وقتی نامه هاشمی را خواندم، هم تعجب کردم هم عصبانی شدم. نامه بدون سلام شروع شده بود، رهبری به خاطر اینکه مصلحت دیده اند سکوت کنند مورد شماتت قرار گرفته بودند، ضرب الاجل تعیین شده بود که تا فرصت باقی مانده تا انتخابات اقدام شود و تهدید شده بود که در غیر این صورت آتش و بنزین و آتشفشان و دود و آشوب به راه می افتد، گفته شده بود که قبلا امام راحل حلال مشکلات بود گویی بعد از امام مشکلات خود ایشان و دیگران حلالی به نام رهبری نداشته است و... رهبری قبلا هم در پاسخ به نامه تندی از ایت الله طاهری خرم ابادی ضمن تاکید بر اینکه بیشترین سوءاستفاده از آن از جانب ضدانقلاب وابسته به آمریکا و اسرائیل صورت گرفته، فرموده بودند: این باید موجب شود که همه ما در گفتار و اظهار خود هوشیاری و دقت و اخلاص بیشتری بکار گیریم و نگذاریم وحدت و انگیزه این ملت بزرگ و قهرمان خدای نخواسته با غفلت ما مخدوش شود. خلاصه آقای هاشمی! نامه شما برای ما دوست داران نظام و رهبری بی ادبانه و مشمئز کننده تلقی می شود. کاری نکنید که مانند منتظری شما را نیز با ذلت از جایگاه خود به زیر بکشند. بگذریم. مطلب زیر را در یکی از وبلاگها در این باره خواندم:
فائزه هاشمی در همایش حامیان موسوی به احمدینژاد توهین می کند. او ستاد دختران حامی موسوی را سامان می دهد. مهدی هاشمی نماینده پدر در جمع اصلاحطلبان حامی موسوی است. فاطمه هاشمی برای میرحسین در استان ها سخنرانی می کند. محمد هاشمی احمدینژاد را بنی صدر خطاب می کند. حسین مرعشی کارگزاران را پشت سر موسوی بسیج کرده است. کرباسچی از تریبون کروبی به احمدی نژاد می تازد. پول تکنوکرات ها به "شعارهای سبزی" تبدیل می شود که در خیابان ها علیه احمدی نژاد سر داده می شود. دعوا بر سر چیست؟
احمدی نژاد در مناظره ای تاریخی با موسوی پاسخ می دهد. او هاشمی را صحنه گردان اصلی انتخابات می خواند. میرحسین انکار می کند، احمدی نژاد افشا می کند، مردم قیام میکنند و در اصفهان و تبریز و تهران و ساری "آهنگرزاده ای سمنانی" را به خاطر شجاعتش در آغوش می کشند.
آنهایی که سن و سالی ازشان گذشته است از فتنه "چماق های سبز" می گویند. "چماق سبز" به احمدی نژادی ها رحم نمی کند. " ماشین های سبز" گران قیمت تا پاسی از شب در خیابان ها بوق می زنند، فحاشی می کنند و به رقص و پایکوبی می پردازند. شاید اصلاً رأیی ندهند. همه جا سخن از "رنگ سبز" است. سخن از "رنگ" است. سخن از "انقلاب رنگی" است. سخن از نمودارهای "رنگارنگ" است. سخن از انسان?های "رنگ به رنگ" است و از "رنگ های پریده".
هر کس به هر طریقی که می تواند، نسبت به "فتنه" و درگیری هشدار می دهد. چه کسی به دنبال درگیری است؟ چرا درگیری؟ چرا آشوب؟ این آشوب ها قرار است به کجا ختم شود؟
و ناگهان نامه ای که هاشمی رفسنجانی به رهبر انقلاب نوشته است، در رسانه ها منتشر می شود. این نامه چرا در رسانه ها منتشر شده است؟ اگر هاشمی خود را "دوست، همراه و همسنگر دیروز، امروز و فردای" رهبری می داند، پس چرا نامه سرگشاده؟ پس چرا با این لحن؟ احمدی نژاد را با بنی صدر مقایسه می کند، هر چند سکوت "آقا" در مقابل افشاگری احمدی نژاد را از رو ی مصلحتی می داند که ایشان تشخیص داده است، به ایشان اعتراض می کند و می نویسد که از رهبری "انتظار است" که موضع بگیرد. اما باز هم راضی نمی شود، گویی رنگ سبز به چشمانش بسیار پر رنگ آمده است، حال که چماقداران سبز در خیابان ها هستند: "بر فرض اینکه اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بیشک بخشی از مردم و احزاب و جریانها این وضع را بیش از این بر نمیتابند و آتشفشانهایی که از درون سینههای سوزان تغذیه میشوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونههای آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدانها، خیابانها و دانشگاهها مشاهده میکنیم."
گویی 18 تیر را از خاطر بردهاند و 23 تیر را. او تصمیم تاریخی خود را گرفته است، ولی او "شیخ" است اما "ساده لوح" نه. او تاریخ را خوب به خاطر می داند. هم تاریخ صدر اسلام را و هم تاریخ صدر انقلاب را. به یاد نامه ای از امام می افتم که این روزها بارها و بارها آنرا خوانده ام:
"جناب آقای موسوی نخستوزیر محترم
نامهی استعفای شما باعث تعجب شد.
حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید، لااقل من و یا مسئولین رده بالای نظام را در جریان میگذاشتید. در زمانی که مردم حزبالله برای یاری اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه میبرند چه وقت گله و استعفا است. شما در سنگر نخستوزیری در چارچوب اسلام و قانون اساسی به خدمت خود ادامه دهید، در صورتی که نسبت به بعضی از وزرا به توافق نمیرسید چون گذشته عمل شود. این حق قانونی مجلس است که به هر وزیری که مایل بود، رأی دهد. تعزیرات از این پس در اختیار مجمع تشخیص مصلحت است که اگر صلاح بداند به هز میزان که مایل باشد، در اختیار دولت قرار خواهد داد. همه باید به خدا پناه ببریم و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند. مردم ما از این گونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیدهاند. این حرکات هیچ تأثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت. از آنجا که من به شما علاقمندم، انشاءالله عندالملاقات مسائلی است که گوشزد مینمایم.
سید روحالله الموسوی الخمینی - 14 شهریور 1367"
این جمله امام در گوشم طنین انداز می شود "مردم ما از این گونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیدهاند. این حرکات هیچ تأثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت". و تاریخ تکرار می شود، تاریخ صدر اسلام، تاریخ صدر انقلاب، هر چند با رنگ "سبز مخملی". دیگر دعوا بر سر احمدینژاد نیست. هاشمی صحنه گردانی اش را در نامه ای که صحنه گردان بسیاری از صحنه ها خواهد بود، انکار می کند، اما چه سود که احمدی نژاد این صحنه گردانی را پیش از این افشا کرده است. و با خود زمزمه می کنم:
اینکه رخساره برافروخته ای یعنی چه؟ پرده از چهره برانداخته ای یعنی چه؟
نوشته شده در جمعه 88/3/22ساعت 1:7 صبح  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
امضای طومار توسط حوزویان در دفاع از رهبری:
آقای هاشمی این آخرین اخطار است
در پی انتشار نامه سرگشاده حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی خطاب به مقام معظم رهبری، گروه کثیری از طلاب و فضلای حوزه علمیه قم عصر چهارشنبه برای اعلام حمایت از رهبر معظم انقلاب و اعتراض به این نامه، در مدرسه فیضیه که پایگاه اصلی انقلاب اسلامی در نیم قرن اخیر بوده است، تجمع کردند.
به گزارش رجانیوز، جمعیت چندین هزار نفری روحانیت معترض که صحن فیضیه را مملو از جمیعت کرده بودند، با سردادن شعارهایی از جمله "ای رهبر آزاده آماده ایم آماده"، "وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد"، "ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند"، حمایت خود از رهبر انقلاب را اعلام کردند.
روحانیت حاضر در صحنه با حمل پلاکاردها و تصاویری از مقام معظم رهبری با سر دادن شعارهایی مانند "روحانیت بیدار است، از مفسدان بیزار است" و "هاشمی هاشمی! این آخرین اخطار است" اقدام هاشمی در نگارش نامه بدون سلام، تهدید آمیز و بی ادبانه به رهبری را محکوم کردند. معترضین همچنین نسبت به سخنان هاشمی رفسنجانی علیه دولت و مقایسه دکتر احمدینژاد با بنی صدر و تهدید به آشوب در کشور اعتراض کردند.
در ادامه این مراسم، مسئول دفتر مقام معظم رهبری در قم حجت الاسلام ملکا به ایراد سخن پرداخت. دیگر سخنرانان مراسم نیز این تجمع را اتمام حجت با افرادی دانستند که سعی در اعمال فشار به رهبری و ملتهب کردن جامعه دارند.
تجمع کنندگان پس از سردادن این شعارها از ادامه تجمع به دلیل تمکین اوامر مقام معظم رهبری درسخنرانی حرم امام(ره) منصرف شدند و اعلام کردند این تجمع لغو و پیگیری این مسئله به بعد از انتخابات موکل می شود. لازم به ذکر است که در این مراسم از ورود افراد غیر روحانی به صحن مدرسه فیضیه ممانعت به عمل آمد.
در پایان سخنگوی اجتماع کنندگان اعلام کرد پیرو سخنان رهبر انقلاب که ملت را به آرامش دعوت کرده، طلاب از هر گونه اقدامی که باعث سوء استفاده دشمنان در این صحنه حساس شود، خودداری می کنند و زمان تجمع قانونی متعاقباً اعلام خواهد شد.
اگرچه این تجمع، بیانیه یا قطعنامه ای نداشت اما در پایان مراسم، طوماری در اعتراض به نامه تأسفبرانگیز هاشمی رفسنجانی به رهبر انقلاب امضا شد.
متن این طومار که بیش از دو هزار روحانی آن را امضا کردند، به این شرح است:
باسمه تعالی
جناب آقای هاشمی رفسنجانی
بی گمان جایگاه و مشروعیت حضرتعالی در نظام مقدس جمهوری اسلامی برخاسته از پایبندی به اصول و مبانی انقلاب می باشد. اگر در این میان احترام ویژه ای کسب کرده اید و در نظام اسلامی به جایگاه و شهرتی رسیده اید این همه مرهون تعهدی است که نسبت به اسلام و انقلاب از خود نشان داده اید. شما تا آن هنگام که در مسیر انقلاب باشید عزت دارید و اگر خدای نکرده به هر دلیلی و از جمله دلبستگی فراوان به نزدیکان خود چشم خود را بروی حقایق ببندید و از رسوایی های نظری و عملی احزاب پیرامون خود چشم پوشی کنید و از همه عجیب تر در ایام ملتهب انتخابات از یک سو امنیت جامعه را تهدید به شورش خیابانی کنید و از سوی دیگر چراغ سبزی به اوباش برای آتش افروزی بدهید، مطمئن باشید باقی مانده جایگاه و آبروی خود را نیز از دست می دهید.
ما علایق شخصی شما را درک می کنیم اما به شما نصیحت می کنیم مصلحت انقلاب را فدای علایق شخصی خود نکنید . آقای هاشمی شما ستون و معیار انقلاب نیستید و بدهکاری حضرتعالی به انقلاب کمتر از دیگران نیست ما و شما منتی بر انقلاب و اسلام نداریم. ما به شما نصیحت می کنیم فریب آتش افروزان و کوته نظران پیرامون خود را نخورید و اعمال صالح گذشته ی خود را با وسوسه ی خناسان به باد فنا ندهید . بدانید این انقلاب استوارتر از آن است که با نامه نگاری های حضرتعالی آسیبی ببیند . در این میان شما تنها به خود آسیب می زنید .از خداوند متعال هدایت حضرتعالی را مسئلت داریم.
والسلام علیکم و رحمةالله.
جمعی از اساتید و فضلای حوزه علمیه قم
نوشته شده در جمعه 88/3/22ساعت 12:53 صبح  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
یک روزنامه امریکایی در مقاله ای با اشاره به رقابت های انتخاباتی در ایران به ایجاد اتحاد در میان رهبران برجسته اصلاح طلب و محافظه کار برای جلو گیری از انتخاب مجدد احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور پرداخته است.
روزنامه لس آنجلس تایمز، در تحلیلی به اتحاد تمام نیروهای سیاسی قدرتمند در انتخابات ایران در برابر احمدی نژاد پرداخته است و می نویسد اصلاح طلبان و حتی محافظه کاران به گرد هم جمع شده اند و جبهه ای را تشکیل داده اند تا در انتخابات بر احمدی نژاد غلبه پیدا کنند.این روزنامه در گزارش خود از تهران می آورد گروه های اصلاح طلب و محافظه کار به هم پیوسته اند و در پشت صحنه رقابت را به گونه ای هدایت می کنند تا از رسیدن احمدی نژاد به ریاست جمهوری برای بار دوم جلوگیری کنند.
همچنین موسوی، کاندیداهای دیگر مانند کروبی و محسن رضایی دارای روابط بسیار نزدیکی با رفسنجانی است.برخی این حادثه را صف بندی جدیدی در ایران خوانده است. این حالت به گونه ای است که اصلاح طلبان و محافظه کاران اختلافات قدیمی خود را کنار گذاشته اند و علیه احمدی نژاد که موضعی رادیکال دارد دست به کار شده اند.
جواد اطاعت استاد علوم سیاسی و حامی موسوی می گوید تعدادی از هواداران موسوی ایده های او را دوست دارند ولی عده دیگر تنها مخالف احمدی نژاد هستند، آنها مصمماند که حفظ ملت خیلی مهمتر از حفظ نظام است.اما حامیان احمدی نژاد در مجلس اعتقاد دارند که براساس نظر سنجی ها احمدی نژاد با چندان مشکل بزرگی برای انتخاب مجدد برخوردار نیست و می تواند به راحتی بر جبهه ای که در مقابل وی شکل گرفته است فائق آید.
مخالفان احمدی نژاد علاوه براینکه نگرانی بسیاری در مورد منافع سیاسی و اقتصادی خود در مورد تجارت خارجی و کشاوزی و آموزش خصوصی دارند مدعی هستند که عمده نگرانی آن ها این است که انتخاب مجدد احمدی نژاد ایران را در جامعه بین المللی منزوی می کند.این مقاله می آورد نیروهای محافظه کاری همچون علی اکبر ناطق نوری در این چارچوب قرار دارند اما مغز متفکر در پشت پرده این حمایت ها علیه احمدی نژاد، علی اکبر هاشمی رفسنجانی است که ریاست مجمع تشخیص مصلحت و مجلس خبرگان را داراست. احمدی نژاد شخصا رفسنجانی را به تلاش برای شکست وی متهم کرد.
در این گزارش آمده است که برخی افراد دیگر نیز با اقدامات احمدی نژاد مخالفت کرده اند.در این چارچوب گروه های دیگر نیز مشغول فعالیت هستند شهردار تهران نیز از سخت گیری ها برای فعالیت های تبلیغاتی کاسته است و مقام های قضائی نیز اعلام کرده اند که به شدت مراقب انتخابات هستند.
این روزنامه در پایان به اقدامات هاشمی رفسنجانی از موسوی پرداخته و می نویسد دست های رفسنجانی در نهادهای سیاسی دیده می شود. احمدی نژاد توانست در انتخابات سال 2005 رفسنجانی را شکست دهد و تشکیلات وی را به عنوان الیگارشی فاسد معرفی کرده است.احمدی نژاد تهدیدی برای امپراتوری مالی هاشمی محسوب می شود. رفسنجانی با هزینه چندین میلیون دلار شبکه ای الکترونیکی را راه اندازی کرده است وی ضمناً تعدادی از اعضای حزب کارگزاران را برای کنترل صندوق های رأی گمارده است. همچنین برای کمک به موسوی، 300 شعبه از دانشگاه آزاد را در اختیار وی گذاشته است تا در رقابت های انتخاباتی برای وی فعالیت کرده و از او حمایت کند.
کاویانی یکی از خبرنگاران خبر گزاریهای خارجی میگوید مهمترین چیز رها شدن از شر احمدینژاد به هر قیمتی که شده، یکی از اهداف مهمی است که باید پیگیری شود و من به آن اعتقاد دارم.
کلمات کلیدی :
نوشته شده در پنج شنبه 88/3/21ساعت 1:50 صبح  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
به گزارش خبرنگار سرویس "فضای مجازی " خبرگزاری فارس، برگی دیگر از سوابق اولین نخست وزیر انقلاب به حضور شریف ملت ایران میرسد تا معنای صداقت و پاکی را این بار از جنسی دیگر تجربه کنیم.
"من این گشتها را جمع میکنم " این جملهای بود که میرحسین موسوی ترجیح داد پس از 20 سال سکوت رسانهها از او تیتر کنند.
اشاره میرحسین به طرح امنیت اجتماعی و گشتهای ارشاد بود و این سخن را درپاسخ به سوال یک خبرنگار در اولین کنفرانس مطبوعاتیاش در روزنامه اطلاعات که پس از سالها دوری وی از عالم سیاست برگزار میشد عنوان میکرد.
او در پاسخ به سوال خبرنگار اعتماد که پرسید «شما نخست وزیر دورانی بودید که دوران بگیر و ببند بود اگر شما رییس جمهور شوید با طرح امنیت اجتماعی و طرحهای مشابه چگونه برخورد میکنید گفت: "پروژه امینت اجتماعی اثرات سوء دارد و تامین کننده اهداف نظام ما نمیباشد و همه مسایل اجتماعی با تکیه بر مزیتهای ما در اعتماد به جوانان و زنان باید تهیه شود و به صورت آمرانه و خشن هر نوع برخوردی که داشته باشیم آثار مثبتی نخواهد داشت.
" مهندس در نهایت پاسخش را با این جمله تمام کرد: "بخشی از برخوردها اساسا موضوعیت ندارد و با سوء نیت انجام میشود و این به حساب نظام گذاشته شود و من این گشتها را جمع خواهم کرد. "
رسانههای حامی میرحسین بلافاصله دست به کار شدند و این جمله به تیتر اول اکثر آنها تبدیل شد و همین بهانه کافی بود تا دولت نهم به اتهام برقراری گشت ارشاد و مورد سنگینترین هجمهها قرار بگیرد، و این در حالی بود که پیش از این محمود احمدی نژاد در نامههایی جداگانه به وزیر کشور نه تنها با نصب دوربینهای مدار بسته در سطح محلات مخالفت کرده بود بلکه خواستار تشکیل کمیته صیانت از حقوق شهروندی شده بود و در موارد مختلف نسبت به برخوردهای خارج از معیار در طرح امنیت اجتماعی هشدار داده بود.
هشدارهایی که برخی کدورتها را نیز به دنبال داشت.
اما محمود احمدی نژاد در مناظره با میرحسین موسوی از واقعیتی پرده برداشت که در هیاهیوی تبلیغات رسانهای اصلاح طلبان به صورتی معکوس جلوه داده شده بود: "بنده بعد از این انحلالها نزد آقای نقرهکار که باجناق شما هستند رفتم و پروندههایی را به ما میدادند که یک دختر خانمی آمده است و از او فلان سوال را میپرسند که اگر جواب میداد میگفتند او خیلی مسلط است و گزینش او را باطل میکردند و اگر جواب نمیداد او را تایید میکردند و آقای موسوی فرمان 8 مادهای امام برای شما و نه برای این دولت صادر شد شما پاسخ دهید که آن فرمان را چقدر اجرا کردهاید. "
احمدی نژاد از فرمانی سخن گفت که حضرت امام در واکنش به برخی رفتارهای گزینشی در دولت میرحسین موسوی صادر فرمودند، فرمانی که میرحسین مجبور شد در مناظرهاش با محسن رضایی به هر نحوی آنرا قرائت کند.
حضرت امام (ره) در بند پایانی این فرمان که با موضوع احترام به حریم افراد جامعه در آذرماه سال 62 صادر شده است، میفرماید: "جناب حجت الاسلام آقای موسوی اردبیلی رئیس دیوان عالی کشور و جناب آقای نخست وزیر موظفند شرعاً از امور مذکوره با سرعت و قاطعیت جلوگیری نمایند. "
اما محمود احمدی نژاد در روزهای بعد و در گفتگوی ویژه خبری با اشاره به موضوع گشتهای ارشاد، ابعاد دیگری از این ماجرا را روشن کرد: "آن افرادی که امروز به گشت ارشاد ایراد میکنند آیا سال 64 و 65 را فراموش کردهاند که وزارت کشور موتورسوارها را سازماندهی میکرد تا در همین خیابان ولیعصر موی دختران و موی پسران را قیچی و لباسها و کفشها را پاره میکردند و آیا فراموش کردهاند که کراواتها را قیچی میکردند و آیا یادشان رفته است مردم را کتک میزدند و آیا یادشان رفته است که کراوات یک دیپلمات خارجی را از وسط قیچی میکردند و او متعجب میماند که چه خبر است. "
احمدی نژاد به بخشنامه دولت مهندس موسوی (لینک بخشنامه:
1 و
2) در سال 64 و 65 در خصوص لباس کارکنان دولت نیز اشاره کرد: "آیا این افراد فراموش کردند که در آن سالها برای لباس مرد و زن در ادارات بخشنامه کردند و گفتند که باید از رنگهای اسلامی استفاده شود و رنگ سیاه، سرمهای و قهوهای تیره را مشخص کردند و اسم رنگها را رنگ اسلامی گذاشتند و آیا یادشان رفته است که با گزینشهای خود پدر مردم را درمیآوردند. "
محمود احمدی نژاد شاید در گفتگوی ویژه خبری شبکه دو به بخشنامه ای اشاره کرد که با امضای میرحسین موسوی در تاریخ دوم اردیبهشت 64 به دستگاه های اجرایی ابلاغ شد. میرحسین در این بخشنامه که با موضوع رعایت حجاب اسلامی در دستگاه های اجرایی صادر شده است، تاکید می کند: "برادران وزیر مسئولیت اجرای مفاد این بخشنامه را به عهده خواهند داشت و به منظور نظارت بر اجرای دقیق این بخشنامه بازرسانی از سوی نخست وزیری به دستگاه های اجرایی اعزام خواهند شد. "
ادامه مطلب...
نوشته شده در پنج شنبه 88/3/21ساعت 1:48 صبح  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
رای به احمدینژاد جهاد در راه خداست
حجت الاسلام والمسلمین صدیقی با اشاره به شرایط کنونی رای به احمدینژاد را همانند جهاد در راه خدا دانست.
حجت الاسلام والمسلمین صدیقی با اشاره به این که این شبها شب ارتباط با خداست گفت: این شبها شب عمل به آیه « وابتغوا الیه الوسیله و جاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون» است . باید با تمام توان هوشیاری را حفظ کرد.
ایشان تاکید کرد: تقویت دولت ،پیشگیری از فتنهها انشاالله کمک به افزایش رای آقای احمدینژاد است. این را به عنوان یک جهاد فیسبیل الله و با قصد قربت باید انجام داد.
حجت الاسلام والمسلمین صدیقی افزود: توسل به حضرات معصومین (ع) خصوصا وجود مبارک حضرت زهرا(س) ،امام حسین (ع) ، شهدای کربلا و امام زمان ارواحنا فدا کارساز و نتیجه ساز است.اینها را باید انشاالله در این شبها هر کسی میتواند انجام دهدو ارتباطی با این انوار الهی برقرار کرده و دعا کند تا با تقوا که زمینه مقبولیت است نتیجه نهایی حاصل شود. انشاالله دور از هوا و هوس برای دین و آرامش مردم و برای عزت شیعه و برای خشنودی نائب ایشان خواهد شد.
ایشان تاکید کرد: رهبری عزیزمان هم مرجع و هم رهبر است و رضایتشان هم رضایت خداوند متعال خواهد بود. اینها را باید به یکدیگر گفت و تاکید نمود که این عمل به عنوان یک جهاد قربة الی الله محسوب میشود . امشب و فردا شب، شب توسل و شب جهاد است و شب توبه و تقواست. خداوند درهای رحمتش باز است و دعا کنید تا نصرتش را نازل بفرماید.
کلمات کلیدی :
نوشته شده در پنج شنبه 88/3/21ساعت 1:48 صبح  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
خبرگزاری رسا: آیت الله ممدوحی در واکنش به نامه رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: این نامه خود حریم شکنی بود که انصافا از آقای هاشمی بعید به نظر میرسد.
آیت الله حسن ممدوحی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری رسا در واکنش به نامه رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام به مقام معظم رهبری گفت: این نامه خود حریم شکنی دومی بود که انصافا از آقای هاشمی بعید بود و نمیبایست این گونه طرح شود.
وی افزود: حریم شکنی موجب میشود همه حریمها بشکند و این کار بسیار کار غیرمتعارفی بود که رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام رعایت نکرد.
آیت الله ممدوحی با اشاره به سخن گفتن از «آتشفشان درون سینههای سوزان» و «آتشی که دودش در فضا قابل مشاهده است» در این نامه اظهار داشت: این ادبیات تهدید است و ما به هیچ وجه چنین سخنی را از آقای هاشمی نمیپسندیم و حق نبود چنین کاری را انجام دهند.
وی تاکید کرد: هماینک این نامه موجب شده برخی را تحریک کرده تا علیه وی نامه بنویسند. این کارشان باعث شده که عدهای زیادی از علما و طلاب علیهشان تجمع کنند.
وی در مورد دلیل نوشتن این نامه، عنوان کرد: گاهی انسان عصبانی که میشود اگر بخواهد معتدل حرف بزند بسیار سخت است؛ مانند این که فنری در فشار قرار دارد و زمانی که انسان آن را رها کند این فنر حساب نشده عمل میکند و سخن گفتن در زمان عصبانیت به همین مصداق بر میگردد.
آیت الله ممدوحی تاکید کرد: به همه مردم عزیز کشورمان توصیه می کنیم با رعایت نظم و به دور از هرگونه التهاب در این انتخابات کاری کنید که دشمنان خوشحال نشوند.
نوشته شده در پنج شنبه 88/3/21ساعت 1:15 صبح  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
بسم الله الرحمن الرحیم
آقای هاشمی رفسنجانی
نامهام را با سلام آغاز نمیکنم زیرا شما در
نامه خود سلام به رهبری را فراموش کردهاید یا عمداً آن را ترک کردهای. آقای هاشمی؛ از متن نامه و تهدیدهای شما به نظر نمیرسد این سلام نکردن از روی فراموشی باشد.
آقای هاشمی قطعاً کسی باور نمیکند که شما بعد از سی سال کار اجرایی، نامه نگاری اداری را بلد نباشی آیا در اثر پیری آن را فراموش کرده و ندانی "زید عزه" را برای چه کسی به کار میبرند و ندانی بعد از اسم رهبری و مراجع عظام چه باید نوشت.
آقای هاشمی؛ شما در نامه خود سخنان رییس جمهور را "دروغپردازی و خلافگوییهایی دانستهاید که خلاف شرع و قانون و اخلاق و انصاف است" آیا سخنان سال های اخیر شما در نماز جمعه و مجامع مختلف به طریق اولی دارای همین صفات نیست و سخنان مهرههای بیارادهای که به عنوان کاندید ریاست جمهوری معرفی کردهای موافق اخلاق و شرع و قانون و انصاف است، به قول طلبه ها "بائک تجر و باتی لا تجر" .
چرا شما و فرزندان و طرفداران و حزبهایی که ساختهای وکاندیدایی که معرفی کردهاید حق دارید هر چه خواستید بگویید اما اگر رییس جمهور بعد از مدتها پاسخ دهد خلاف شرع و قانون اخلاق و انصاف می شود؟
آقای هاشمی؛ گفتهاید که سخنان رییس جمهور محترم "افتخارات نظام اسلامی را نشانه گرفته بود"، آیا مثل شما، مثل مورچهای نیست که در آب افتاده بود و میگفت دنیا را آب برده است. آیا شما و فرزندانت تمام افتخارات نظام هستید.
آقای هاشمی؛ شما سخنان رییس جمهور را "زیر سئوال بردن تصمیمات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و تلاش امام راحل (ره)" دانستهای اما نگفتهای چه ربطی بین اموال پسر شما و تصمیمات بنیانگذار جمهوری اسلامی هست؟ آیا این سخن مغالطهای آشکار نیست.
آقای هاشمی؛ گفتهاید رییس جمهور "غیر مستقیم مقام ولایت و رهبر معظم انقلاب را نشانه رفته است" آیا این سخن شما مصداق کاسه داغ تر از آش نیست. آیا شما به خاطر رهبری، این عکس العمل را نشان دادهاید؟ آیا این تهدید به بحران و آشوب حمایت از رهبری است؟
آقای هاشمی؛ یاد از گذشته کردهاید و از دورانی نام بردهاید که شما و شهید مظلوم بهشتی و رهبر معظم انقلاب را با عنوان "سه یاور خمینی" میشناختند ولی خوب میدانید که امام (ره) معیار را حال فعلی افراد میدانستند. شما هم میدانید انقلابی بودن کافی نیست؛ انقلابی ماندن مهم است. قرآن کریم میفرماید: "من جاء بالحسنه فله عشر امثالها" معلوم میشود انجام حسنه مهم نیست آنچه ارزشمند است حفظ حسنات تا قبر و قیامت است.
آقای هاشمی؛ شما در همین انقلاب کسان زیادی را دیدهاید که روزی در کنار امام بودند و روزی دیگر درمقابل امام ایستادند و سپس زیر چرخهای قدرتمند انقلاب له شدند.
آقای هاشمی؛ شما شریعتمداریها، بنی صدرها، منتظری ها، آذری قمیها و... را دیده اید. شما سرگذشت طلحه و زبیر و بسیاری دیگر از اصحاب پیامبر را شنیدهاید. مراقب باشید که عاقبت به خیری از هر چیزی مهمتر است.
آقای هاشمی؛ گفته اید دو پیشنهاد دادهاید "ولی عملاً پذیرفته نشده و رهبر معظم صلاح را در سکوتشان دیدند" اگر چنین است و شما از نظر و مصلحت سنجی مقام معظم رهبری خبر دارید و معتقد به ولایت فقیه هستید چرا برخلاف نظر ایشان عمل کردید؟ چرا از ولی فقیه اطاعت و پیروی نمیکنید؟
جناب آقای هاشمی؛ گفته اید "اکثر مردم متعهد و انقلابیمان کمتر تحت تاثیر خلاف گویی ها قرار می گیرند و دلیل آن آراء افتخار آمیز مردم به این جانب در آخرین انتخابات مجلس خبرگان رهبری است" .
البته بخش اول سخن شما کاملا صحیح است و قبول داریم که مردم کمتر تحت تاثیر خلاف گوییها قرار میگیرند، اما رای ندادن به شما در انتخابات نهم ریاست جمهوری و انتخابات ششم مجلس شورای اسلامی نشانه چیست؟
آقای هاشمی؛ گفتهاید از هیچ یک از کاندیداها حمایت نکردهاید و دست نشانده بودن کاندیداها را تهمت میدانید، پس چرا آقای موسوی گفت شما از او حمایت کردهاید و به آن حمایت افتخار میکند. و اگر آقای موسوی دروغ گفته است چرا شما انکار وتکذیب نکردید؟ علاوه بر آن چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است.
آقای هاشمی؛ گفتهاید "من ادامه وضع موجود را به صلاح نظام وکشور نمیدانم" سئوال اینجاست که وقتی مردم به کسی رای دادهاند و رهبری رای مردم را تنفیذ کرده، شما چه کاره این نظام هستید که بخواهید ادامه وضع موجود را به صلاح بدانید یا ندانید؟ نکند خود را قیم این مردم و مملکت میدانید؟ یا فکر میکنید عضو شورای رهبری هستید؟ یا بنا برآنچه از دختر تان نقل شده، معتقدید که شما مقام معظم رهبری را به ولایت رساندهای و ایشان باید زحمت شمارا جبران کند؟
جناب آقای هاشمی؛ گفته ای "بی شک بخشی از مردم و احزاب و جریان ها این وضع را بیش از این بر نمی تابند" و با تشبیه طرفداران خود به "آتش فشان" که با سرهای برهنه و وضعیت زننده در خیابان ها رقص وپایکوبی می کنند ، رهبری را به آشوب وشورش خیابانی تهدیدکردهای. آیا تجربه بنی صدر ومنتظری و دیگران برای شما کافی نیست؟
جناب آقای هاشمی؛ آیا فکر میکنی پسران ژیگول و دختران جوان که به بهانههای مختلف به خیابان آمدهاند طاقت غرش امت حزب الله قهرمان را دارند؟
آیا در شأن شماست که به عنوان یک روحانی انقلابی پناه خدا را رها کرده و برای چند روز قدر ت در پناه دخترکان بزک کرده سنگر بگیری.
جناب آقای هاشمی؛ شما امروز به زمین نخوردی و حرف رییس جمهور محبوب شما را به ذلت نکشید ، ذلت آن است که در فیلم تبلیغاتی خود دختران بزک کرده را لابلای پسران جوان بنشانی و همراه آنان به بازی گری و نمایش بپردازی و در برابر دوربین اشک مصنوعی بریزی.
جناب آقای هاشمی؛ مطمئن باش نه شما و نه نیروهای بزک کرده شما، که این روزها آنان را به خیابان کشاندهای، تاب و توان خشم بسیج ، طلاب غیرتمند و نیروهای وفادار به انقلاب را ندارید .جناب آقای هاشمی؛ به یاد داری داستان مرد زاهدی را که با شیطان کشتی گرفت و شیطان را به خاک انداخت و شیطان وعده داد اگر مرا رها کنی هر روز سکهای در یافت خواهی کرد ، مدتی شیطان سکهها را میداد و دیری نپایید که جریان سکهها قطع شد و چون بار دیگر زاهد به مصاف شیطان رفت، شکست خورد؛ چرا که سکه های شیطان کار خود را کرده بود.
جناب آقای هاشمی؛ میدانی و میدانیم هاشمی امروز هاشمی دیروز نیست مگر اینکه توبه کرده و به گذشته پر افتخار خود باز گردد.
جناب آقای هاشمی؛ هنوز دیر نیست هیچ کس از شکست شما خوشحال نمیشود مطمئن باشید وهستید که ما دوستان دیروز شما بودهایم ولی اگر احساس کنیم که در مقابل رهبری ایستادهاید در مقابل شما میایستیم و میدانید در مقابل هر که بایستیم او را میشکنیم و البته اگر روزی مجبور به شکستن شما شویم مشتی محکم و چشمی اشکبار خواهیم داشت.
جناب آقای هاشمی؛ سخن شما را برای خودتان تکرار می کنم :
سر چشمه شاید گرفتن به بیل
چو پر شد نشاید گرفتن به پیل
دوستدار ، ارادتمند و مرید دیروز و انشاء الله فردای شما
محمود مقدمی
مدیر کل فرهنگی حوزه
منبع
نوشته شده در پنج شنبه 88/3/21ساعت 1:10 صبح  توسط چند طلبه و دانشجو
نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ