آیت الله صانعی - که طی چند سال گذشته در نقش مرجع تقلید تجدید نظر طلبان ظاهر شده است – در دیدارمیرحسین موسوی تصریح کرده که وعد? میرحسین مبنی بر اعطای آزادی بیشتر به مطبوعات جزء اختیارات او نیست و میر حسین به جای وعد? قطعی باید به طور مشروط چنین وعده ای می داد.
این سخن آیت الله صانعی را با توجه به پیشین? اظهار نظرهای وی در مخالفت های تلویحی و بعضاً صریح با مواضع رهبری معظم انقلاب – می توان و باید به مفهوم ترغیب میرحسین به موضع گیری صریح تر در خصوص اعطای آزادی مطبوعات (از نوع آنچه پس از دوم خرداد 76 رواج یافت و دور? آنارشیسم مطبوعاتی لقب گرفت) تلقی کرد و از آنجا که رهبر انقلاب در ماجرای مطبوعات برانداز فعال در سال های نخستین پس از خرداد 76 شخصاً وارد میدان شده و با افشای پشت صحن? این مطبوعات از آنان به عنوان «پایگاه دشمن» یاد کردند ، اشار? کنایه آمیز آیت الله صانعی را باید به نوعی مانیفست مرجعیت مذهبی تجدید نظر طلبان در جهت ایجاد تقابل میرحسین با رهبری انقلاب به حساب آورد.
از سوی دیگر یک روز پس از رهنمود غیر مستقیم آیت الله صانعی ، امروز برخی از خبرگزاری ها از اظهارات "رمضان زاده" –یکی از اعضای تندروی حزب مشارکت – خبر دادند که با ادبیاتی مشابه نسبت به ادعای میرحسین موسوی راجع به جمع کردن گشت های ارشاد در صورت رسیدن به منصب ریاست جمهوری ، ابراز تعجب کرده و گفته است :وقتی اختیار نیروی انتظامی با کس دیگری است ادعای جمع کردن این گشت ها قابل هضم نیست!
روشن است که اظهارنظر آیت الله صانعی به عنوان یک مرجع دینی و متعاقب آن حرف های رمضان زاده به عنوان یک چهر? شاخص جریان عبور کرده از نظام – که هر دو به شکل کنایه آمیزی در پی القاء وجود انسداد سیاسی و اجتماعی در کشور است – فراتر از یک تذکر ساده به میرحسین موسوی به نظر می رسد و باید آن را به معنای آغاز پروژه ای سیاسی تلقی کرد که با هدف تشویق میرحسین به اتخاذ مواضعی آشکارتر در برابر رهبری کلید خورده است ؛ پروژه ای که پس از دوم خرداد برای سید محمد خاتمی تدارک شد و اگر چه وی را مدتی در این دام گرفتار کرد ولی – به تعبیر رهبر انقلاب – بالاخره پارسایی خاتمی مانع توفیق تجدید نظر طلبان در انفصال وی از نظام گردید.
علاوه بر نشانه هایی که پروژ? «تسریع در ایجاد تقابل میرحسین و رهبری» را آشکارا نشان می دهد و دو نمون? اظهارنظر اخیر را می توان صرفاً سرآغازی بر این ماجرا دانست ، عملکرد گذشت? نیروهای سیاسی عبور کرده از نظام نیز گواه آن است که طی 16 سال گذشته عناصر اصلی این جریان هیچ گاه از ابراز مطالبات غیر قانونی خود دریغ نکرده و در مقاطع مختلف ، حمایت خود از نامزدهای اصلی جریان اصلاح طلب را منوط به اتخاذ مواضع ساختار شکنانه – به ویژه در ارتباط با اصل ولایت فقیه و رهبری انقلاب – از سوی این نامزدها کرده اند ، چنان که در جریان تبلیغات یک هفته ای پیش از مرحل? دوم انتخاب ریاست جمهوری سال 84 و نیز انتخابات اخیر مجلس خبرگان ، از هاشمی رفسنجانی خواستند مواضع خود را در برابر آنچه که آنان «اختیارات فرا قانونی رهبری» تلقی می کنند صریحاً اعلام کند.
از آنجا که در جریان انتخابات سال 1384 میرحسین موسوی گرفتن اختیارات نیروی انتظامی و مدیریت یک شبک? تلویزیونی را از جمله پیش شرط های خود برای حضور در انتخابات اعلام کرده بود و اخیراً نیز با ادبیاتی متفاوت - والبته این بار نه در قالب پیش شرط – بر ضرورت در اختیار داشتن این دو ابزار - که هردو در اختیار رهبری است – تأکید کرده است ، باید در انتظار واکنش میرحسین موسوی در مقابل این گونه مطالبات و تقاضاهای غیر قانونی ماند.
آیا میر حسین قادر خواهد بود عملیات تجدید نظر طلبان برای انفصال از نظام و رهبری را در آستان? انتخابات خنثی کند ؟
هوشمندی و اصول گرایی موسوی چشم انداز روشنی از پاسخ به این پرسش اساسی پیش روی قرار می دهد.چنین باد.
همیشه ایام حساس و کارزارهاست که انسان ها را به مردم می شناساند. این بار ناطق نوری با موضع گیری های انتخاباتی خود وجهه خود را نزد ملت ایران به حراج گذاشته و از جریانات و کسانی که مطرودین امام و امت از اون حمایت می کنند تندتر از همه اونها حمایت کرده. به گزارش خبرگزاری فارس یکی از سایت های اینترنتی اعلام کرد:
اخیرا دیداری بین حجت الاسلام ناطق نوری و سید محمد خاتمی صورت گرفته است که در این دیدار ناطق نوری رهنمودهایی به خاتمی برای پیروزی میرحسین در انتخابات داده است.به گفته سایت امید88 ناطق نوری به خاتمی گفته شما به سراسر کشور سفر کن و بگو که "من کنت مولا فهذا میرحسین مولا "! هرکاری می توانید بکنید تا میرحسین رای بیاورد.
وی افزوده است: من در دولت میرحسین با اینکه با هم اختلافات داشتیم ولیکن وی احترام مرا همیشه داشت ولی احمدی نژاد هیچ احترامی برای من قائل نیست! ناطق نوری همچنین گفته است که من یک تار موی هاشمی را به احمدی نژاد نمی دهم . من همانی هستم که اگر در دوم خرداد76 با هاشمی بودم رای می آوردم و این همه مشکل دیگر وجود نداشت
بعد از انصراف و کنارهگیری آقای خاتمی از صحنه رقابت انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری میرحسین موسوی در جواب نامه خاتمی خطاب به ایشان مطالبی را بیان کردهاند که به نظر رسید برای کسانی که میرحسین موسوی را نخست وزیر ارزشی و انقلابی دوران پرافتخار دفاع مقدس میدانند قابل تأمل باشد، لذا بر آن شدم تا نکاتی را نسبت به این نامه مطرح کنم.
میرحسین موسوی در نامه خود به آقای خاتمی اینگونه عنوان کرده است که:
برای سالها به عنوان یک شهروند از این شخصیت عزیزی چون شما ریاست این جمهوری را بر عهده گرفته است لذت میبردم و به آن افتخار میکردم. زمانی که نسل نوخاسته تلالؤ آرمانهای خود را در آن چهره ملاقات میکرد و به هیجان میآمد به همراه آنان خود را جوان میدیدم این احساس همچنان که هنوز با آنان باقیمانده است با اینجانب نیز هست و ذخیرهای است برای اسلام و انقلاب و...
این جملات دقیقاً بیانگر این نکته است که آقای میرحسین به تفکر و عملکرد آقای خاتمی افتخار میکند و آنچه در آن دوره اتفاق افتاده برایش لذت بخش بوده و اما امروز ایشان در تمام سخنرانیها و گفتگوهای خود توپ انتقاد و تخریب را به سوی دولت نهم مسلح کرده است در حالی که مقام معظم رهبری در رابطه با این دولت فرمودند:
من از دولت حمایت مىکنم. از همهى دولتهاى بر سر کار و منتخب مردم حمایت کردم، بعد از این هم همین خواهد بود؛ از این دولت هم به طور خاص حمایت مىکنم. این حمایت، بىدلیل و بىحساب و کتاب نیست
حال این موضوع بهانه ای شد تا جریانات مهم و اتفاقات دولت آقای خاتمی را به اجمال مرور میکنیم تا ببینیم آقای میرحسین موسوی به چه چیزهایی افتخار میکند و از آن لذت میبرد!
1.بر همگان روشن است که شعارتوسعه سیاسی توسط آقای خاتمی، عرصه برای جریان خزنده تخریب باورهای دینی، فرهنگی و سیاسی مردم با استفاده از مطبوعات و روزنامههای زنجیره ای با حمایت های دولتی باز شد و بازار شبهه افکنی و اهانت به مقدسات به جایی رسید که مقام معظم رهبری فرمودند:
یک جریان منحرف مطبوعاتی با هدف جهتدهی افکار عمومی به مخالفت با اسلام و انقلاب و نظام اسلامی، هر روز موجبات نگرانی و تشویش افکار عمومی را فراهم میکند... و بعضی از مطبوعات پایگاه دشمن شدهاند. (بیانات مقام معظم رهبری 1/2/79- 8/2/79)
2. پروژه قتلهای زنجیرهای یکی از بحرانهای مهم نظام جمهوری اسلامی بود که توسط نیروهای دوم خرداد راهاندازی شد و سعید امامی از نیروهای اطلاعات در زندان به صورت مشکوک کشته شد و گنجی و باقی عالیجنابان خاکستری و سرخپوش را درست وبا حمایت دولت در سطح گسترده ای پخش کردندوچهره نظام مقدس جمهوری اسلامی را در بیرون از کشور خدشه دار نمودند و از این تاریخ به بعد جریان استحاله فرهنگی، تبدیل به جریان براندازی امنیتی و تبلیغاتی با استفاده از نیروهای وابسته به دولت شد.
3. جریان کوی دانشگاه از طرحهای دیگر براندازی بود که در این پروژه میدان داران اصلی را مسئولین دولت خاتمی تشکیل دادند وامروز با مراجعه به مواضع وحرکتهای ثبت شده آنها ازجمله عبدالله نوری، تاج زاده(معاون سیاسی وزارت کشور) و اعضاء سازمان مجاهدین و... که در تاریخ این ملت ثبت شده است افتخارات دولت خاتمی در سطحی برای براندازی نظام مشخص میشود .
مقام معظم رهبری در دیدار اخیرشان با خبرگان رهبری چنین میفرماید:
در برههای از زمان در همین خیابانهای تهران عدهای مغرض با همراهی عده ای از اراذل، چند روزی را با چراغ سبزی که از افرادی در ردههای خاصی از مسئولیت دریافت کرده بودند جولان دادند و در آن برهه، ضد انقلاب فعال شده بود؛ اما اکنون حرکت صحیح و معقول نظام و پیشرفتهای ایران، ضد انقلاب و حامیانشان را غرق ناامیدی کرده است.
4. بحث مذاکره مستقیم با آمریکا طراحی دستاندرکاران دولت آقای خاتمی بود که در سایه شعار گفتگوی تمدنهای ایشان پیگیری میشد و جلسات باغ لواسان و گفتگوی خاتمی با کریستین امان پور و صدور ویزای اختصاصی از سوی جرج بوش به آقای خاتمی همه نشان از حرکت مرموزانه،جهت ارتباط با آمریکا بود. و حمایتهای علنی کاخ سفید از طرفداران و نزدیکان دولت اصلاح طلب ماجرای پشت پرده را برای عموم مردم مشخص نمود.
5. انرژی هستهای حق مسلم ماست، شعاری است که مردم سرافراز کشورمان به جهت باورهای درونی و اعتقادی خود ندا سردادند اما متأسفانه در دولت آقای خاتمی داشت به تعطیلی مراکز انرژی هستهای و دستگاههای سانتریفیوژها میانجامید و نامه مخفیانه آقای خاتمی به کاخ سفید و قبول ذلت بار شرایط آنان، از جمله تعطیلی حرکت هسته ای، نشان از عقب نشینی از مواضع اصولی مردم ایران بودکه با درایت مقام معظم رهبری از این بحران عبور کردیم وبا پیگیری ومواضع مقتدرانه دولت نهم توانستیم فناوری هسته ای را در جهان تثبیت نماییم .
اما تأسف اینجاست که آقای میرحسین موسوی در همین نامه پیشرفت انرژی هستهای را از نقش مهم دولت آقای خاتمی عنوان می کند.
6. گریههای خاتمی به جهت دستگیری و زندانی اکبر گنجی و آغاجری مسألهای نیست که از یاد مردم به فراموشی سپرده شود اشکی که در رثای یاران خود میریخت که آنان دین را افیون تودهها و ملتها عنوان کرده بودند و عاشورای حسینی را انتقام گیری امویان از کشندگان کفار و مشرکین قریش در جنگ بدر میخواندند در مجامع اعلان داشتند که اندیشههای حضرت امام به موزه تاریخ سپرده شده است.
7. مسأله هواپیمای تشریفاتی، اسرار پشت پرده تشریفات دولت آقای خاتمی را نشان داد، هواپیمای بوئینگ 737 که 17میلیون دلار جهت تغییر دکوراسیون در سال 1380 تحویل شرکت «سیل» سنگاپور شده بود تا برای استفاده اختصاصی آقای خاتمی و هیأت دولت طراحی شود و کارشناسان بعد از بررسیهای دقیق اعلام کردند که 12میلیون دلار اضافی داده شده است.
8.. آنچه مسلم است ومردم شاهد آن بودند پروژههای عمرانی در دولت آقای خاتمی بود که اکثراً به تعطیلی کشانده شد و یا اگر کلنگی هم به زمین خورد، متأسفانه در 8 ساله دولتمردان اصلاح طلب اکثر پروژهها از 30% پیشرفت تجاوز نکرده بوداما در دولت نهم همان پروژه ها در عرض 3سال با پیشرفت 70%بقیه ساخت و سازها، مردم شاهد شکوفایی عظیم و به ثمر رسیدن پروژههای عمرانی در کشور شدند که در این رابطه مقام معظم رهبری فرمودند:
البته این حرف درست است که آغاز برخی از این طرحها در دهههای اخیر بوده است اما نباید فراموش کرد که برای به ثمر رسیدن کارهای بزرگ، برخی ارادهها کارآمدتر و بعضی همتها نافذتر هستند.
9. شعار جوانگیری در دوره خاتمی زمین و آسمان را کر کرده بود، اما آنچه از این شعار برای جوانان کشورمان به جا ماند طبق گزارشات رسمی بالا رفتن سن ازدواج و افزایش درصد بیکاری و سمت و سو دادن به ابتذال و بیهویتی بود.
10.سیدمحمد خاتمی با شعار آزادی، جامعه مدنی و اصلاح طلبی پا به کاخ سعدآباد گذاشت و در سایه لبخندهای مصنوعی او یاورانش، تعرض به ساحت مقدس ائمه اطهار، شریعت اسلامی، ولایت فقیه، مرجعیت را کلید زدند. و در دولت خود وزیری همچون مهاجرانی (لندن نشین) را برگزید که پرچم دینستیزی در عرصه فرهنگی کشور را به دوش کشید و به خاطر اهانت به ارزشها و مقدسات، مراجع عظام و روحانیون و طلاب حوزه، سه روز در مسجد اعظم قم دست به تحصن زدند، ولی خاتمی اندیشه مهاجرانی را همان اندیشه خود معرفی کرد و دفاع از او را افتخار برای خود دانست.
آنچه ذکر شد گوشه ای از جریانات دولت هفتم وهشتم است که آقای میر حسین موسوی بعد از بیست سال سکوت هنری وبرپایی نمایشگاه های نقاشی وطراحی آثارش، امروز تمام این اتفاقات را برای خود لذت بخش وافتخار می داند .البته طبیعی است که اینگونه از دولت اصلاح طلبی حمایت کند چرا که مشاور عالی بودن برای آقای خاتمی به همراه سکوت،مایه ی افتخار دیگری بود که در اواخر دولت ایشان با اهدای مدال افتخار، آقای خاتمی از ایشان تلافی کرد .
88/1/17منبع
چند روز پیش خبری منتشر شد که واقعا هر انسان انقلابی و دوست دار امام راحل رو متاسف می کرد: نشست انتخاباتی شورای مرکزی سازمان منافقین (مجاهدین) انقلاب با میرحسین موسوی. سازمانی که مورد طرد امام قرار گرفتند و ایشان همه را موظف کردند مراقب نفوذ عناصر اینچنینی به بدنه نظام باشیم. یادمان باشد که همین ها اعتراف کردند که گروهک رجوی در جبهه سخت مبارزه می کند و ما جبهه نرم همان راه هستیم.
در این جلسه که چهارم فروردینماه برگزار شده، چند عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین به تشریح دیدگاههای منحرف این سازمان درباره موضوعات داخلی و خارجی پرداخته و پیششرطهای حمایت از میرحسین در انتخابات دهم ریاست جمهوری را اعلام کردند. خدا کند صحیح نباشد
جای تاسف است که میرحسین بعد از سخنان اعضای سازمان مجاهدین دیدگاههای خود را به دیدگاههای مطرح شده سازمان نزدیک دانست و برنامه های انتخاباتی خود را برای خوشامد آنان مطرح کرد.
در پایان هم شورای مرکزی سازمان مجاهدین با فراخوانی مسئولان استانی سازمان، استراتژی انتخاباتی این سازمان را در انتخابات دهم ریاست جمهوری که مبتنی بر حمایت و پشتیبانی از کاندیداتوری میرحسین موسوی است اعلام کردند.
البته یکی از بحثهای مطرح در این جلسه طرح انتقادهایی از ناحیه برخی اعضای استانی سازمان درباره چرایی سکوت 20 ساله میرحسین با تشبیه وی به هندوانه سربسته، دلایل حضور وی در صحنه انتخابات با وجود کاندیداتوری خاتمی و همچنین برخی شعارها و گفتمان انتخاباتی میرحسین بود.
پیشبینی میشود در روزهای آتی این سازمان به عنوان طلایهدار حمایت از میرحسین موسوی در میان گروههای دوم خردادی، بیانیهای را در استقبال از کاندیداتوری میرحسین منتشر نماید، بیانیهای که هیچگاه در حمایت از کاندیداتوری سیدمحمد خاتمی صادر نشد.
برخی نمایندگان تغییر بودجه 88 را برای ساقط کردن دولت دنبال میکنند
این روزها اختلاف و درگیری در کمیسیون تلفیق به علت بی منطقی برخی نمایندگان به حدی رسیده که در برنامه 8.30 امشب (12 اسفند) بهش پرداخته شد و مخبر کمیسیون گفت تمهیدات ویژه ای از جمله توزیع نوشیدنی آرام بخش گل گاو زبان رو پیش بینی کرده اند. البته این مسئله در نهایت روند رسیدگی به لایحه در مجلس را هم با مشکلات جدی مواجه کرده است در حقیقت یک عده دارند با زندگی سال آینده 70 میلیون نفر بازی می کنند. حجت الاسلام روحالله حسینیان، عضو کمیسیون تلفیق رسیدگی کننده به لایحه بودجه که دیروز عصبانیت خودش رو از این بازی ها در کمیسیون نتوانست مخفی کند در گفتوگو با «وطنامروز» به بیان نگرانیهای خود از نحوه رسیدگی به لایحه بودجه سال 88 پرداخته.
وی از اینکه رئیس مرکز پژوهشها هم عضو کمیسیون تلفیق است اظهار تأسف کرد زیرا وی چنان موضع ضددولتی دارد که عبارات تحقیرکننده و گاه توهینآمیزی را در جلسات به کار میبرد، درست مانند کسی که با یک جانی صحبت میکند. با تحریک و اظهارات رئیس مرکز پژوهشها به همراه نماینده دیوان محاسبات چنان برنامه و بودجه را تغییر میدهند که دست و پای دولت را میبندند و وسط دریا میاندازند و بعد میگویند شنا کن. جالب این است که همین بودجه تورمزا را فردا همینها به سر دولت خواهند زد که چرا تورم را مهار نمیکنی... وی افزوده است: من هم نسبت به اداره جلسه کمیسیون و دخالت در امور اجرایی و ناکارآمد کردن دولت اعتراض داشتم و هم نسبت به رئیس مرکز پژوهشها که چرا غیرکارشناسی و یکسره سیاسی برخورد میکنند. من به آنها گفتم این بودجه فقط برای ساقط کردن دولت طراحی میشود... اینها معتقدند که اگر دولت بتواند یارانه نقدی به بعضی از مردم پرداخت کند موجب محکم شدن دولت احمدینژاد خواهد شد. متاسفانه اینها سرنوشت کشور را به خاطر مسائل سیاسی نادیده میگیرند... متاسفانه اینها ادعای اصولگرایی دارند ولی تیشه برداشتهاند و اصول را قطع میکنند.
متن این گفت و گو را در ادامه می خوانید: ادامه مطلب...