برخی از چهره ها و گروه های اصلاح طلب این روزها با اذعان به اینکه «امیدی به پیروزی ندارند»، از هم اکنون درصدد برنامه ریزی برای «تدارک بهانه های شکست» هستند. برخی از سران جبهه اصلاحات عقیده دارند از هم اکنون باید دو موضوع «صیانت از آرا» و «بی طرف نبودن رسانه ملی» را با جدیت در فضای رسانه ای مطرح کرد تا فردای انتخابات بتوان با استناد به آنها شکستی را که از هم اکنون قطعی است برای بدنه هواداران توجیه کرد.
به همین منظور برخی از آنان تصمیم گرفته اند اولاً این تصمیم وزارت کشور را که کاندیداها می توانند بر سر تمامی صندوق ها نماینده داشته باشند به سکوت برگزار کنند و از سوی دیگر با تحریک برخی کاندیداهای حاضر در صحنه و انتشار اخبار دروغ درباره وضعیت داخلی ستاد انتخابات کشور آنها را به پی گیری بحث ضرورت تشکیل کمیته صیانت ترغیب کرده و حتی لزوم حضور ناظران خارجی را مطرح سازند.
علاوه بر این گفته می شود که قرار است حملات منظم و از پیش برنامه ریزی شده ای را کلید بزنند که طراحی و پخش وسیع پیامک هایی در این باره که «صدا و سیما رسانه ملی نیست» از جمله آنهاست. ستاد یکی از نامزدها در روزهای گذشته چند نمونه از این پیامک ها را در تیراژ وسیع منتشر کرده است. نگارش نامه ای خطاب به مقام های عالی نظام در اعتراض به عملکرد صدا و سیما بخش دیگری از این پروژه است.
نوشته شده در یکشنبه 88/2/20ساعت 1:14 صبح  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
تخریب رئیس جمهور از سوی میرحسین،
باز هم با سخنان غیر کارشناسانه
یک کارشناس و منتقد اقتصادی از متولیان اصلی سازمان مدیریت طی دهه های اخیر خواست به جای جلو انداختن سیاستمداران، خود پاسخگوی عملکرد ناموفق خویش در این سازمان باشند.
محمد کاظم انبارلویی این نکته را لابلای نقد سخنان اخیر نامزد اصلاح طلبان متذکر شد. موسوی گفته بود «روند عقلانیت در دولت نهم از بین رفته و نمونه آن ویران سازی سازمان مدیریت است... امروز ریخت و پاش های کلان در دولت صورت می گیرد و کسی نیست که در مقابل آن بایستد و حساب پس بگیرد چرا که سازمان مدیریت ویران شده است.»
انبارلویی در سرمقاله روزنامه رسالت و در نقد اظهارات غیرکارشناسی میرحسین موسوی نوشت: مطابق اصل 126 قانون اساسی، «رئیس جمهور مسئولیت امور برنامه و بودجه و امور اداری و استخدامی کشور را مستقیماً به عهده دارد.» اگر رئیس جمهور خود مسئول امور برنامه و بودجه است چگونه می تواند خودش ناظر خودش باشد؟! سازمان مدیریت هیچ گاه به حساب و کتاب دولت نظارت نمی کند.
نظارت بر حساب و کتاب دولت در قوه مجریه در امور مالی و محاسباتی به عهده «سازمان حسابرسی» و در قوه مقننه به عهده «دیوان محاسبات» و در قوه قضائیه به عهده «سازمان بازرسی کل کشور» است. لذا حساب و کتاب دولت زیر نظر سه دوربین از سه قوه است. رئیس جمهور خودش نمی تواند ناظر خودش باشد.
وی اضافه کرد: سازمان مدیریت و برنامه ریزی هیچ گاه ویران نشده است. سرجای خودش با همان پرسنل و کارشناسان و متخصصان ولی با نام جدید قرار دارد. نصب رئیس سازمان در دولت های پیشین به عهده رئیس جمهور بوده است. در این دولت هم به عهده رئیس جمهور است. در دولت های پیشین یک سازمان مستقل بوده و با اختیارات مشخص. الان هم همین استقلال را با اختیارات قانونی دارد. منتهی در دولت نهم از حالت سازمانی بیرون آمد و به صورت معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور درآمد. یعنی درست همان وظیفه ای که قانون اساسی در اصل 126 از رئیس جمهور طلب می کند. اگر آقای موسوی دغدغه «نظارت» را هم دارند به عنوان این معاونت واژه «نظارت راهبردی» را هم افزوده اند بنابراین چه جای نگرانی است. ادامه مطلب...
نوشته شده در یکشنبه 88/2/20ساعت 1:11 صبح  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
رئیس گروهک نهضت آزادی از تریبون ارگان مطبوعاتی حزب اعتماد ملی به نامزدهای اصلاح طلب رهنمود داد. ابراهیم یزدی در مقاله مفصلی در صفحه اول روزنامه اعتماد ملی، پس از حمله به دولت اصولگرا و سیاه نمایی علیه آن- که جزو آداب و تشریفات تبلیغات مدعیان اصلاح طلبی درآمده- از برخی اقدامات اصلاح طلبان که ظاهراً بیشتر آقای کروبی را مد نظر دارد قدردانی می کند و این اقدامات را «اعتراض به اعدام متهمان زیر سن قانونی، بستن کانون مدافعان حقوق بشر ]گروهک عبادی نامزد سازمان منافقین برای جایزه نوبل[، بازداشت فعالان سیاسی و تخریب حسینیه دراویش» می داند. رئیس گروهک نهضت آزادی همچنین از دو نامزد اصلاح طلبان می خواهد به فعالیت های اعتراضی مشترک ادامه دهند نظیر اعتراض به نقض اصول قانون اساسی و اعتراض به صدا و سیما و شورای نگهبان و وزارت کشور و تشکیل کمیته صیانت از آرا. وی همچنین از نامزدهای اصلاح طلب خواست «بحران سیاسی»! را جدی بگیرند و به جای وعده های نسیه در این عرصه، وعده های شفاف بدهند. رئیس گروهک نهضت آزادی که بارها از سوی مردم غافلگیر شده، سعی کرد خود را جانب مردم معرفی کرده و شگفتی سازی مردم را تحسین کند حال آن که تحریم انتخابات از سوی نهضت آزادی در سال 76 - به تبعیت از رهنمود بیگانگان- با موج مخالف استقبال ملت مواجه شد. در انتخابات دوره قبل نیز ملت یکبار دیگر دماغ حضرات را سوزاندند. همچنان که در انتخابات دور دوم شوراها نیز نامزدهای گروهک نهضت آزادی با کمترین میزان آرا مواجه شده و برخی از نامزدهای آن حتی نتوانستند 2 هزار رأی کسب کنند! واقعاً که نهضتی ها هم شگفتی ساز هستند. اردوکشی روزنامه نگاران زنجیره ای بدسابقه به ارگان اعتماد ملی در حالی که وزیر ارشاد دولت خاتمی آنها را «طرفداران نهضت آزادی و سوء استفاده کنندگان از آزادی و قائل به دنبال کردن سرنگونی خاتمی به عنوان گورباچف و جانشینی وی به عنوان یلتسین» معرفی می کرد، حتی نگرانی برخی از اصلاح طلبان را هم موجب شده است اما جالب اینکه وزیر ارشاد خاتمی هم اکنون در همین روزنامه با روزنامه نگاران یاد شده همکار و هم پیاله شده است! شماری از همکاران روزنامه های جامعه و توس و نشاط و شرق و هم میهن که حرف شنوی سنتی از گروهک نهضت آزادی دارند، به بهانه سرویس انتخاباتی به حزب اعتماد ملی، در ارگان این روزنامه حضور به هم رسانده اند! شایان ذکر است مهاجرانی اول مهر 77 به روزنامه السفیر گفته بود: «من هم اگر عضو هیئت منصفه مطبوعات بودم رأی به بستن توس ]مدیر مسئول توس اکنون عضو مرکزیت اعتماد ملی است[ می دادم. این روزنامه به جای آگاهی بخشی به افکار عمومی، اوضاع سیاسی را متشنج و با چاپ مقاله های روزنامه نگاران و نویسندگان دوره شاه، نسبت به برخی اصول و ارزشهای دینی که عموم مردم ایران به آنها ایمان دارند، ایجاد شک و تردید کرد و به مراجع دینی توهین نمود. آنها به بازی خطرناکی دست می زنند زیرا تلاش می کنند خود را طرفدار خاتمی جلوه دهند حال آن که گروه توس در واقع سخنگوی نهضت آزادی به ریاست ابراهیم یزدی است.» به انی میگن سیاست «هر که می خواهی باش، با ما باش و به رقیب ضربه بزن».
نوشته شده در یکشنبه 88/2/20ساعت 12:57 صبح  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
صندوق بین المللی پول در تازه ترین گزارش خود اعلام کرد، درآمد سرانه ایرانیها بر اساس شاخص برابری قدرت خرید از 7071 دلار در سال 2001 میلادی به 8767 دلار در سال 2004 میلادی افزایش یافت که رشد 1700 دلاری طی چهار سال دوم دولت اصلاحات را نشان می دهد.
این در حالی است که درآمد سرانه ایرانیها بر اساس شاخص برابری قدرت خرید در سال 2008 میلادی به 11 هزار و 250 دلار رسید که نشان دهنده 2500 دلار افزایش طی چهار سال دولت نهم است.
به گزارش فارس، بنابر این گزارش درآمد سرانه ایرانیها به قیمت جاری که در ابتدای سال 2005 (84) بیش از دو میلیون و 83 هزار تومان در سال بوده است، در پایان سال 2008 میلادی (87) به بیش از 4 میلیون و 484 هزار تومان در سال افزایش یافته است.
بنابراین گزارش، درآمد سرانه ایرانیها به قیمت جاری در پایان سال 2005 به دو میلیون و 478 هزار تومان در سال، پایان سال 2006 به دو میلیون و 900 هزار تومان و در پایان سال 2007 میلادی به سه میلیون و 700 هزار تومان افزایش یافته است.
افزایش 2.5 میلیون تومانی درآمد سرانه ایرانیها طی چهار سال دولت نهم در حالی اتفاق افتاد که طی چهار سال دوم دولت اصلاحات یعنی سالهای 80 تا 83 این رقم با افزایش یک میلیون تومانی از یک میلیون در سال 80 به دو میلیون در سال 83 رسید.
به گزارش فارس، درآمد سرانه با تقسیم درآمد ناخالص ملی بر جمعیت کشور محاسبه می شود و نکته قابل توجه اینکه جمعیت ایران هر سال رو به افزایش بوده است.
نوشته شده در چهارشنبه 88/2/9ساعت 9:47 عصر  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
زیبا کلام در گفتگو با ارگان کروبی:
رژیم صهیونیستی نژاد پرست نیست! دیگران و ملت نفهمن
صادق زیباکلام طی
مصاحبه ای با روزنامه اعتمادملی به تطهیر جنایات رژیم صهیونیستی و تخطئه حضور رئیس جمهور اسلامی ایران در اجلاس ضد نژادپرستی ژنو پرداخت.
هر چند که زیباکلام سابقه طولانی در هم صدایی محافل بیگانه دارد اما آنچه جای سوال است عملکرد روزنامه زیرنظر آقای کروبی است که گویا مشغله های انتخاباتی و مخالفت با رئیس جمهور به هر قیمت و با همراهی هرکس، فرصتی برای رعایت حداقل موازین اسلامی و انسانی باقی نگذاشته است.
زیبا کلام که پیش از این بار ها به مجیزگوئی آمریکا و اروپا و رسانه هایی چون بی بی سی پرداخته، این بار در مصاحبه با اعتمادملی، حضور دکتر احمدی نژاد در اجلاس دوربان 2 را مغایر منافع ملی خواند و گفت: بی گمان سخنان ایشان و اتفاقات اجلاس به منافع ملی لطمه زد اما اگر آقای احمدی نژاد بپذیرند که در چارچوب اعتقادات شرعی و مکتبی رفتار کرده اند آن وقت رفتارشان معنا پیدا می کند.
وی سپس پا را فراتر گذاشت و درباره رژیم آپارتاید صهیونیستی مدعی شد: سخن گفتن از تبعیض نژادی در اسرائیل استدلال درستی نیست.
زیباکلام با کتمان 60سال جنایات و نسل کشی های رژیم صهیونیستی و آواره کردن ساکنان فلسطین مدعی شد: در اسرائیل قواعد تبعیض آمیز علیه اعراب وجود ندارد و آنها از حقوق سایر ساکنان این سرزمین ها برخوردارند. بنابراین این استدلال که اسرائیل نژادپرست است، از اساس درست نیست(!)
نوشته شده در یکشنبه 88/2/6ساعت 3:44 عصر  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
کمتر از 50 روز به انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری مانده و فعالیت هایی نظیر تشکیل ستادهای انتخاباتی، سفر به شهرهای مختلف کشور و برپایی میتینگ های انتخاباتی، رفته رفته تنور انتخابات آتی را گرم می کند.
در این میان تکلیف اصولگرایان از اول مشخص بود. دکتر احمدی نژاد - همانگونه که انتظار می رفت- از حمایت کامل گروهها و جریان اصولگرایی برخوردار است. اما ماجرا در جبهه اصلاح طلبی به گونه ای پیش رفت که معادلات موجود کار آنان را به «تاکتیک توجیه شکست» کشانده است.
این نکته با نگاهی گذرا به اردوگاه اصلاح طلبان به وضوح دیده می شود.
اصلاح طلبان که بعد از پایان حاکمیت 8 ساله خود و پس از انتخابات شوراهای اسلامی و به تبع آن مجلس هفتم طعم شکست را چشیده و در انتخابات نهم ریاست جمهوری خود را بازنده میدان دیدند، بار دیگر قدم در عرصه رقابت گذاشتند.
سید محمد خاتمی که خود را رهبر جنبش اصلاح طلبی می داند، بعد از یک دوره ناز و نیاز در باره آمدن و نیامدن، بالاخره علاقه خود را مبنی بر کاندیداتوری در این دوره از انتخابات رسماً اعلام کرد و این در زمانی بود که کمابیش، صدای پای آمدن میرحسین موسوی بعد از یکی دو مصاحبه نسبتاً مفصل و شکستن سکوتی 20 ساله به گوش می رسید.
بالاخره میرحسین آمد و پس از یکی دو جلسه رایزنی با وی و اعلام تصمیم جدی موسوی مبنی بر ماندن، خاتمی با شعار «یا من یا میرحسین» فاز جدیدی را در پروژه انتخاباتی اصلاح طلبان کلید زد. تشتت در اردوگاه اصلاح طلبان حرف اول را می زد. خاتمی که نقش کاریزمایی برای خود قائل بود تاب آن نداشت که در خط خودی های اصلاح طلب بین او و کسی که تعلقات اصلاح طلبی دارد درگیر یک رقابت شود. البته قبلاً هم سعی کرده بود تا مهدی کروبی- دیگر نامزد اصلاح طلب- را به نفع خود کنار بگذارد اما سماجت شیخ اصلاحات آب پاکی بر دستان محمد خاتمی ریخته بود و این باعث شد تا رقابت با کروبی را - هر چند که او را رقیب خیلی جدی به حساب نمی آورد- بپذیرد.
اما آمدن میرحسین به صحنه آنهم در فضایی که گفتمان امام و انقلاب حاکم بود، قدری قواعد بازی را در جبهه اصلاح طلبان دستخوش تغییر کرد.
میرحسین موسوی با عنوان «نخست وزیر دوران جنگ» به صحنه آمد و این می توانست در دستان جماعتی که خود را فاقد پایگاه در میان مردم می دیدند، یک برگ برنده به حساب آید.
از طرف دیگر بعد از اعلام آمادگی خاتمی برای حضور در صحنه انتخابات و قبل از آنکه آمدن میرحسین جدی شود، خاتمی به چند استان کشور رفت تا قدری ذائقه مردم را در اقبال نسبت به حضور مجددش بسنجد. اما استقبال مردم از کسی که 8 سال بر مسند ریاست جمهوری تکیه زده بود و در هر دو دوره با آراء بالای همین مردم قدم در ساختمان پاستور گذاشته بود، آنقدر سرد و بی رونق بود که توانست قدم های خاتمی را در ادامه این مسیر سست کند.
همزمان دکتر احمدی نژاد در ادامه سفرهای استانی هیأت دولت به یزد رفت؛ شهر زادگاه خاتمی که به نظر اصلاح طلبان به خاطر همشهری خودشان که رقیب آتی رئیس جمهور خواهد بود لااقل نباید مثل شهرهای دیگر کشور به استقبال احمدی نژاد می رفتند. اما استقبال مردم انقلابی و ارزش مدار یزد از رئیس جمهور اصولگرا و هیأت دولت آنقدر گسترده و چشمگیر بود که در غالب رسانه ها بواسطه جمعیت انبوهی که به پیشواز احمدی نژاد آمده بودند، تیتری جز با مضمون استقبال بی نظیر، گسترده و پرشور مردم یزد، به ذهنشان خطور نکرد.
شاید به گمان خیلی ها آمدن میرحسین، خاتمی را از ادامه راه منصرف کرد. این قضیه هر چند بی تأثیر نبود، اما خاتمی با اتکاء به همان چند سفر استانی و نظر سنجی های مقبول، به خوبی دریافت که پایگاه مردمی چندانی ندارد. استقبال تاریخی مردم زادگاهش از رقیب او نیز حرف آخر بود. او پیشاپیش خود را بازنده این میدان می دید و طبیعی بود برای پرهیز از شکست و بخاطر آنکه کماکان سیدمحمد خاتمی باقی بماند، خود را کنار بکشد.
اما میرحسین موسوی که بعد از سالها، لب به سخن گشوده بود با استراتژی «ایجاد وحشت از باقی ماندن احمدی نژاد و دولت اصولگرا» پا به میدان گذاشت. او در اظهار نظرهای متعدد و سخنرانی های خود سعی کرد با ارایه آمار و ارقام و تحلیل وضع فعلی کشور، ادامه دولت نهم را یک فاجعه(!) تلقی کند. شعارهای - به زعم خود- رأی جمع کنی چون تأسیس تلویزیون خصوصی، جمع کردن گشت های ارشاد و طرح امنیت اجتماعی و وعده هایی چون آزادی فعالیت گروههای مارکسیست در دانشگاهها! و... داد. هر چند به نظر نمی رسد شخصیتی چون میرحسین موسوی به برخی از همین گفته های خود اعتقاد قلبی داشته باشد، اما به هر حال این حرفها پای وی نوشته شد.
از سوی دیگر حمایت احزاب افراطی دوم خردادی چون مشارکت و سازمان مجاهدین و همچنین کارگزاران از میرحسین شاخص های اصولگرایی را به مراتب در وی کمرنگ کرد و او را به عنوان نامزد تمام عیار اصلاح طلبان معرفی نمود.
آقای کروبی که از ابتدا بیشتر توسط حزب متبوعش و برخی از همفکران خود حمایت می شد، هیچگاه به عنوان نامزد مورد وفاق و معرفی شده از سوی اصلاح طلبان شناخته نشد اما با ورود آقای موسوی و کنار کشیدن سید محمد خاتمی، به ظاهر نوعی همگرایی در جبهه اصلاح طلبی رخ داد و آنان به مرور زیر علم میرحسین به عنوان کاندیدای واحد جمع شدند.
شاید وفاق بر یک کاندیدا قدری امید به اردوگاه اصلاح طلبان آورد اما فارغ از آنکه این فرد چه کسی است، مردم آنقدر از دوران حاکمیت اصلاحات خاطره تلخ در ذهنشان نشسته که بازگشت به آن دوره، بسیار بعید و غیر ممکن می نماید. برای مردم روی دیگر سکه اصلاح طلبی، تهاجم به دین و ارزشهای اسلامی و انقلابی، توهین به امام(ره) ، ترویج سکولاریسم، بسط سیاست تساهل و تسامح در عرصه فرهنگ و وادادگی در زمینه دیپلماسی و سیاست خارجی و... است. اصلاح طلبان خود می دانند که مشکل اصلی، نفس اصلاح طلبی و ملزومات و تبعات آن است نه نامزدهایی که معرفی شده و یا حتی نمی شوند.
از این رو آنان که خود را پیشاپیش بازنده این میدان می بینند، از هم اکنون سعی در القای شبهه در روند انتخابات دارند. پیشنهاد ایجاد کمیته صیانت از آراء که توسط اصلاح طلبان طرح شد یکی از این موارد است. پیشنهادی که دنباله آن را رسانه های بیگانه و ضد انقلاب گرفتند و گفتند که اگر «کمیته صیانت» نباشد نمی توان از سلامت انتخابات در ایران مطمئن شد!
اعلام و طرح «کمیته صیانت از آراء» در واقع یک جنگ روانی از سوی اصلاح طلبان علیه دولت نهم و ایجاد تشکیک در سلامت انتخابات از سوی آنان به شمار می آید. در جریان انتخابات مجلس هشتم نیز آنان به همین شگرد تمسک پیدا کردند و با طرح دعوت از ناظران خارجی تلاش کردند تا آن انتخابات را نیز به چالش بکشند که البته با برخورد حکیمانه مقام معظم رهبری مواجه شدند.
در ابتدای سال جدید نیز مواضعی از این دست مورد انتقاد معظم له قرار گرفت و فرمودند: «انتخابات به فضل الهی و به حول و قوه الهی انتخابات سالمی است. من می بینم بعضی ها در انتخاباتی که دو سه ماه دیگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع کرده اند به خدشه کردن. این چه منطقی است؟ این چه فکری است؟ این چه انصافی است؟ این همه انتخابات در طول این سی سال انجام گرفته است. مسئولان وقت در هر دوره ای رسماً متعهد شده اند و صحت انتخابات را تضمین کرده اند و انتخابات صحیح بوده است. چرا بی خود خدشه وارد می کنند، مردم را متزلزل می کنند، تردید ایجاد می کنند؟ که البته در ذهن مردم عزیز ما با این حرف ها تردید ایجاد نخواهد شد.»
مطرح کردن سفرهای استانی دولت که جزو برنامه های جاری دولت می باشد و شبهه در اینکه این سفرها در موسم انتخابات، بی عدالتی تبلیغی است! پیشنهاد تغییر قانون انتخابات بخاطر آنکه برای دولتی که سرکار است و نمی تواند استعفا دهد، محدودیت در تبلیغات قایل شود؛ چرایی پرداخت سهام عدالت به عده ای از هموطنان؛ تشکیک در تعداد و آمار حایزین شرایط شرکت در انتخابات و این اواخر حتی بحث توزیع سیب زمینی از سوی دولت! - که در حمایت از کشاورزان و برای کمک به محرومان صورت گرفته بود- همگی حکایت از تدارک یک جنگ روانی و البته تاکتیکی نخ نما شده برای توجیه شکست بعد از انتخابات دارد. به هر حال موضوعات هر چند دم دستی که این روزها از سوی اصلاح طلبان مطرح می شود، در فردای 22 خرداد و روز شکست، برای توجیه و فرافکنی به دردشان خواهد خورد.
براستی اگر از نگاه آنان انتخابات مخدوش است چرا از یکسال پیش با تمام امکانات و قوا وارد صحنه شده اند؟
حمید امیدی
نوشته شده در یکشنبه 88/2/6ساعت 3:18 عصر  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
وزارت خارجه رژیم صهیونیستی و نامزد حزب مشارکت، به طور تصادفی حضور مقتدرانه و عزتمندانه رئیس جمهور اسلامی ایران در کنفرانس ضد نژادپرستی دوربان 2 (ژنو) را «افتضاح»! خواندند. موسوی در جریان سفر به مشهد، مدعی شده بود «افتضاح سوئیس، نتیجه افراطی گری رئیس جمهور است.» البته کروبی هم مشابه همین موضع گیری را داشته است. همزمان سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی هم نوشت «کنفرانس دوربان 2، افتضاح و شکست سیاسی برای احمدی نژاد بود». البته ناراحتی و خشم رژیم صهیونیستی قابل پیش بینی است اما آنچه جای تعجب است موضع اصلاح طلبان فریب خورده است.
سایت وزارت خارجه اسرائیل در مطلبی تند و آمیخته با خشم نوشت: به عیان دیدیم روزهای گرانبهای کنفرانس به حملات افسارگسیخته برخی کشورهای اسلامی و عرب و جهان سومی علیه اسرائیل به هدر رفت و در پایان کنفرانس نیز دوباره ادعا کرد که نهضت ناسیونالیسم یهود (صهیونیسم) برابر نژادپرستی است... در روزی که جهان باید با هولوکاست همدردی نشان دهد، رئیس جمهور سوئیس، احمدی نژاد را می پذیرد و او را مورد تفقد نشان می دهد؛ که این به نوبه خود یک فاجعه تاریخی است و یک سرشکستگی عمیقاً رنج آور برای غربی ها است که جز به منافع خود، به چیز دیگری نمی اندیشند. غرب امروز در مماشات با فاشیسم مذهبی ایران خطوط قرمز اخلاقی بیشتری را پشت سر می گذارد. برخورد احمدی نژاد هتاکانه وغیرقابل تحمل بود.
در همین حال آسوشیتدپرس و فاکس نیوز (به نقل سایت بولتن نیوز) با اشاره به بازتاب حضور شجاعانه احمدی نژاد در اجلاس ژنو گفته اند«احمدی نژاد از محبوب ترین شخصیت های خاورمیانه است و این محبوبیت را به خاطر مخالفت با صهیونیسم به دست آورده است... رئیس جمهور ایران تاول اسرائیل را ترکاند.»
بولتن نیوز آنگاه با اشاره به مواضع برخی نشریات زنجیره ای وطنی نظیر روزنامه اعتماد که رفتار احمدی نژاد را دور از عزت می دانند نوشت: نظر این طیف را به اقدام اخیر خاتمی در ترکیه و دست دادن با نخست وزیر هتاک دانمارک (دبیر کل فعلی ناتو) و میزان انطباق آن با عزت و غرور ملی ایرانیان جلب می کنیم.
بعد از نماز جمعه تهران هم جمعی از نمازگزاران در حمایت از سخنان رئیس جمهوری اسلامی ایران در اجلاس «دوربان2» تا میدان فلسطین راهپیمایی کرده و در میدان تجمع کردن. این تجمع کنندگان در دستان خود پلاکاردهایی داشتن که بر آنها نوشته شده بود «حماسه ساز ژنو حمایتت می کنیم»، «احمدی دلاور... پیرو خط رهبر» و شعار می دادند: «مرگ بر اسرائیل»، «مرگ بر آمریکا»، «می جنگیم می میریم سازش نمی پذیریم»، «لبیک یا حسین»، «هیهات مناالذله» و...بعضی از تظاهرکنندگان هم شعار می دادند «نه سازش نه تسلیم نبرد با اسرائیل» و «نبرد با صهیونیست آرزوی شیعه است» و در دستان خود پلاکاردهایی داشتند در حمایت از رفتار شجاعانه رئیس جمهور در اجلاس دوربان.
آفرین به هاشمی که این بار (در خطبه های نماز جمعه) لااقل اگر تعریفی از حماسه بزرگ شکست دادن صهیونیست ها نکرد تخریب هم نکرد. ایشان فقط گفت: غربی ها در این اجلاس امتحان بدی دادند و نشان دادند هیچ اعتقادی به مبارزه با نژادپرستی ندارند.
نوشته شده در شنبه 88/2/5ساعت 10:22 عصر  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()