سیاسی ورشکسته که خیال می کردند با منحرف کردن مسیر انقلاب می توانند دولت و قدرت را در قبضه خود درآورند و قانون را زیر پا کشند و با ایجاد نوعی الیگارشی،گردن کلفتی پیشه کنند. آنها انتخابات را صرفا به عنوان محملی برای تداول قدرت بین چند حزب ائتلافی می دانستند و رای مردم را تا آنجا قبول داشتند که تبدیل به چرخ ارابه قدرت آنان شود ولاغیر. طلحه و زبیرهای معاصری بودند که بیعت با انقلاب را فقط به شرط «شراکت در قدرت» قبول داشتند وگرنه ابایی نداشتند سر به شورش بگذارند و عرصه را به خیال خود بر حاکمیت تنگ کنند. به سادگی از تغییر قانون اساسی و تمدید ریاست جمهوری فلان آقا سخن گفتند تا خود در قدرت بمانند، بعدا برای بهمان آقا لایحه اختیاراتی نوشتند که می شد با آن اختیارات، مصوبات مجلس و احکام قوه قضائیه را وتو کرد. سپس خیز برداشتند از نظام باج بخواهند، پس بست نشینی در مجلس را راه انداختند. پس از آن با گردن کلفتی تمام تهدید کردند نمی گذارند انتخابات مجلس هفتم برگزار شود. تهدید به استعفا در سطوح بالای مدیریتی کردند و... حالا می گویند به قانون و انتخابات و رای مردم گردن نمی نهیم چون نامزد-های- مورد حمایت احزاب و ائتلاف ما رای نیاورده اند. دیکتاتورند به تمام معنا. سوم: سوءاستفاده کنندگان و متخلفان و مفسدان اقتصادی که از رای ملت به هراس افتاده اند و به شدت نگرانند که رای خیره کننده ملت به نامزد مصرّ بر مبارزه با تبعیض و فساد، خون تازه در رگ های مبارزه با مفاسد و مقابله با زد و بندهای کلان اقتصادی جاری سازد و تبدیل به جنبش اجتماعی- سیاسی بی سابقه شود. جبهه دوم و سوم، بسیار به هم نزدیک عمل می کنند اگر نگوییم که با هم منطبق هستند.
ثانیا ملت ایران ضمن حضور در جشنی 39میلیون نفری، با 5/24میلیون رای، به تداوم دولت رئیس جمهوری رای داده اند که به تعبیر روزنامه انگلیسی تایمز «کار بوش را تمام کرد» و به تعبیر خود بوش «با روی کار آمدن او موفقیت ما در تعطیلی برنامه هسته ای ایران از هم پاشید. ما کار را در دوران اصلاح طلبان تمام کرده بودیم.» تحلیل بوستون گلوب درست است که «پیروزی احمدی نژاد بدترین نتیجه ای است که می توانست برای آمریکا حاصل شود» یا به تعبیر شالوم معاون وزیرخارجه اسرائیل «انتخاب مجدد احمدی نژاد به ریاست جمهوری ایران نشان دهنده این است که بسیاری از مردم ایران همچنان از سیاست کنونی این کشور و برنامه هسته ای آن حمایت می کنند و هیچ شانسی برای تغییر آن در آینده متصور نیست.»
بهمن ماه سال 86 بود که جان ساورز سفیر انگلیس در سازمان ملل و سرنیگل شینوالد سفیر لندن در واشنگتن با لحنی مشابه اعلام کردند در 18 ماه آینده دو انتخابات مهم (مجلس و ریاست جمهوری) در راه است و باید فشار را آن قدر افزایش داد تا مردم ایران بفهمند ادامه روند کنونی برایشان هزینه دارد. حداقل 18ماه بود که 3سرویس جاسوسی اینتلیجنس سرویس، سیا و موساد به طور هماهنگ و شبانه روزی برای تغییر انتخاب ملت ایران فعالیت می کردند. آنها با شبکه ای گسترده در ایران داد و ستد اطلاعاتی و سیاسی داشتند. رسانه راه انداختند یا رسانه های موجود را تقویت کردند. حتی تغییرات اساسی در صدای آمریکا و بی بی سی انگلیس ایجاد شد. برنامه های فارسی، گسترده و متحول شد اما نتیجه حداقل یک سال و نیم زحمت، خاکستری از رویاهایی است که اینک به کابوس تبدیل شده است. نه تنها مردم با حضور دشمن شکن خود، صلابت و استواری و پابرجایی را در جهان طنین انداخته اند بلکه پروژه انقلاب مخملین هم، جای خود را به خروشندگی دوباره دریای انقلاب داده است، گویی که این موج را هیچ سکون و آسایش و آرامشی نیست. کار به جایی رسیده که بی بی سی هم مسلمان شده و این شب ها الله اکبر می گوید! به راستی که الله اکبر. کار به جایی رسیده که بی بی سی و صدای آمریکا هم در این شب و روزها، به تقبیح کودتای ننگین 28مرداد 1332 می پردازند تا شاید بتوانند عنوان کودتای 28 مرداد را بر قامت حماسه 39میلیون نفری ملت در 22خرداد بپوشانند! بی بی سی که 56 سال پیش در شب کودتا اسم رمز عملیات آژاکس (حالا دقیقا نیمه شب است) را گفت تا آن کودتای سیاه آغاز شود، این شب و روزها مشترکا به همراه ارگان سازمان سیا (رادیو فردا) نگران کودتا در ایران است.
انگلیسی ها اولین بار نیست که غافلگیر می شوند. 4سال پیش هم روزنامه گاردین نوشت ارزیابی سفارت انگلیس درباره انتخابات ریاست جمهوری ایران اشتباه درآمده و دیپلمات های انگلیسی غافلگیر شده اند. امروز هم جوزف بایدن معاون رئیس جمهور آمریکاست که می گوید «اینکه احمدی نژاد 68درصد یا هر درصد دیگری از آرا را به دست آورد نامحتمل و غیرقابل قبول است»! در یک کلام امیدهای مثلث استکبار (آمریکا انگلیس و رژیم صهیونیستی) برای کودتای خزنده در خاورمیانه و احیای طرح مرده خاورمیانه جدید از دست رفته است. آنها اما فاز جایگزین پروژه را به اجرا گذاشته اند و آن، مغلوب کردن پیروزی ملت ایران و مقلوب نشان دادن صحنه ای است که به دست خود ملت رقم خورده است. با تمام نیرو هم به میدان آمده اند و حتی حاضرند نیروهای میدانی خود را برای انتحار پیش بفرستند. شوخی نیست. بازی مرگ و زندگی برای آنهاست.
3-جبهه دوم صف آرایی کرده در برابر انتخابات و انتخاب 22خرداد، وضعیت نگران کننده ای دارد. غیر از طیف هایی که پیش از این به داد و ستد و قول و قرار کامل با جبهه اصلی و استکبار، رسیده بودند، طیف دیگر به اعتبار شوک و ناکامی بزرگ، در معرض طعمه شدن برای بیگانه قرار دارد مانند فرزندی که از پدر و مادر خویش به خشم و قهر گریزد و خیابانی شود. این طیف حتما خطاهای استراتژیک دارد که به سادگی حمایت جبهه استکبار را جلب می کند، هر چند که راه جبران و بازگشت از خطا به رویش بسته نیست. ماجرای این طیف می تواند بدفرجام شود آن گاه که بخواهد مانند عمرسعد چرتکه بیندازد و آخر سر نه به گندم ری برسد و نه خرمای بغداد، بلکه ملعون دوست شود و زیر پای دشمن به حقارت افتد. یا بشود ماجرای برخی طیف های ساده دل در روزگار مبارزات مشروطه که بعدها فهمیدند فریب خورده اند و گفتند «سرکه ریختیم، شراب شد»! اما دیگر دیر شده بود.
4-جبهه سوم به هیچ صراطی مستقیم نخواهد شد. ماجرای آنها با جمهوری اسلامی و عدالت خواهی ملت، قصه جن و بسم الله، و آتش و آب است. برای آنها، انتخابات ملی و نتیجه آن، شکست در جنگی بزرگ است بنابراین باید به ملت و منتخب آن اعلام جنگ کرد، اگرچه خود نباید وارد جنگ شد و هزینه داد. باید سپر بلا ساخت و دیوار دفاعی چند لایه کشید. تنش و تشنج و القای تقلب و تخلف و به میدان فرستادن نامزدها و برخی حامیان یا مدعیان حمایت- که تصادفاً بعضی هایشان انتخابات را تحریم کرده بودند، اما حالا طرفدار فلان نامزد شده اند- مصونیت بخشی ولو موقتی به جبهه سوءاستفاده کنندگان و متخلفان اقتصادی دانه درشت است.
5-ملت یک خانواده بزرگ است، همان 39میلیون نفری که با مشتاقی و جان و دل به میدان آمدند. اکثریت قریب به اتفاق آن 39میلیون نفر به شهادت جک استراو، وزیرخارجه اسبق انگلیس چپاول دویست ساله قدرت ها در ایران را از یاد نمی برند و کودتای 28مرداد را فراموش نمی کنند. این ملت از یاد نبرده سخنان رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا را که «ایرانی خوب و معتدل، ایرانی ای است که باگلوله کشته شده باشد» (یعنی ایرانی ها سر و ته یک کرباس هستند و باید آنها را سینه دیوار گذاشت و کشت.) این ملت از مفسدان اقتصادی و دیکتاتورهای سیاسی که دست در یک کاسه دارند منزجرند. البته باید پذیرفت که هر سه جبهه تلاش پرحجمی را برای غبارآلود کردن و فراهم کردن فضای فتنه- به نحوی که تشخیص حق و باطل دشوار شود- سامان داده اند تا لااقل اقلیتی را سر در گم کنند و تقابل را به درون خانواده بزرگ ملت بکشانند. اما این شعبده بازی ها و تردستی، واقعیت صحنه را عوض نمی کند.
پیروزی بزرگی در 22خرداد 88برای ملت ایران رقم خورد به دست همین ملت هوشیار. اما نباید فراموش کرد که تازه اول ماجراست. غریق رو به سقوط، به هر خار و خسی پنجه می زند. کسی که در حال غرق شدن است حتی اگر کسی به نجاتش هم بشتابد با خود به زیر آب می کشد. غریق عربده می کشد. تعجب نکنید که آفتاب را در روز روشن انکار می کنند یا پنجه بر صورت آن می کشند. ملت، نه فقط به هدف بلکه به وسط خال زده است. یک تیر و 3 نشان.
محمد ایمانی-کیهان


  • کلمات کلیدی : میرحسین موسوی، نامه فتنه انگیز هاشمی
  • نوشته شده در  سه شنبه 88/3/26ساعت  2:28 صبح  توسط چند طلبه و دانشجو 
      نظرات دیگران()

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    نیت شوم موسوی خوئینیها، خاتمی، مهدی هاشمی... از زبان فرمانده سپا
    سیر تا پیاز سفر شمال هاشمی هنگام مراسم تنفیذ و تحلیف
    بررسی شیوه جدید براندازی: 1. انقلاب گل رز در گرجستان
    توجیهات آبکی احمدی نژاد در مورد سه عزل
    چرایی انتقاد خبرگان از مواضع هاشمی نسبت به رهبری
    پناهیان: دوران تحمیل مسائل به رهبری گذشت
    باز هم استعفای یکی دیگر از دلسوزان احمدی نژاد
    ادامه انحرافات هاشمی و عدم حضور در مراسم تنفیذ
    پنجشنبه، دومین جلسه دادگاه متهمان آشوبها
    رسایی: بهزاد نبوی، تاجزاده وابطحی دست دومند؛پدران معنویشان رامحا
    رفتار جالب روزنامه های مختلف در قبال خبر دادگاه کودتا چیان
    چوپانی: تهمت نمایشی بودن دادگاه جرم است
    اعترافات متهمین به آشوب: هاشمی هم بود!
    توطئه اطرافیان احمدی نژاد
    انکار روز روشن
    [همه عناوین(238)]